|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 19 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۹:۲۲ ب.ظ
(۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۹:۱۳ ب.ظ)Bahar_HS نوشته شده توسط: ممنون بابت یادآوری ت! خودم بادم رفته بود!!!
کاش یکی باشه هرازگاهی بهم یادآوری کنه.....ممنون
بذارید تو crontab
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Bahar_HS - 19 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۹:۲۴ ب.ظ
(۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۹:۲۲ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: (19 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۹:۱۳ ب.ظ)Bahar_HS نوشته شده توسط: ممنون بابت یادآوری ت! خودم بادم رفته بود!!!
کاش یکی باشه هرازگاهی بهم یادآوری کنه.....ممنون
بذارید تو crontab
کاربر بلک! شما فارغ التحصیل ارشد هستید،من پشت کنکوری ام!
واضح تر :"crontab" کجاست؟
نخندید! خب نمی دونم!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 19 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۹:۲۵ ب.ظ
(۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۹:۲۴ ب.ظ)Bahar_HS نوشته شده توسط: کاربر بلک! شما فارغ التحصیل ارشد هستید،من پشت کنکوری ام!
واضح تر :"crontab" کجاست؟
نخندید! خب نمی دونم!
اینا بحثای تکنیکی اصلا به ارشد کاری نداره.
کرونتب برای اجرای منظم کارها در لینوکسه.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - samane .gh - 19 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۰:۵۳ ب.ظ
در اصل چیزی که بیش از همه
آدمی را آزرده میکند تکه تکه شدن خیالهایش نیست
بلکه این است که
زنده بودنش قطعی است ولی
خوشبخت بودنش نه !!!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - NP-Cσмρℓєтє - ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۱:۳۱ ب.ظ
داشتم از یه عنکبوت عکس میگرفتم , خیلی تند تند راه میرفت طوریکه که دوربین نتونست فوکوس کنه
کشتمش! :|
۱۷ ام رو فراموش کردم اعصابم خورده! لعنتی!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RASPINA - 19 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۱:۴۵ ب.ظ
(۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۱:۳۱ ب.ظ)NP-Cσмρℓєтє نوشته شده توسط: داشتم از یه عنکبوت عکس میگرفتم , خیلی تند تند راه میرفت طوریکه که دوربین نتونست فوکوس کنه
کشتمش! :|
واقعا که عکس پروفایلتون بهتون میاد.....
چه جور تونستی بکشیش.....
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - pezhman.m-AI - 19 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۱:۵۱ ب.ظ
میبینم که صحبت از دوستی و آدم مهم تو زندگی شد...
دوستان من سلطان رفاقتم باور کنید هیچکس اندازه من تو زندگیش دوست نداشته یا اگرم کمیتش اندازه من بوده تو کیفیت اصلا به من نمیرسه چون من با انواع و اقسام پسرها دوست بودم. یعنی هرنوع پسری که بگید باهاش دوست بودم و البته الان ی مدتیه دیگه اینطوری نیست. از بین همه دوستان من فقط ۲نفرشون واقعا برام مهمن. یعنی شما حساب کنید از بین تقریبا ۱۰۰ تا دوستی که من تو زندگیم داشتم و بعضیاشون(حدوده ۳۰تا) هنوز هستن فقط ۲تاشون برام ارزش واقعی دارن. اینارو گفتم که بگم اگر کسی به جز خانواده و فامیلش که خونشون یکیه، اگر ۵تا رفیق(رفیق ها نه دوست معمولی وصمیمی، واقعا رفیق) داشته باشه، خیلی پلنگه و واقعا انسان خوشبختیه.
۱چیزیم بگم، این واقعا به خودم اثبات شده: مهمترین چیز در زندگی هر شخصی رفیقشه. اما صرفا تعریف رفیق، پسر همسایه یا همکلاس یا دوست نیست. رفیق میتونه هرکسی یا هرچیزی باشه، مثلا یکی از دوستای من رفیقش باباشه(دقیقا مث ۲تا رفیق با هم رفتار میکنن و حرف میزنن)، یکیشون رفیقش کتاباشه، ولی ۱دوستی دارم خیلی شاخه تنها رفیقش خداست.فقط با خدا درد و دل میکنه...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - shayesteNEY - 19 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۱:۵۶ ب.ظ
(۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۱:۴۹ ب.ظ)پوونه نوشته شده توسط: یه سوتی دادم خفن : )))))))))))
اشتباهی جواب پیام شخصی رو همین جا ارسال کردم. کسی ندید که؟ : )))))))))
اشکال نداره پیش میاد دیگه
همین اتفاق هم برای ما امروز افتاد
محل کارمون یه چت داخلی داریم بین کارکنان . (اینم بگم که اقای رییس یه مقدار فربه و همچنین عینکی هستن). مشتری اومد میخاست فامیل رییس رو به ما بگه یادش نمیودمد( رییس هم تو اتاق خدش بود )برگشت به همکارم گفت:" همون آقای چاق عینکی فلان چیزی به من گفتش" همکارمم تو چت برای من نوشت "اقای چاق عینکی خخخخخخخخخخخخخخخ" و send کرد پیامش رو
غافل از اینکه همون لحظه رییس میخاد با همکارم چت کنه و پی ام همکارم میره برای رییس
خخخخخخخخخخخخ
تصور کن یکی بیاد تو چت به رییسش بگه چاق عینکی
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - NP-Cσмρℓєтє - ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۱:۵۸ ب.ظ
(۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۱:۴۵ ب.ظ)RASPINA نوشته شده توسط: واقعا که عکس پروفایلتون بهتون میاد.....
چه جور تونستی بکشیش.....
به نام خدا
با پشتکار فراوان!
اتفاقا باهاش خیلی هپی ام ؛ مخصوصاً با حال الانمم خیلی سنخیت داره!
راسپینا من وقتی عصبی ام نمیرم تکواندو! دیگه خودت بگیر تا ته قصه رو!
واااااای چرا یادم رفت آخه
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 20 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۲:۰۵ ق.ظ
(۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۱:۵۹ ب.ظ)IT Expert نوشته شده توسط: منم یکی از دایی هام موقعی بچه بودیم همچین برخوردهایی داشت باهامون الان وقتی بچه هاش می یان خونمون جبران مافات می کنیم. آخرین باری که شیطنت کرد وروجکش انداختیمش تو یه قابلمه ی بزرگ وانمود کردیم می خوایم بپزیمش. خواستم بگم این خواهرزاده ی شمام بزرگ می شه یه روزی بعد خواستین بچتون رو بفرستین خونشون با یه چند تا اسکورت بفرستین.
پ.ن. تاخیر در پاسخگویی ام خودتون دارید. این پستتون رو چند وقت پیش دیدم اون موقع فرصت نشد جواب بدم.
چرا فکر کردید من با بچه خواهرم اینطوری برخورد میکنم؟! بچه خواهرم تنها نی نی ای هست که دوستش دارم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - shayesteNEY - 20 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۲:۱۱ ق.ظ
(۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۱:۵۶ ب.ظ)پوونه نوشته شده توسط: (19 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۱:۵۶ ب.ظ)shayesteNEY نوشته شده توسط: اشکال نداره پسش میاد
همین اتفاق هم برای ما امروز افتاد
محل کارمون یه چت داخلی داریم بین کارکنان . (اینم بگم که اقای رییس یه مقدار فربه و همچنین عینکی هستن). مشتری اومد میخاست فامیل رییس رو به ما بگه یادش نمیودمد( رییس هم تو اتاق خدش بود )برگشت به همکارم گفت:" همون آقای چاق عینکی فلان چیزی به من گفتش" همکارمم تو چت برای من نوشت "اقای چاق عینکی خخخخخخخخخخخخخخخ" و send کرد پیامش رو
غافل از اینکه همون لحظه رییس میخاد با همکارم چت کنه و پی ام همکارم میره برای رییس
خخخخخخخخخخخخ
تصور کن یکی بیاد تو چت به رییسش بگه چاق عینکی
: ))))))))))
جالب بود. خدا کنه رئیستون آدم با جنبه ای باشه و حقوق اون بنده خدا رو کم نکنه
حقوق کم نمیکنه . یعنی راضیم از حقوق هممون کم کنه ولی جلسه rol playingنزاره .......یعنی بیچاره ایم
یه بارم همه خانومهای شرکت یه روم تو نرم افزار چت درست کردیم هر چی تونستیم گفتیم (روم رمز داشت ) نمیدونم چطوری چاق عینکی اومده بود تو روم . شخصیتمون با خاک یکسان شد . هیچی نگفتا اااااا به رومون هم نیورد ولی از حرفایی که گفتیم شرمنده شدیم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 20 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۲:۱۶ ق.ظ
کاربر پوونه هیشکییییییییییییییییییییییییی ندیده.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - shayesteNEY - 20 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۲:۱۷ ق.ظ
(۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۲:۱۳ ق.ظ)Milestone نوشته شده توسط: (19 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۱:۵۶ ب.ظ)shayesteNEY نوشته شده توسط: همین اتفاق هم برای ما امروز افتاد
محل کارمون یه چت داخلی داریم بین کارکنان . (اینم بگم که اقای رییس یه مقدار فربه و همچنین عینکی هستن). مشتری اومد میخاست فامیل رییس رو به ما بگه یادش نمیودمد( رییس هم تو اتاق خدش بود )برگشت به همکارم گفت:" همون آقای چاق عینکی فلان چیزی به من گفتش" همکارمم تو چت برای من نوشت "اقای چاق عینکی خخخخخخخخخخخخخخخ" و send کرد پیامش رو
غافل از اینکه همون لحظه رییس میخاد با همکارم چت کنه و پی ام همکارم میره برای رییس
من اگه جای اون رئیس بودم الان سر به تن اون کارمند نبود!
ریلکسه به رو خودش نیورد که اصلا همچین چیزی رو دیده ولی خیلی ضایعست میبینمش یاد اوم جمله میوفتم ناخوداگاه
یه بارم خوودم سوتی اینطوری دادم وحشتنااااااک . اونم به خاطر یک اشتباه کوچیک تایپی.
یه چی دیگه میخواستم بنویسم یه کلمه نوشتم که تا روم نمیشد بقیه حرفامو تو چت بنویسم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - NP-Cσмρℓєтє - ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۲:۲۱ ق.ظ
(۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۱:۵۲ ب.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط: منو تو چقد شبیه به همیم ،منم چند روز پیش یه سوسک کشتم عکسشو فرستادم برای دوستم تا امروز جوابمو نداد
کار بدی کردم واقعا
تو به اون میگی دوست؟؟؟؟ نه واقعا میگی دوست؟
کسی که به عکس سوسک پاسخ نداده توقع داری به چی پاسخ بده؟!
بفرستش به این مسابقه ی عکاسی که بچه ها لینک گذاشتن عکس گل فرستادن
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 20 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۲:۲۹ ق.ظ
من که گفتم هیششششششکیییییی نخونده.
|