|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 22 فروردین ۱۳۹۴ ۰۶:۵۲ ب.ظ
Tapatalk رو دوست ندارم
نقل قول کوتاه نمیشه زد شرمنده
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 22 فروردین ۱۳۹۴ ۰۶:۵۳ ب.ظ
(۲۲ فروردین ۱۳۹۴ ۰۶:۴۳ ب.ظ)x86 نوشته شده توسط: چه تفاهمی، منم همین مشکل رو دارم، صبح میپوشم شب سوراخ میشه، دوباره روز از نو روزی از نو، یه بار که جوراب نانو گرفتم ۳ تا ۱۰ تومن یه هفته دووم می آوردن. این سری از یه جا رد میشدم میگفت جفتی هزار، ۱۲ جفت گرفتم ۱۱ هزار تومن Big Grin Big Grin خدا رو شکر خوب از آب در اومدن Tongue
بابا من اینو مثلا ارزون خریدم، ۵ تومن!!!!!!!! سخته سخت
(۲۲ فروردین ۱۳۹۴ ۰۶:۴۵ ب.ظ)AVA 94 نوشته شده توسط: ناخون شصت رو کوتاه کن خواهر
کوتاه هست جانم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - NP-Cσмρℓєтє - ۲۲ فروردین ۱۳۹۴ ۰۷:۳۸ ب.ظ
اون تاپیکه شده سوهان روح من! :|
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - پوونه - ۲۲ فروردین ۱۳۹۴ ۰۷:۴۴ ب.ظ
پول حلاله مشکلاته
هر کی میگه نیست دروغ میگه!
هیچ وقت نفهمیدم خدا چرا به بعضی ها انقدر پول میده که نمیدونن باهاش چی کار کنن!
به بعضی ها هم پول نمیده که نمیدونن با بی پولی چیکار کنن!
خلاصه که هیچ وقت عدالت خدا رو درک نکردم.. هرچند به دروغ به خودم میگم خب عوضش اونی که پول نداره یه ویژگی ها و استعدادهای ذاتی دیگه ای داره که خدا بهش داده و با پول شاید برابری کنه ولی وقتی دقیق بهش فکر میکنم میبینم پول نباشه نه اون استعدادها به درد بی پول ها میخورن و نه اصلا میشه استعدادها رو به یه جایی رسوند.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - NP-Cσмρℓєтє - ۲۲ فروردین ۱۳۹۴ ۰۷:۴۷ ب.ظ
(۲۲ فروردین ۱۳۹۴ ۰۶:۴۵ ب.ظ)AVA 94 نوشته شده توسط: (22 فروردین ۱۳۹۴ ۰۶:۴۴ ب.ظ)Aurora نوشته شده توسط: دستور کیک می خوام. هر چی درست می کنم خراب میشه :|
من پودر کیک اماده ی رشد میگیرم
بقول بعضیا:
کاربر آوا
تبلیغ = بن
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 22 فروردین ۱۳۹۴ ۰۷:۵۸ ب.ظ
کامپیلیت جان برای شکم تبلیغ کردن حلاله
(۲۲ فروردین ۱۳۹۴ ۰۷:۳۸ ب.ظ)NP-Cσмρℓєтє نوشته شده توسط: اون تاپیکه شده سوهان روح من! :|
بخونش، قضیه روشن خاموش که یادته
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - NP-Cσмρℓєтє - ۲۲ فروردین ۱۳۹۴ ۰۷:۵۹ ب.ظ
(۲۲ فروردین ۱۳۹۴ ۰۷:۵۸ ب.ظ)AVA 94 نوشته شده توسط: کامپیلیت جان برای شکم تبلیغ کردن حلاله
(۲۲ فروردین ۱۳۹۴ ۰۷:۳۸ ب.ظ)NP-Cσмρℓєтє نوشته شده توسط: اون تاپیکه شده سوهان روح من! :|
بخونش، قضیه روشن خاموش که یادته
یادم هست ولی شمام که پاسخ من یادته؟ ترجیح میدهیم خاموش بمانیم!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 22 فروردین ۱۳۹۴ ۰۸:۰۲ ب.ظ
بدان و آگاه باش که روشنی بهتر از خاموشی است، به حرف من گوش کن دیگه ااا
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - NP-Cσмρℓєтє - ۲۲ فروردین ۱۳۹۴ ۰۸:۰۵ ب.ظ
(۲۲ فروردین ۱۳۹۴ ۰۸:۰۲ ب.ظ)AVA 94 نوشته شده توسط: بدان و آگاه باش که روشنی بهتر از خاموشی است، به حرف من گوش کن دیگه ااا
بدان و آگاه همی باش که از قدیم الایام گفته اند : لامپ اضافه خاموش!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - arezoo174 - 22 فروردین ۱۳۹۴ ۰۸:۲۶ ب.ظ
میام بشینم خیر سرم پایانامه هایی که استاد داده رو بخونم یا دنبال مقاله بگردم ولی فقط میشینم پا خوندن هرچه میخواهد دل تنگت بگو چندتا سایت
بساطی گیر کردماااااااا
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 22 فروردین ۱۳۹۴ ۰۸:۴۲ ب.ظ
(۲۲ فروردین ۱۳۹۴ ۰۶:۴۴ ب.ظ)Aurora نوشته شده توسط: دستور کیک می خوام. هر چی درست می کنم خراب میشه :|
اینجا مینویسم که اگر کس دیگه هم خواست استفاده کنه
مواد لازم:
۴ عدد تخم مرغ
۲ لیوان آرد(از این نون فانتزی فروشیها بخر)(آرد رو ۳ یا ۴ مرحله الک کن، تا هوا توش بره و سبک شه)
۱/۵ لیوان شکر
۱ لیوان سرخالی روغن مایع
۲ قاشق مربا خوری بکینگ پودر
۰/۵ قاشق چایخوری پودر وانیل( پودر نه اسانس)
۱ لیوان شیر( شیر ولرم باشد و بگینگ پودر را داخلش بریز)
***************************************
تخم مرغ ها+وانیل+شکر،با همزن میزنیم تا به رنگ سفید یا کرم دربیاد
حالا آرد رو به مواد بالا کم کم اضافه میکنیم و هم میزینم تا خمیر شود
شیر را هم اضافه میکنیم و هم میزنیم تا خمیر یکدست شود، بعد روغن را اضافه میکنیم و ۵ دقیقه دیگر هم میزینم
**************************************************************************
مواد آماده شده را در قالب میریزیم داخل فر که از ۱۵ دقیقه قبل روشن شده و دمای ۱۷۵ درجه است میگذاریم حدود ۴۵ دقیقه تا یک ساعت آماده میشود
حین پخت تحمل کن و در فر رو باز نکن
دیگه اینکه میتونیدداخل یکمش هم پودر کاکائو بریزید تا دو رنگ شه، گردو هم توش بریزی، خوش مزه میشه
یک نکته مهم این هست که وقتی مواد رو ریختید داخل قالب، حداقل باید نصف قالب خالی باشه تا جا برای پف کردن کیک باشه
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - rahhil - 22 فروردین ۱۳۹۴ ۰۸:۵۳ ب.ظ
نمیدونم بخندم
گریه کنم
مثل مرده ها زل بزنم به دیوار
بگیرم بخوابم
روضه بخونم
شعر بخونم
آهنگ گوش بدم
برقصم
هزارتا کار ریخته سرم حوصله انجام دادنشون روندارم پروژه های شرکت مونده باید امروز تموموشن میکردم دریق از یه نقطه که نوشته باشم
میخوام از شرکت جداشم
هزارتا فکر ریخته تو سرم
جواب ارشد ...
انگیزه انجام هیچ کاری اعم از شخصی، تفریحی، اجباری . . . ندارم
تو همین بلاتکلیفی بودم که
مامانم گفت بیا سالاد درست کن.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - پوونه - ۲۲ فروردین ۱۳۹۴ ۰۹:۴۳ ب.ظ
(۲۲ فروردین ۱۳۹۴ ۰۸:۵۵ ب.ظ)Aurora نوشته شده توسط: واقعا همین طوره. منم نمی فهمم. پیش خودم میگم حتما ما ادما بی عدالتی رو ایجاد می کنیم.
نمی دونم واقعا چرا این طوریه.
دیگه بدترین حالتش اینکه اصلا چرا باید یه ادم تو قاره ی افریقا، تو یه کشور فقیر، تو یه خانواده ی فقیر با اون همه مشکلات دنیا بیاد و بعدشم نتونه زندگی کنه هزار تا مریضی بگیره و بعدشم بمیره.
به اعتقاداتم شک می کنم :|
دقیقا
همون بچه آفریقایی مقایسه بشه با بچه ای که تو یه خونواده خیلی ثروتمند به دنیا میاد و همه چی داره و حتی پول عروسکش بیشتر از سرمایه کل زندگی اون بچه آفریقایی باشه.
تو تولد بچه ها تو خونواده های فقیر یا ثروتمند که خواست انسانی که قراره به دنیا بیاد، نقشی نداره. اون بچه آفریقایی یا اصلا چرا راه دور بریم بچه های کار ایران که تو خیابون ها فال فروشی میکنن چه ناعدالتی در حق این دنیا کردن که باید اینطور تقاص پس بدن؟ اونوقت یه عده آدم هم هستن مثل همون پیج بچه های پولدار تهران که زندگی های افسانه ای دارن و تنها دغدغه شون انتخاب رنگ ماشین مدل بالاشونه. من هم گیج میشم وقتی به این دنیا فکر میکنم و به این همه تبعیضی که تو این دنیا هست. نمی فهمم کی واقعا داره زندگی میکنه و کی ادای زنده ها رو درمیاره.. و اصلا چی درسته تو این دنیا.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 22 فروردین ۱۳۹۴ ۱۰:۰۰ ب.ظ
کیک من در حال پخته، امیدوارم خوشگل بشه عکسشو بزارم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ۱۰:۳۰ - ۲۲ فروردین ۱۳۹۴ ۱۰:۳۹ ب.ظ
(۲۲ فروردین ۱۳۹۴ ۰۸:۵۳ ب.ظ)rahhil نوشته شده توسط: نمیدونم بخندم
گریه کنم
مثل مرده ها زل بزنم به دیوار
بگیرم بخوابم
روضه بخونم
شعر بخونم
آهنگ گوش بدم
برقصم
هزارتا کار ریخته سرم حوصله انجام دادنشون روندارم پروژه های شرکت مونده باید امروز تموموشن میکردم دریق از یه نقطه که نوشته باشم
میخوام از شرکت جداشم
هزارتا فکر ریخته تو سرم
جواب ارشد ...
انگیزه انجام هیچ کاری اعم از شخصی، تفریحی، اجباری . . . ندارم
تو همین بلاتکلیفی بودم که
مامانم گفت بیا سالاد درست کن.
چه ending خوبی داشت
|