|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 02 فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۰۸ ب.ظ
(۰۲ فروردین ۱۳۹۴ ۱۱:۴۷ ق.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط: هوای آلوده است. پر گَرد، پر غبار. ما هم، البته مجبوریم، تمام آن هوا را نفس می کشیم و آلودگی و غبارش را در ریه هایمان جا می گذاریم. بعضی آدم ها هم همین طور اند. از بس غر می زنند و ناله می کنند پر از گرد و غبار اند. خاک آلود اند. گِلی اند. حرف هایشان، فکر هایشان، حتی سلام و احوال پرسی شان شفاف نیست. گاهی که به دنیایت راهشان می دهی، می آیند، یک دنیا حرف و شکایت برایت می آورند. با کفش های گِلی، با لباس های خاک آلود، با هوایی که نفست را سنگین می کند. همه جا می چرخند و وقتی حسابی گرد و خاکشان را توی حیاط دلت تکاندند..... گِل کفش هایشان را روی اعصابت جا گذاشتند و شیشه نگاهت را سایه انداختند، می گذارند و می روند. آن وقت تو می مانی و یک دل پر از گرد و خاک و گِل که نمی دانی از کدام پنجره بیرون بریزی شان و با کدام باران تطهیرشان کنی. چاره ای نیست. فقط می شود دعا کرد هوا پاک تر از این شود و آن آدم ها زلال تر و اینکه خودمان هم گرد و غبار نباشیم برای دل دیگران.
پ.ن:سنگ صبور بودن خوبه ولی باید تحمل دیدن شکستن دیگرانو داشت ...
افاق جون خوشم میاد هنری هستی طبع شعرداری خوشم اومد چقدر زیبامینویسی واقعا لذت بردم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kader - 02 فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۰۹ ب.ظ
تبریز کلا از دیروز بارون میباره
هوا گرفتست !!!همه خیابون ها هم خلوت !!
منم دلتنگ کسی هستم که ۷ ساله ازش دورم.
اصلا اوضاعیه برا خودش...
فکر میکنید سهراب قایقش جا داشته باشه ؟؟؟/
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - alim93 - 02 فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۱۶ ب.ظ
ای کاش زودتر کلاه قرمزی رو نشون بده؟؟؟دلم تنگید براش
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kader - 02 فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۱۶ ب.ظ
(۰۲ فروردین ۱۳۹۴ ۱۲:۳۰ ب.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط: دیدم تایپیکا کلا بی سرو صداست به خودم جرات دادم این متن طولانی رو بزارم ارزششو داره یه نیم نگاهی بهش بندازی دوستم
پیشاپیش بابت طولانی بودن معذرت میخام...
شازده کوچولو به زمین رسید، اما از اینکه دیار البشری دیده نمی شد سخت هاج و واج ماند .
ترس برداشت که نکنه سیاره را اشتباهی آمده که چشمش به چمپره طلایی رو ماسه ها افتاد .همین جوری سلام کرد.
مار جواب داد: سلام
شازده کوچولو گفت: روی چه سیاره ای پایین آمده ام ؟ مار جواب داد : روی زمین تو قاره آفریقا .
شازده کوچولو گفت : پس روی زمین آدم ها بهم نمی رسند .مار گفت : اینجا کویر است ، تو کویر کسی زندگی نمی کند ، زمین بسیار وسیع است .
شازده کوچولو گفت : آدم ها کجایند؟ آدم در کویر یه خورده احساس تنهایی میکند .
مار گفت : آدم در پیش آدم ها هم احساس تنهایی میکند .
شازده کوچولو گفت خداحافظ و رفت.
شازده کوچولو کویر را طی کرد و جز به یک گل به چیزی بر نخورد . یک گل با سه گلبرگ .یه گل ناچیز.
سلام : گل هم جواب داد: سلام
شازده کوچولو با ادب پرسید : آدم ها کجایند ؟
گل که روزگاری عبور کاروانی را دیده بود گفت: آدم ها؟ به گمانم ازشان ۶ یا ۷ تایی باید باشد .سالها پیش دیدمشان ،منتها خدا میداند که کجا میشود پیدایشان کرد!باد این ور و آن ور میبردشان ،نه اینکه ریشه ندارند –بی ریشگی حسابی اسباب دردسرشان شده .
شازده کوچولو گفت : خداحافظ و رفت.
شازده کوچولو از کوهی بلند بالا رفت با این فکر که با یک نگاه همه جای سیاره را ببیند ... اما جز صخره های بلند نوک تیز چیزی ندید .
شازده کوچولو گفت سلام . طنین کوه جواب داد : سلام – سلام – سلام
شازده کوچولو گفت : با من دوست میشوی من تک و تنهام
طنین جواب داد : من تک و تنهام –من تک و تنهام
شازده کوچولو گفت : چه سیاره عجیبی .خشک خشک ، تیز تیز ، شور شور
آدم هایش هیچ قوه تخیل ندارند و هر چیز را که بشنوند عینا تکرار میکنند .
شازده کوچولو سرانجام بعد از مدتها راه رفتن به گلستان پر گلی رسید ، از دیدن آن همه گل سرخ که شبیه تنها گل او در سیاره اش بود حیرت زده شد.همگی به گل او می ماندند. تا آن لحظه فکر می کرد از گل او فقط همان یکی است .
آه سختی کشید و رفت ، روی سبزه زاری دراز کشید و شروع به گریه کردن کرد .
آن وقت بود که سر و کله روباه پیدا شد .
روباه گفت : سلام شازده کوچولو هم سلامش را جواب داد، به روباه گفت : چقدر خوشگلی ؛ تو کی هستی؟ روباه گفت من روباهم .شازده کوچولو بهش گفت : بیا با من بازی کن ، نمیدانی چقدر دلم گرفته.
روباه گفت : نمی توانم کسی مرا اهلی نکرده .
شازده کوچولو آهی کشید و گفت : معذرت میخوام اما اهلی کردن یعنی چه ؟
روباه گفت : تو اهل اینجا نیستی ، پی چه میگردی؟ شازده کوچولو گفت : پی آدم ها اما نگفتی اهلی کردن چیست؟
روباه گفت : اهلی کردن یک چیزی است که پاک فراموش شده ، معنیش ایجاد علاقه کردن است .
روباه گفت : چرا پی آدم ها میگردی ؟ آنها تفنگ دارند و شکار میکنند و اینش باعث دلخوریست اما مرغ هم پرورش میدهند و اینست خیرشان.
شازده کوچولو گفت : نه در پی دوست میگردم . روباه گفت : مرا اهلی کن و با من دوست بشو .
اگر مرا اهلی کنی هر دویمان محتاج هم میشویم .
شازده کوچولو گفت : چطور من وقت زیادی ندارم و باید دوستانی پیدا کنم .
روباه گفت : آدم فقط از چیزهایی که اهلی کرده سر در می آورد . آدم ها برای انتخاب دوست وقت ندارند و همه چیز را آماده از دکان می خرند اما چون دکانی نیست که دوست معامله کند مانده اند تنها ...
روباه به شازده کوچولو گفت : برای اهلی کردنم هر روز به دیدنم بیا اما حرفی نزن چون همه سوتفاهم ها تقصیر زبان است ، در عوض هر روز کمی نزدیکتر من بشین .
بدین گونه ۸ روز گذشت و روباه اهلی شد ،شازده کوچولو و روباه دوست شدند .وقت جدایی روباه اشکش سرازیر شد و گفت به گلستان برو و به گلها نگاه کن و برگرد تا رازی را بتو بگویم .
شازده کوچولو رفت و رو به گلها گفت : شما به هیچ نمی مانید چون تنها گل من است که اهلی اش کرده ام .شما هیچ کدام شبیه گل من نمی مانید و برگشت .
روباه گفت : و اینک رازی که باید بدانی
جز با دل هیچ چیز را چنان که باید نمی توان دید ، نهاد و گوهر را چشم سر نمی بیند .
ارزش گل تو به قدر عمریست که برای اهلی کردنش صرف کرده ای .
و تو تا زنده ای مسئول چیزی هستی که اهلی کرده ای . تو مسئول گل خودتی .و خداحافظ
شازده کوچولو با اشک گفت : خداحافظ
کتاب شازده کوچلو کتاب خیلی بامفهومی هست من که خدم همیشه از خوندش اذت میبرم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 02 فروردین ۱۳۹۴ ۰۳:۰۱ ب.ظ
مامانم بعد چند ماه یکم غذای ممنوعه خورد بابتش استرس دارم...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sa.ghasemi - 02 فروردین ۱۳۹۴ ۰۴:۳۰ ب.ظ
(۰۲ فروردین ۱۳۹۴ ۰۳:۰۱ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط: مامانم بعد چند ماه یکم غذای ممنوعه خورد بابتش استرس دارم...
استرس نداشته باش انشاله تمامی غذاها واسش مفید بشه واسش ویتامین بشه قول میدم نگران نباش
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - explorer - 02 فروردین ۱۳۹۴ ۰۶:۱۷ ب.ظ
ساعت ۱۲ به زور از خواب پاشدم
الانم خوابم میاد
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - alim93 - 02 فروردین ۱۳۹۴ ۰۷:۲۵ ب.ظ
(۰۲ فروردین ۱۳۹۴ ۰۶:۱۷ ب.ظ)explorer نوشته شده توسط: ساعت ۱۲ به زور از خواب پاشدم
الانم خوابم میاد
قدیمیا میگن خواب، خواب میاره
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 02 فروردین ۱۳۹۴ ۰۷:۳۳ ب.ظ
دوستان این رو دانلود کنید و گوش کنید
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
*******************************************************************
این پیامک قبل سال تحویل برام اومده بود:
پیشاپیش گذر از فصل سخت و زشت پالتو و چکمه ها و
ورود به فصل ساپورت و مانتوهای جلو باز رو تبریک میگم. بهارتان پر از وزش باد
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 02 فروردین ۱۳۹۴ ۰۸:۱۳ ب.ظ
چند روز دیگه تولدمه و به هیچ وجه اماده ی رفتن به سال جدید زندگیم نیستم...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - malakebarfi - 02 فروردین ۱۳۹۴ ۰۸:۳۰ ب.ظ
بچه ها ارشد گرایش شبکه بهتره یا امنیت؟؟کدم یکی از این دانشگاه ها سخت گیر ترن برای ارشد (تهران شریف امیر کبیر)؟؟اگه دکتری بخوام از ایران برم مدرک کدوم دانشگاه معتبر تر هست(شریف تهران امیرکبیر)؟؟برای دوره ارشد باید مثلا جاوا را تا سطح پیشرفته بلد باشم؟؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 02 فروردین ۱۳۹۴ ۰۸:۳۳ ب.ظ
(۰۲ فروردین ۱۳۹۴ ۰۸:۳۰ ب.ظ)malakebarfi نوشته شده توسط: بچه ها ارشد گرایش شبکه بهتره یا امنیت؟؟کدم یکی از این دانشگاه ها سخت گیر ترن برای ارشد (تهران شریف امیر کبیر)؟؟اگه دکتری بخوام از ایران برم مدرک کدوم دانشگاه معتبر تر هست(شریف تهران امیرکبیر)؟؟برای دوره ارشد باید مثلا جاوا را تا سطح پیشرفته بلد باشم؟؟
سلام
جای مناسبی سوال نپرسیدید
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - malakebarfi - 02 فروردین ۱۳۹۴ ۰۸:۳۵ ب.ظ
(۰۲ فروردین ۱۳۹۴ ۰۸:۳۳ ب.ظ)AVA 94 نوشته شده توسط: (02 فروردین ۱۳۹۴ ۰۸:۳۰ ب.ظ)malakebarfi نوشته شده توسط: بچه ها ارشد گرایش شبکه بهتره یا امنیت؟؟کدم یکی از این دانشگاه ها سخت گیر ترن برای ارشد (تهران شریف امیر کبیر)؟؟اگه دکتری بخوام از ایران برم مدرک کدوم دانشگاه معتبر تر هست(شریف تهران امیرکبیر)؟؟برای دوره ارشد باید مثلا جاوا را تا سطح پیشرفته بلد باشم؟؟
سلام
جای مناسبی سوال نپرسیدید
فک میکردم توی این پست هر کی هر چی دل تنگش میخواد میگه؟؟دل تنگه منم اینارو گفت دیگه ؟ چه کنیم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Nesyan - 02 فروردین ۱۳۹۴ ۰۸:۳۶ ب.ظ
وای که چقد سخته تهنا از مهمون پذیرایی کردن، اصلا نمیدونم درمورد چی باید باهاشون حرف بزنم، فقط مثل اسکولا لبخند میزنم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Densike - 02 فروردین ۱۳۹۴ ۰۸:۴۴ ب.ظ
(۰۲ فروردین ۱۳۹۴ ۰۸:۱۳ ب.ظ)AVA 94 نوشته شده توسط: چند روز دیگه تولدمه و به هیچ وجه اماده ی رفتن به سال جدید زندگیم نیستم...
دقیقا همین حس رو دارم
سلامتی همه فروردینیا P:
|