صفحه‌ها: ۱ ۲
امشب یکی از دوستان کامنت گذاشته بود که دوباره کارم گیره امام رضاست.
راستش من یه حالت غریب ولی آشنا بهم دست داد.یاد گذشته افتادم
قدیما اعتقادات خیلی قوی بود ولی الان سست شده.
بعضی ها خدا رو هم منکر میشن چه برسه به پیغمبر و امامان.نماز روزه یه کار بیهوده شده .
بعضی ها میگن فقط خدا بقیه مهم نیستن
بیشتر این قشر از تحصیلکرده ها هستن ولی افراد بی سواد اعتقاداتشون هنوز پابر جا مونده.
راستش بحث گسترده ست زیاد نمیشه وارد شد.
به نظرتون چرا الان اینجوری شده؟
فقر،تبعیضات اجتماعی،رشد علم.بنظرم بعضی مسائل دینی هستن که واقعا جواب قانع کننده ای براشون نیس و فقط باید چشم بسته بپذیریم.قشر تحصیلکرده هم عموما میخوان همه چی با سند و مدرک باشه در حالیکه واسه بعضیا سندی نیس و یا اگر هم بوده از بین رفته،این باعث میشه اعتقاد راسخ نباشه.اما بنظرم دوتای اول واقعا تاثیر گذارن.
بعضی مسائل دینی هستن که واقعا جواب قانع کننده ای براشون نیس و فقط باید چشم بسته بپذیریم
و برخی اینو نمی پذیرند و این میشود که میبینیم
افسوس روزی خواهد آمد که بی دینی، نماد روشن فکری است. دکتر شریعتی
(۰۳ شهریور ۱۳۹۲ ۰۹:۴۳ ب.ظ)m_sardaari نوشته شده توسط: امشب یکی از دوستان کامنت گذاشته بود که دوباره کارم گیره امام رضاست.
واسه من جالبه که شما چطوری با خوندن یک جمله از یک نفر می تونی راجع بهش قضاوت کنی؟!! مشکله خیلی از کساتی که به اشتباه فکر میکنند آدمهای مذهبی هستند ( منظورم آدمای مخلص واقعی نیست) اینه که همیشه در جامعه سعی میکنند نشون بدند فقط اونان که راست میگند و فقط اونا هستند که صلاح همه چیزو میفهمند.بنابراین با این خودنمایی ها توجه یک عده رو به خودشون جلب میکنند. اما متاسفانه به دلیل همین سطحی و شعاری بودن کارهاشون معمولا در نهایت در یک شرایط سخت ( یا به عبارتی امتحان الهی ) دست گل به آب می دهند و باعث نا امید شدن همون یک عده میشن!!
کمی تقصیر خودمان است
در فیلم های سینمایی معمولا فرد چادری یک آدم بی سواد و بی فرهنگ و ... و فرد با حجاب کمتر معمولا روشن فکر و باسواد و... یا اینکه در دادگاه ها زن مجرم حتما باید چادر داشته باشد و با چادر حاظر شود حالا شاید که این زن اصلا شاید چادر نپوشیده تو عمرش
این چیز ها به مرور روی افکار تاثیر منفی گذاشته و .........
یه داستان هم بد نیست اینجا بگم از تلاش شیطان برای گمراهی انسان :
روزی فردی برای نماز صبح بلند می شود برود مسجد در راه زمین می خورد ولی باز برمی گردد لباسهای خودش را تمیز کرده و دوباره به مسجد میرود و این قضیه چند بار تکرار شده (زمین خوردن) دفعه بعد که داشته میرفته می بیند کسی برای او چراغی آورده تا دیگر در چاله ها نیفتد فرد می پرسد تو کیستی اینجا چه کار می کنی ؟ آن فرد خود را شیطان معرفی می کند و می گوید هر بار که تو زمین می خوردی و باز برمی گشتی خدا ثواب زیادی برایت مینوشت حالا من اومدم که دیگه زمین نخوری و ....
یه بخش هایی مسائل سیاسی هست که نمیتونم اینجا بگم
یه بخش هم مربوط به گسترش ارتباطات میشه مثلا در گذشته مردم در یک محیط بسته زندگی میکردن و هر چی رو که حاج آقا در مسجد میگفت رو علم میدونستن و از جاهای دیگر دنیا اطلاعی نداشتن
بخش دیگش هم اینه که آدمایی که تحصیل کرده هستن دنبال روابط علی و معلولی میگردن و چون نمیتونن علت زیادی در دین پیدا کنن فکرهایی به سرشون میزنه
یه بخشی هم نگرشهای غلطی هست که به اسم دین بعضی ها دارن با اونا مردم رو اذیت میکنن
لازمه که در رابطه با احکامی که به زندگی امروزه نمیخورن استنباطهای جدید توسط علما بشه
مثل حرفی که رئیس جمهور گفتند:
((باید به پرسش جوان پاسخ دهیم و اگر احساس کردیم پرسش به حق است و ما جوابی برای آن نداریم، باید در اصلاح خود بکوشیم.))
(۰۳ شهریور ۱۳۹۲ ۱۱:۰۹ ب.ظ)ali123321 نوشته شده توسط: واسه من جالبه که شما چطوری با خوندن یک جمله از یک نفر می تونی راجع بهش قضاوت کنی؟!!علی آقا من در مورد اون دوست قضاوت نکردم که راست گفته یا نه.اعتقادتش به خودش ربط داره.فقط گفتم یاد گذشته ای افتادم که خیلی مقدس بود برام ولی دیگه نیست.
من اعتقاداتم رو نگفتم که رو نظرهای دوستان تاثیر نگذاره و احتمالا تاپیک حذف نشه
به نظرم یکی از مهمترین عواملش سوء استفاده هایی که از مسائل دینی و مذهبی میشه. مواردی که شما بهتر میدونین
و یا افراط گری بعضی گروه ها که باعث شده خیلی ها از دین و مذهبشون زده بشن.
البته کسانی که خدا را هم منکر میشن دیگه بحثشون جداست و ربطی به این بحث نداره.
راستش خیلی از ما اگر در گذشته که مذهبی هم نبودیم ولی مواردی برامون مقدس بوده که حتی به فکر دلیل برای اون موارد نبودیم.ولی الان دچار سردرگمی شدیم و نمیدونیم چی درسته کی درسته یا غلط.
دقیقا همینطوره که دوستمون گفتن خیلی ها به نماز و روزه کاری ندارن ولی در مورد حق مردم حساسن.
از کی باید پرسید جواب این همه سوال روکه ادم رو قانع کرد نه اینکه ادم رو باز براهی بکشونن که خودش هزار تا سوال دیگه بوجود بیاره.
در جواب دوستمون که یه جمله از دکتر شریعتی گفتن.
آزاد اندیشی در گرو تعلیق باورها است!
تا کسی باورش را تعلیق نکند، هیچ چیز نمی تواند بفهمد! برای ابد، راه فهم برای او بسته است کسی که همه چیز را براساس عقیده خودش بخواهد بفهمد، هیچی نمی فهمد. نه اینکه باورش را از دست بدهد بلکه در پرانتز بگذارد و بعد فکر کند که چه چیز درست است و نیست واِلا اگر بخواهد همه چیز را با عقیده خودش بخواهد بفهمد تا ابد راه فهم برای او بسته است.
سقراط در یکی از سخنان جاودانه خود ادعا کرده است که وی « می داند که نمی داند » در این جمله به وضوح می بینیم که حتی جهل و نادانی در پرتو نوعی علم و آگاهی آشکار می شود .یعنی نادانی هنگامی معنی نادانی پیدا می کند که دانسته شود آن نادانی است ؛ به گونه ای که اگر خود نادانی دانسته نشود ، هرگز از آن نشانی نمی توان یافت.
دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی
(۰۳ شهریور ۱۳۹۲ ۱۱:۵۵ ب.ظ)m_sardaari نوشته شده توسط: آزاد اندیشی در گرو تعلیق باورها است!من کلا به ادبیات علاقه ای ندارم از قضا ادبیات هم علاقه ای به من نداره!، ولی این بخش کامنتتون خیلی به دلم نشست. دقیقا من هم بعضی و یا خیلی از عقایدی که داشتم و الان ندارم واسه ی همین مسئله بود هر وقت با عقل خودم(سلیم یا ناقص) در موردش فکر کردم و با منطق خودم به نتیجه ی مثبتی در موردش نرسیدم خب مشخصا دیگه بهش باوری نخواهم داشت و عملی در مورد اون عقیده نخواهم داشت. بهر حال به نظر من حتی اگر نتیجه گیری من در موردی اشتباه بوده باشه مغز و عقل من(حالا چه سلیم چه معیوب) به اون رسیده بوده و هر فرد به نظرم بر اساس و معیار نگرش و عقلش سنجیده خواهد شد اون دنیا هم حتی.
تا کسی باورش را تعلیق نکند، هیچ چیز نمی تواند بفهمد! برای ابد، راه فهم برای او بسته است کسی که همه چیز را براساس عقیده خودش بخواهد بفهمد، هیچی نمی فهمد. نه اینکه باورش را از دست بدهد بلکه در پرانتز بگذارد و بعد فکر کند که چه چیز درست است و نیست واِلا اگر بخواهد همه چیز را با عقیده خودش بخواهد بفهمد تا ابد راه فهم برای او بسته است.
سقراط در یکی از سخنان جاودانه خود ادعا کرده است که وی « می داند که نمی داند » در این جمله به وضوح می بینیم که حتی جهل و نادانی در پرتو نوعی علم و آگاهی آشکار می شود .یعنی نادانی هنگامی معنی نادانی پیدا می کند که دانسته شود آن نادانی است ؛ به گونه ای که اگر خود نادانی دانسته نشود ، هرگز از آن نشانی نمی توان یافت.
دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی
(۰۳ شهریور ۱۳۹۲ ۱۰:۱۷ ب.ظ)Andrew S.Tanenbaum نوشته شده توسط: بعضی مسائل دینی هستن که واقعا جواب قانع کننده ای براشون نیس و فقط باید چشم بسته بپذیریم.قشر تحصیلکرده هم عموما میخوان همه چی با سند و مدرک باشهبر اساس سخنی که منسوب به معصومین علیهم السلام است یکی از این حجابها و بزرگترین آنها ؛ حجاب علم می باشد :
« العلم هو الحجاب الاکبر »
در اینکه چرا و چگونه « علم » حجاب اکبر نامیده شده است ، قول رائج این است که :
معرفت الهی گاه به وساطت « قلب » و گاه به وساطت « عقل» حاصل می گردد ، معرفت عقلی ، معرفت به وجه و معرفت به صور ذهنیه و خیالیه است ، در حالیکه معرفت به قلب ، معرفت به کنه ذات است ، یعنی انسان با وجدان فقر ذات خود غنای ذات الهی را وجدان می کند .
از آنجائیکه معرفتهای ذهنی و فکری و خیالی با شوائب و تصورات غلط همراه است ، لذا این معرفت مانع از حصول معرفت واقعی ، یعنی معرفت قلب ، می گردد . بدین واسطه مجموعه اطلاعات و آگاهی های علمی ( صورتهای ذهنی ، فکری و خیالی ) برای انسان حجاب خواهند بود که بتواند معرفت قلبی حاصل نماید .
اگر بت سنگی و چوبی ، حجاب معرفت حقیقت خدا می شوند ، هوای نفس از این بتها قوی تر و غوی تر است و موانعی سخت تر و سنگین تر برای کشف حقیقت و بر سر راه به سوی خدا خواهند بود .
از بت نفس قوی تر و غوی تر ، بتهای عقلانی و علمی هستند که موانعی به مراتب سخت تر از موانع پیشین برای معرفت الهی ، ایجاد خواهند نمود ، لذا رها شدن و دل کندن از علائق عقلی و ذهنی بسیار سخت تر خواهد بود .
بدین ترتیب « علم » نسبت به سایر حُجُب و موانع معرفت حقیقی ، از مقام قوی تر و برتری برخور دار است و از نظر این گروه ، از این چنین علمی در لسان معصوم (علیه السلام) به « حجاب اکبر » تعبیر شده و فرموده اندکه :
« العلم هو الحجاب الاکبر »
برخی ازمحققان نیز در شرح موضوع فوق ، از دو مقام نام می برند :
۱- مقام دارائی اسماء و صفات
۲- مقام دانائی اسماء صفات و آیات قرانی
به عقیده اینان مقام دانائی بدون دارائی ، همان است که در روایت از آن این چنین یاد شده است که : «العلم هو الحجاب الاکبر» .
دربیانات مرحوم حاج شیخ محمود تولائی ( قدّس سره ) لفظ « حجاب اکبر » در دو مورد به کار آمده است :
۱/ « اولیاء و انبیاء علیهم السلام « اسم اعظم » خدا هستند ، علی بن ابی طالب علیه السلام اسم اعظم اعظم خداست ، خاتم الانبیاء حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله اسم « اعظم اعظم اعظم »خدا هستند و ایشان « حجاب اکبر » هستند و بنا برآن چه خودشان تعریف کرده اند ؛ ایشان حجاب نوری هستند ... نور اینها به قدری شدید است که دیده وجدان را از عبور کردن مانع می شود ، خاتم الانبیاء حجاب اعظم خدا هستند ...»
۲/ « بدانید که هیچ رنگی بالاتر و قوی تر و غلیظ تر از افکار بشری که بر نفس القاء شده نیست و همین است معنای « العلم هو الحجاب الاکبر »
بقول حضرت مولانا
از درون خویــــش این آوازهــــــا
دور کـــــن تا کشف گـردد رازها
ذکر حق کن بانک غولان را بسوز
چشم نرگس را ازاین کرکس بدوز
من فکر میکنم اکثر مردم ته دلشون به اسلام و خدا و معصومین ایمان دارن ولی در اثر کثرت گناه و مهمتر از اون اینکه میخوان همرنگ جماعت بشن، همه سعیشونو میکنن که این اعتقادات پا رو در درونشون نابود کنن. چون این اعتقادات خیلی جاها دست و پا گیرشون میشه و کمترین تاثیرشون اینه که لذت گناهو ازشون میگیره.
مردم ما اکثرا خودشون در تلاش برای تغییر ذائقه شون (منظور همون فطرت خدادادیه) هستن و بنابراین همواره دنبال چیزایی میگردن که تو این مسیر کمکشون کنه. و الانم که از این وسایل الاماشاالله موجوده!!! نمونه اش اکثر فیلما و میزگردها و تبلیغات و .... ماهواره، و تلویزیون خودمون که دست کمی نداره.
موضوع اینه که بیشتر مردم دنبالع رو هستن و بنابراین هر نیرویی تو جامعه قوی تر باشه همه به دنبال اون راه میفتن. و الان قدرت شیطان به همه قدرتها غالبه!
چون اشخاص رو ادیان میکنن و دین رو با امثال من میبینند!!!!!!
با سلام. تاریخ این تاپیک درسته قدیمی هست، اما در باب این موضوع صحبتها و گلایه ها بسیار. چند تا از دلایل رو از تو نظرات قبلی میشه پیدا کرد، نظراتی کاملا متناقض که در بیانات هر شخص هست.
دقیقا به این دلیل از ایجادکننده ی تاپیک :امشب یکی از دوستان کامنت گذاشته بود که دوباره کارم گیره امام رضاست.
یا این دلیل باز هم از خود ایشون: بعضی ها میگن فقط خدا بقیه مهم نیستن . (ای کاش روزی برسه که همه بگویند خدا و بقیه بهانه ای بیش نیستند.)
نعوذ بالله این تفکر رایج که خدا و بندگان خوب خدا رو یکی در نظر میگیرن، که در تناسخ آشکار با بیانات قرآن کریم است. آنجا که خدا میفرمایند: هرکس، غیر الله را صدا بزند، کافر است"( شماره ایات رو بعدا تطبیق میدم)
تا وقتی به جای خدا مردگان را صدا میزنید یعنی یک کافر و مشرک مطلق هستید. "فقط الله را بخوانید".
امامان و انسانهای خوب باید الگوی رفتاری و اخلاقی باشند نه دست مایه ی پرستش که بسیار دور از عقل مینماید. در هیچ جای قرآن نیامده که کسی به جز الله توانایی شفاعت .و معجزه دارد و " اراده ی الله بالاترین اراده هاست". من فقط به قرآن استناد میکنم و هیچ کتابی از هیچ فرقه ای نیازی نیست. آنچنان که در قرآن آمده" ما آن را برای همه قابل فهم بیان کردیم".
دلیل این بی دینی ها اینه که تا وقتی گناه میکنید و نیاز دارید به امامزاده ها و اهل قبور پناه میبرید، یعنی هنوز حضور خدا و قدرت خدا را که " از رگ گردن به شما نزدیکتر است" درک نمیکنید و نمیخواهید حتی برای لحظه ای تفکر کنید. هر موقع، در هر لحظه و در هر جایی حضور خدا رو احساس کردید و به تقوا رسیدید، اون موقع میشه شما رو یک شخص با ایمان در نظر گرفت و لاغیر.
برای من پرستش خورشید توسط ایزدیان عراق، تقدس گاو برای فرقه ای از هندو ها، رفتن به معابد عامون توسط یهودیان، نامیدن عیسی به نام خدا توسط ترساها و...همانقدر دور از تدبر و با اندیشه ای راستین است که پناه بردن مردم سرزمینم به مقبره ها و طلب استعانت از مردگان.
عده ای نماز نمیخوانند و اعتقاد به امامزاده را نشانه ی ایمان قوی خود میدانند! در حیرتم از این قشر تحصیلکرده که آنچه از بزرگانشان و نیاکانشان به آنها رسیده را بدون ذره ای تامل میپذیرند.
"اصل وجود خدا یکیست و نه زاده و نه زاییده میشود."
کمی تدبر دور از تعصب لطفا!
(۲۰ شهریور ۱۳۹۵ ۰۲:۴۸ ب.ظ)zarisa نوشته شده توسط: با سلام. تاریخ این تاپیک ....شما مذهبتون اهل سنت است /؟
(۲۰ شهریور ۱۳۹۵ ۰۳:۰۷ ب.ظ)khayyam نوشته شده توسط:نه خیر. من اهل مذهب تفکر در قرآن هستم و بس.(20 شهریور ۱۳۹۵ ۰۲:۴۸ ب.ظ)zarisa نوشته شده توسط: با سلام. تاریخ این تاپیک ....شما مذهبتون اهل سنت است /؟