یه چیزا هیچوقت فراموش نکنید
اگه تمام مال دنیا را هم داشته باشی ولی دعای خیر پدر و مادر نباشه هیچ موفقیت حاصله نمیشه
رضایت اونارا اولویت خودتان بزارید
متاسفانه همیشه یا درگیر درس بودم یا درگیر کارم یا دوره های مختلف...
هرچقدر سنم بالاتر میره بیشتر به این حقیقت میرسم که چقدر وابستشونم و چقدر دوریشون برام سخته و چقدر حتی یک هزارم محبتشونم نمیشه جبران کرد
تو این سن هنوزم بابا برام چای میریزه آب میوه میگیره و چیزای دیگه که قابل بازگویی نیست
هنوزم بابا برام نگرانه هنوزم تا سردرد میکنم جفتشون یه جوری مثل پروانه پیشتن و عشقشونو ابراز میکنن که قابل وصف نیست
چقدر عاشق ریحانه خانم گفتنای بابا هستم
هنوزم مامان با وجود بیماریاش و ناراحتیهایی که داره نگران هدفایی هست که تو دلمه
هنوزم تا میگم آخ انگار دنیا رو سر هردوشون خراب میشه ...
و هنوزم خیلی چیزا....
من هیچ کاری نکردم براشون
تنها کاری که انجام دادم اینه که هرچی اونا بگن حتما گوش کنم
به مامانم میگفتم اگه شریفم قبول شم اما تو بگی نرو من نمیرم مطمئن باش.
اینجارو هیچوقت شاید نبینن
اما بهشون میگم که تنها عشقای واقعی زندگی منن و بعد از خدا تنها کسایی که به خاطر خودم منو دوست دارن
تا موقعی که هستم اونارو ازم نگیر خدای من.
سالی که رفتم عتبات، وقتی چشمم به ضریح مقدس امام حسین افتاد اولین دعای دنیویم این بود که به حق بزرگی و آبروت ، امام من، واسطه شو که خدا منو اول ازین دنیا پیش خودش ببره قبل از پدر و مادرم .
با تمام وجود خواستم چون خودمو میشناسم
الهی آمین.
اینجا حرفای بچه هارو که خوندم حس خوب گرفتم.
ممنون بابت این تاپیک
کاش کسی یاد معلم ها می داد :
اول مهر شغل پدر‌ها را نپرسند ؛
وقتی هنوز احترام به همه‌ی شغل ها را و افتخار به همه‌ی پدر‌ها را یاد دانش آموزانشان نداده‌اند !
حالا قصه ی چشمان یتیمی که نم می‌خورد ، بماند …
اصن پدر مادراا خیلی گلن
نمیدونم والا خدا چی میزاره تو قلب این پدر مادرا که این قدر خودوشن رو وقف بچه ها یکنن این قدر دلسوز میشن
یادمه یه بار یه موضوع درسی خیلی فکرمو مشغول کرده بود و به علت بیماری مادرم خیلی نتونسته بودم رو پروژه اون درس (ساختمان داده) وقت بزارمم سه روز مونده بود به تحویل پروژه ، اصن به هم ریخته بودمم.
هی مامانم میومد میگفت خب به من بگو شاید بتونم یه راه بهت بگممم جالبه یه چیزای ساده در حدی که بفهمه واسش توضیح دادم هی میرفت میومد میگفت مصطفی این طوری نمیشه؟؟ هی راه حل میداد هر چند شاید از دیدی علمی خیلی غلط بود ولی واقعا کارش درست بود
اصن اینقدر روحیه بهم داد که تو اون سه روز یه راه جدید پیدا کردم واسه اون پروژه
بابامم هم قربونش برم کلا اعتقادی به من نداره
از همینجا میگممم قربون جفتتون بشممم . خیلی مخلصیم
من نوکر پدر و مادرم هستم دوس داشتم همیشه کنارشون بودم همیشه حیف که باید مزدوج شدو رفت...!
فک نمیکنم این دنیا کفاف بده زجماتشونو جبران کنم ولی خدا کنه بچم با من رفتارش بهتر باشه از اینی که من بودم..
برکلی عزیز والدین همیشه و همیشه بهترینها را برای بچه هاشون می خواند. اینا مطمئن باشید
همیشه مدیون پدر و مادرم هستم. ای کاش بتونم یه روزی خوبیهاشونو جبران کنم و باعث افتخارشون باشم
عاشقشونم
عاشق مامانمم
خدایا کمکم کن بتونم زحمتاش و جبران کنم
نفسم به نفسش بسته است