من تو آزمون آئئن نامه تقلب رسوندم..... الان اون خانمه اگه راننده خاطی :-) باشه.. مقصر منم؟؟؟ :-)
(۰۳ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۵۶ ق.ظ)SHF نوشته شده توسط: در دانشگاه دولتی تدریس می کنم.
یه روز امتحان داشتیم و بچه ها همه نشسته بودند و منم که سرجلسه بودم و بچه ها میدونستند که من خیلی بهشون گیر نمی دم. از طرفی من ابتدای سالن بودم و مراقبها چون دیدند من اونجا هستم دیگه کسی نیومد ابتدای سالن و به عبارتی ابتدای سالن رو به بنده سپردند. در همین حین دیدم یکی از دانشجوها داره منو صدا می زنه، رفتم نزدش گفتم بله! خیلی هول کرده بود و با صدای لرزونش گفت استاد ببخشید میشه بیایید جلوی من وایسید؟ من با تعجب کنم اشکال نداره ولی چرا؟؟؟
گفت شما لطفا وایسید بعد خودتون می فهمید.
منم وایستادم دیدم تقلب رو از تو جیبش در آورد و با خیال راحت شروع کرد نوشتن
گفتم خانم فلانی از شما انتظار نمی ره ...
داشتم صحبت می کردم دیدم چشاش رو کوچیک کرد و با حالت ملتمسانه ای از من خواست بروش نیارم و منم بهش چیزی نگفتم.
نمی دونم چرا ولی خیلی دلم بحال دانشجوها در زمان امتحانات می سوزه بخاطر همین همش ۸ نمره امتحان پایانی میذارم و ۱۲ نمره رو اختصاص به پروژه می دهم تا فشار رو از روی دانشجوها بردارم.
دوست عزیز خسته نباشید
(۰۷ خرداد ۱۳۹۲ ۰۳:۲۸ ب.ظ)zahra_ce87 نوشته شده توسط:(03 خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۵۶ ق.ظ)SHF نوشته شده توسط: در دانشگاه دولتی تدریس می کنم.
یه روز امتحان داشتیم و بچه ها همه نشسته بودند و منم که سرجلسه بودم و بچه ها میدونستند که من خیلی بهشون گیر نمی دم. از طرفی من ابتدای سالن بودم و مراقبها چون دیدند من اونجا هستم دیگه کسی نیومد ابتدای سالن و به عبارتی ابتدای سالن رو به بنده سپردند. در همین حین دیدم یکی از دانشجوها داره منو صدا می زنه، رفتم نزدش گفتم بله! خیلی هول کرده بود و با صدای لرزونش گفت استاد ببخشید میشه بیایید جلوی من وایسید؟ من با تعجب کنم اشکال نداره ولی چرا؟؟؟
گفت شما لطفا وایسید بعد خودتون می فهمید.
منم وایستادم دیدم تقلب رو از تو جیبش در آورد و با خیال راحت شروع کرد نوشتن
گفتم خانم فلانی از شما انتظار نمی ره ...
داشتم صحبت می کردم دیدم چشاش رو کوچیک کرد و با حالت ملتمسانه ای از من خواست بروش نیارم و منم بهش چیزی نگفتم.
نمی دونم چرا ولی خیلی دلم بحال دانشجوها در زمان امتحانات می سوزه بخاطر همین همش ۸ نمره امتحان پایانی میذارم و ۱۲ نمره رو اختصاص به پروژه می دهم تا فشار رو از روی دانشجوها بردارم.
دوست عزیز خسته نباشید
تقلب این طوری ندیده بودیم که خدارو شکر دیدیدم. حتما تو کامنت بعدی یکی میاد می گه من استاد فلان جا بودم. یکی از دانشجوها حول کرده بود منو صدا کرد گفت استاد (بدون خواهش و التماس) این برگه رو بگیرین و سوالا رو جواب بدین. سریعم بنویس می خوام برم جایی قرار داردم
))))))))) حالا بگین من نگفتم. اون روزم می بینیم.
من خودمم اهل تقلب نیستم ولی تقلب میرسونم... نمیدونم چه حکمتیه؟؟؟؟ هرکی از من تقلب کرده نمره اش بالاتر از من شده؟؟؟؟؟ نمونش دو سه ترم پیش بود که یکی از دوستام گفت "ممد جون هر کی که دوست داری برسون.... هیچ چی نخوندم دور جواب ها رو خط بکش که من بتونم ببینم" گفتم باشه... خلاصه امتحان شرو شد ، امتحان پایگاه داده هم بود که پیام نوری ها میدانند جناب رانکوهی چه کتابی نوشته اند.... من هنوز موندم " خُرد جهانِ واقع" ینی چی ؟؟؟؟؟؟؟
... خلاصه اکثر سوال ها رو دوستم از من نگاه کرد و تابلو بود که هیچ چی نخونده ولی من پدر کتاب رو درآوورده بودم... جوابا اومد من شدم ۱۰ ( ببینید این ۱۰با اون ده هایی که خیلی ها میگیرن فرق میکنه ها...) دوستم شد ۱۳/// چند روز پیش منو دیده بود داشت این خاطره رو برام تعریف میکرد... یادش بخیر...
(۰۳ خرداد ۱۳۹۲ ۰۲:۰۵ ق.ظ)fatemeh85 نوشته شده توسط: بنظرم تقلب نمک امتحانه بهر حال باید یجورایی اون محیط خشک و بی روحو قابل تحمل کنی چه راهی بهتر از تقلب ؟؟---------------------------------------------------------------------------------------------
بعضیا هم که انصافا آخره خنده تقلب می کنن دلت می خواد بعد امتحان بری بهشون بگی بابا دمت گرم
یادمه دوره لیسانس یه زوج داشتیم تو کلاسمون اینقدر تو تقلب با هم هماهنگ بودن که نگو انصافا خدا درو تخته رو خوب جور کرده بود
البته همه ی زوجا همکاری نمیکنن، من خودم یه نمونه دیدم هرچی پسره بابال میزد ، دختره انگار نه انگاااااااااااااااااااااااااار !!!!!!!!!
منم یه بار زمان کاردانی با استفاده از دلفی رزرو هتل نوشته بودم.استاد پایگاهمون ازمون خواسته بود،
اون موقع هم نمیدونستم وقت تحویل پروژه ، کدهارو پاک میکنه و میگه دوباره بنویس ، با اینکه خودم نوشته بودم ولی خب حفظ که نکرده بودم بدجوری اضطراب داشتم.
به هر حال استاد اومد نشست کنارم و قسمتی از کد رو پاک کرد ، لامصب جایی رو هم پاک کرد که تحلیلی بود یعنی باید دوباره از اول کدهارو نگاه میکردم
به هر حال پاک کرد و منتظر شد ، منم که حول شده بودم از خودم یه چیزایی مینوشتم که یهو فرشته نجاتم اومد ، یکی از دانشجوها اومد یه سوالی از استاد پرسید و منم که فرصت رو غنیمت دیدم زود با چندتا Ctrl +Z کدهارو Undo کردم و برگشت به حالت اول و زود برگشتم به استاد گفتم استاد تموم شد تست میکنید
هیچی دیگه ۲۰ رو گرفتم و رفتم. ولی این بیست خدایی حقم بود چون برنامه رو خودم نوشته بودم
سلام
من یه سالی معلم کامپیوتر دبیرستان بودم با حفظ سمت: مسئول چاپ و تکثیر مدرسه
چون سنم کم بود و خیلی با بچه های مدرسه خوب بودم مخصوصآ سوم دبیرستانی ها تمام امتحانات رو یه نسخشو میدادم به کلاس بچه های " سوم ب " البته فقط درس های خواندنی مثل دینی ادبیات ... چون لو دادن درسی مثل حسابان رو خیانت میدونستم 
در کل خیلی سال خوبی بود یادش بخیر
بزرگترین خیانت به بقیه و خودمون اینه که تقلب کنیم.
بعضی اوقات فکر میکنم اگر در دوران دبیرستان و پیش دانشگاهی تقلب نکرده بودم کنکور کارشناسی بهترین دانشگاه قبول می شدم.دروس پیش دانشگاهی رو به غیر از دینی(معلم عزیز من و چند نفر رو میشناخت و بلا استثنا سر جلسه جامون رو عوض میکرد)همه رو از دوست عزیز آقا محسن تقلب گرفتم اونم در سطح کلان یعنی من فقط سر جلسه به گل و بلبل فکر میکردم و بعد دوست عزیز تمام سوالات رو روی پیش نویس نوشته بود و به من میداد و من می نوشتم
دوران دانشگاه هم که فقط ترم اول تقلب شدنی بود بعدش مراقبا رو کم کردن ولی بجاش دوربین گذاشتن و اگر سرمون رو میچرخوندیم یه مراقب میومد به ملاقات و ...
در کل استادی که سخت نمیگیره (البته اصولی) داره به دانشجوهاش خیانت میکنه.
ولی پاس کردن درسی با تقلب خیلی کیف داره البته مقطعی چون بعدش که برا ارشد می خونیم میگیم ای بوووووق
بعضی وقتها آدم از تقلب بدش میاد ولی میشه،
درس نظریه زبانها داشتیم، دوستم بیست ساعت قبل امتحان ی سری سوال اورد واسم گفت نمونه سواله گیرشون اوردم حل کن واسم،
منم حل کردم و فرداش دیدم همون سوالات، دقیقا سوالات امتحانمون بوده