تالار گفتمان مانشت
از ۸ ماه کار در مایکروسافت چه چیزهایی آموختم؟ - نسخه‌ی قابل چاپ

صفحه‌ها: ۱ ۲
از ۸ ماه کار در مایکروسافت چه چیزهایی آموختم؟ - blackhalo1989 - 02 تیر ۱۳۹۲ ۰۵:۲۷ ب.ظ

من اینو گفتم؟! من گفتم ویندوز داره زور میزنه برای رقابت. کاربر عادی میبینه ویندوز نسبت به قبل سریع تر نصب میشه و کلی کیف میکنه ولی اولا نمیدونه این به قیمت حذف امکاناته که بعدا باید همون کاربر وقت بذاره جدا نصب کنه. دوما چون سیستم عامل های دیگه رو ندیده نمیدونه بقیه هم هیمنطورن و اینو مزیت ویندوز حساب میکنه.

مساله اصلی اینه که اصلا شما ویندوز رو با خودش دارید مقایسه می کنید.

از ۸ ماه کار در مایکروسافت چه چیزهایی آموختم؟ - explorer - 02 تیر ۱۳۹۲ ۰۶:۳۵ ب.ظ

نه برادر من با خودش مقایسه نکزدم.
من واسه خودم دلایلی دارم که می گم ویندوز برای من بهتر از لینوکسه.

از ۸ ماه کار در مایکروسافت چه چیزهایی آموختم؟ - esi - 02 تیر ۱۳۹۲ ۰۸:۰۶ ب.ظ

واقعا انگار مایکروسافت رویه بهینه سازی زیاد کار نمی کنه یا حداقل وجود کد های اضافی، افزایش زمان اجرای الگوریتم ها(استفاده از الگوریتم های غیر بهینه) و ... در طراحی فراخوان های سیستمی و مولفه های سیستم عامل زیاد واسش مهم نیست و به قول دوستان فقط باید کار انجام بشه ! اما دقیق نمی دونم .
به خاطر همینه که واقعا ویندوز هیچ وقت رضایت بخش نبوده اما فقط به علت افزایش برنامه های کاربردی و پشتیبانی خیلی عالی از سیستم عامل هاش محبوبیت داره
من که به هیچ وجه نمی تونم ویندوز رو با مکینتاش مقایسه کنم یا هر سیستم عامل مبتنی بر یونیکسی.
اما از خوب راهی کاربرانشو جذب کرده و اونم پشتیبانی نرم افزاری خیلی قوی یعنی ایجاد نرم افزاهای کاربردی زیاد مثل آفیس، پشتیبانی از گستره وسیعی از سخت افزارها و افزایش امکانات کاربر پسند و از همه خیلی مهم تر ایجاد یه بسته برنامه نویسی واقعا قوی ؛ یعنی تولید نرم افزار برای ویندوز، یعنی ویژوال استدیو.
اینم یه سیاست هستش برای موفقیت اما من به شخصه مکینتاش رو بر هر سیستم عاملی حتی لینوکس های معتبر ترجیح می دهم از نظر قدرت نرم افزاری و اصول مهندسی نرم افزار در طراحی سیستم عامل . کارایی و بهره وری (افزایش سرعت با استفاده بهینه از منابع سیستم) بالا،اما نه از پشتیبانی ها و هزینه ها و سخت افزاهای مورد نیاز.

از ۸ ماه کار در مایکروسافت چه چیزهایی آموختم؟ - blackhalo1989 - 03 تیر ۱۳۹۲ ۱۲:۱۶ ق.ظ

بخشی از قدرت لینوکس به خاطر هسته اش هست. توصیه می کنم The Cathedral and the Bazaar رو بخونید. من یه نگاه گذرا داشتم روش خیلی جالب اومد به نظرم. فکر کنم راجع به توسعه نرم افزار به صورتی که هسته لینوکس داره و مقایسه اون با توسعه نرم افزار به صورت یک واحد مشخص (مثلا یه شرکت) هست.