اوه ..اوه ...اوه ... دیگه فکر کنم جای خانوما اینجا نیست ....
(۱۲ شهریور ۱۳۹۱ ۰۱:۴۵ ق.ظ)shahram_sharifnia نوشته شده توسط: اره، خبرا متاسفانه امشب آپ نمیشه. ایشاالله صبحشهرام این همون منبعه هست که نتیجه تو و سپهر و ۳-۴ روز زودتر گفت ؟
آمار خودتو گرفتی ؟
منم بیدارم! ولی به خاطر پایان نامه نه نتایج!
از بس عذاب داده حال استرس گرفتن واسه نتایج ندارم!
(۱۲ شهریور ۱۳۹۱ ۰۲:۰۶ ق.ظ)ali نوشته شده توسط:(12 شهریور ۱۳۹۱ ۰۱:۴۵ ق.ظ)shahram_sharifnia نوشته شده توسط: اره، خبرا متاسفانه امشب آپ نمیشه. ایشاالله صبحشهرام این همون منبعه هست که نتیجه تو و سپهر و ۳-۴ روز زودتر گفت ؟
آمار خودتو گرفتی ؟
اره داداش، ولی دسترسی نداشت. واسه منم نگفته
یواش یواش مردای شب نشبن مانشت دارن خودشنو نشون میدن
خود ساخته دارن خودشونو نشون میده
در انتظار نتایج اما به فکر گدشته ها
میگما دوستان هر کی یه خاطره از کنکورتون تعریف کند تا زمان بگذاره یکمی!
الان اگه یکی یه چیزی بگه به خدا چیزی از کسی چیزی کم نمیشه ها!! ما هم سرگرم میشیم یه ثوابی هم میبرید!
(۱۲ شهریور ۱۳۹۱ ۰۲:۱۰ ق.ظ)alirrrrrr نوشته شده توسط: میگما دوستان هر کی یه خاطره از کنکورتون تعریف کند تا زمان بگذاره یکمی!
الان اگه یکی یه چیزی بگه به خدا چیزی از کسی چیزی کم نمیشه ها!! ما هم سرگرم میشیم یه ثوابی هم میبرید!
یه روز نزدیک کنکور بود ، تو بهمن ... ما با بچه ها داشتیم میرفتیم امتحان پارسه بدیم.اون روز رشت برف وحشتناکی میومد ، خوابگاه ما هم خیلی از اون محل ازمون فاصله داشت ... به چه بد بختی رفتیم ، موقع برگشت دیگه ماشین گیرمون نمیومد یه مسافتی خیییییلی زیادی رو تو اون برف و بوران وحشتناک پیاده اومدیم خوابگاه بعد دیدیم که اب خوابگاه هم به خاطر همین برف و اینا قطع شده ، میومدن بهمون اب معدنی میدادن که زنده بمونیم! ... به چه وضعی اون روزا زندگی میکردیم و درس میخوندیم...هههههههی یادش بخیر...
عصر قبل از کنکور واسه تفریح رفتم خونه داییم،آخه پسر داییم ایکس باکس و با کینکت گرفته بود تازه.منم جوگیر!،انگار نه انگار که فردا کنکور دارم
،خلاصه اینقده حرکات موزون جلوی این تی وی در آوردم که دیگه روز کنکور نای دست گرفتن مدادم نداشتم آخه کلهم اجمعین ماهیچه های بدنم بسته بود
من یکی ول کن نیستم امشب
خدایا حاجت مارو بده بحق خوبان عالم ، یعنی مزد تلاش همه بچه هارو بده
(۱۲ شهریور ۱۳۹۱ ۰۲:۴۲ ق.ظ)esi نوشته شده توسط: من یکی ول کن نیستم امشب
خدایا حاجت مارو بده بحق خوبان عالم ، یعنی مزد تلاش همه بچه هارو بده
الان نوبت شماستا!
یه روز داشتم میرفقتم سره آزمون پارسه تو امیر کبیر کلی دیر کردم ، آقا رفتیم تو به زور خودمونو چپوندیم تو، انگار کنکور سراسریه ، کنکورم اینطوری نیست، منم گفتم بابا سخت نگیر بذار بریم تو ، خلاصه رفتیم تو، چون عجله کردم ، دیدم هیچی با خودم نیوردم ، یه نفر جلوم بود ازش پرسیدم مداد داری بده ، نداد!!! رفتم جلویی نداد ، یعنی گفت ندارم، آقا ما کله سالنو دور زدیم ندادن،آزمونای اولم بود جمعیت نسبتا کم بود، حسابی کلافه شدم از این رفتار بچه ها، قسم خوردم دیگه ۳ تا۳ تا مدا بیارم. بی خیال شدم داشتم میزدم بیرون یه نفر گفت بیا اینجا من یکی دارم ، رفتیم نشستیم و آزمونو دادیم زدیم بیرون.
همین !!!!!!!!!!
فقط نخندید بچه ها
چیه مگه ، چیزه بیشتری یادم نیومد دیگه
این ازمونای پارسه هیچ فایده یی نداشته باشه ، خوب واسه ملت خاطره درست میکنه !
روز کنکور ارشد ،حوزه من پیام نور تو شهرک گلستان بود.چشتون روز بد نبینه! توی اون بارون سیل آسا بیشتر یاد باتلاقای کتاب جغرافی میوفتادم.باورتون میشه از در دانشگاه تا تو سالن ورزشی دانشگاه( که محل آزمون ما بود!!) که اومدم تا زانوهای همه بچه ها پر شل شده بود،همه خیس خیس! بعد لرز شدید سرما !! از این پچ پچ سیاهی لشکریها!! خودمم شیاهی لشکرم البته
یهو مشترکا رو که زدم سرمو بالا آوردم دیدم ای ،سالنی که ۱۰۰۰ نفر توش بودیم الان ۲۰،۳۰ نفر توش هستیم
اولین ازمون جامع پارسه سر جلسه بودیم تقریبا ۴۰ دقیقه اخر بود
یه هو احساس کردم رفتم رو ویبره
اولش برو خودم نیاوردم فکر میکرد فقط من احساس میکنم
یه هو دیدم همه داد میزنن زلزله.....زلزله....فرار
خیلی هم شدید بود
کارتون درسته بچه ها
esi و ali منتظر شریف هستند
alirrrrrr منتظر علم و صنعتو اینا
ولی ما نه. فوقش اصفهان بگیره