|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - sasanlive - 25 آبان ۱۳۹۰ ۱۰:۲۲ ب.ظ
(۲۵ آبان ۱۳۹۰ ۱۰:۱۱ ب.ظ)na.farzane نوشته شده توسط: فعلا که عکس این ثبتنامها داره صورت میگیره کووووو کسی که وقتشون رو داشته باشه!
غضنفر هم برای پیش مرگ شدن گفتم
باور کنین نمیخوام قیمت جنسو ببرم بالا. ولی خوب باید در نظر داشت حداقلش اینه که یارانه هم بهش تعلق میگیره .
آخرین مهلت ثبت نام تا ۲۸امه. هر کی ثبت نام نکنه ضرر کرده. غضنفر فوق لیسانس قبول بشه قیمتش میکشه آسمونا .
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - maryami - 25 آبان ۱۳۹۰ ۱۰:۲۵ ب.ظ
حقیقتا بچهها از این شوخیا گذشته همتون خواهرا و برادرای گلم هستین. دوستای خوب و مهربونم
از راهنماییهای مفید و شوخی های با مزه تون واقعا ممنون. کلی روحیهام refresh شد
اینشالا امسال کنکورم می ترکونییییییییییییم هممون
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - انرژی مثبت - ۲۵ آبان ۱۳۹۰ ۱۰:۳۳ ب.ظ
به به مثل این که داره وصلت جور می شه
من از همین الان قول شام بگیرم
این دوستان ما همه قول خوب میدن یکی منو نبرد شام بده بخورم
سر سفره عقد: عروس خانم بنده وکیلم ؟ عروس رفتند کنکور بدن محض مزاح بود جدی نگیرید خوب بفرمایید ادامه بحث (این بحث رو تو مباحث عمومی جمع می کنیم یه جای دیگه سر درمیاره )
هم حق با شماست هم حق با مامانتون هم حق با اقایون . هر کسی از دید خودش نگاه می کنه .مامانا دیگه مامانن همیشه نگران بچه هاشونن .شما جای مادرتون نیستین از طرف دیگه مامانتون هم جای شما نیست و اهمیت کنکور واسه شما زیاده . البته حق با اقایون هم هست . خوب مادر بزرگا هم که می تونن نظر بدن نمی تونن
خوب ببین مادر (خانم بچه مثبت گفتن من می تونم مادربزرگ باشم )به نظر من در صورتی که شرایط اون شخص به اون چه که شما می خواید نزدیکه (طبق حرف ما قدیمیا هیچ کس کامل نیست ) از مادرتون بخواید که شرایط شما رو توضیح بدن و بخوان که به بعد از کنکور منتقل بشه البته گاهی مواقع در این جور موارد در همون مراجعه اول دو طرف به این تنیجه میرسن که بهم نمی خورن و دیگه درگیری فکری نداره (قصد ندارم طرف خاصی رو بگیرم هر کدوم از دو طرف ممکنه به این نتیجه برسن و این مسئله نه به خاطر اینه که دو طرف خدایی ناکرده مشکل دارن گاهی مواقع اخلاقشون بهم نمی خوره اگه این جور بود که هر دو تا ادم خوب می تونستن با هم ازدواج کنند) اگه به این نتیجه رسیدید که تا حدودی به شرایط شما نزدیکن می تونید جلسات بعد رو به بعد از کنکور منتقل کنید مطمئنن اون شخص اگه با اهداف شما همراه باشه با این مسئله مشکلی نخواهد داشت.
خوب مادر از بس که حرف زدم دندون مصنوعیام درد گرفت
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - sasanlive - 25 آبان ۱۳۹۰ ۱۰:۳۵ ب.ظ
(۲۵ آبان ۱۳۹۰ ۱۰:۲۵ ب.ظ)maryami نوشته شده توسط: اینشالا امسال کنکورم می ترکونییییییییییییم هممون
دیگه مانشت نا امن شد.
تروریست پروری در روز روشن .
حالا ما چرا خودمونو فدا کنیم. میگم غضنفر بیاد. خوراکش این کاراست. واسه انحراف اذهان میفرستیمش سر جلسه کنکور . البته اگه راهو درست بره. بجای کنکور نره خواستگاری .
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - انرژی مثبت - ۲۵ آبان ۱۳۹۰ ۱۰:۳۷ ب.ظ
عجب مسئله ای بوده دوستان رو نمی کردن
خوب مثل این که مسئله خانم maryami هم حل شد خدا رو شکر
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - mamat - 25 آبان ۱۳۹۰ ۱۰:۳۹ ب.ظ
(۲۵ آبان ۱۳۹۰ ۱۰:۳۳ ب.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط: من از همین الان قول شام بگیرم
ماشاءالله فقط به فکر شکم هستین یا قول شام میگیرین یا قول شیرینی
(۲۵ آبان ۱۳۹۰ ۱۰:۳۳ ب.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط: خوب مادر از بس که حرف زدم دندون مصنوعیام درد گرفت
واسه یه شام اینقدر حرف زدین؟
خانم maryami مراقب باشین خانم انرژی مثبت واسه شام شما رو به زور به خونه بخت نفرسته.
ناراحت نشین فقط جهت مزاح بود.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - maryami - 25 آبان ۱۳۹۰ ۱۰:۴۵ ب.ظ
دوستان کنکوری شما پای سیستم درس می خونید؟
می خواستم برم درس بخونم دیدم هستین دوباره برگشتم. بد آموزی داره هااااااااا. بچه می خواست بره سر درسش
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - انرژی مثبت - ۲۵ آبان ۱۳۹۰ ۱۰:۴۵ ب.ظ
(۲۵ آبان ۱۳۹۰ ۱۰:۳۹ ب.ظ)mamat نوشته شده توسط: واسه یه شام اینقدر حرف زدین؟
خانم maryami مراقب باشین خانم انرژی مثبت واسه شام شما رو به زور به خونه بخت نفرسته.
ناراحت نشین فقط جهت مزاح بود.
ای بابا من فقط می گم شد یکی به من شام یا شیرینی بده نشد دیگه (عید هم هیشکی شام نداد بخوریم البته جای همه خالی دیشب رهتیم مهمونی خونه مامان بزرگم شام خوردیم خیلی هم چسبید )
فقط اسمم بد در رفته واسه خودتون گفتم من که دندون ندارم چیزی بخورم (حالا خودم تنهایی ازشون شام گرفتم می بینید ) مسئله شام خوردن نیست شرکت در شادیه (فقط جهت منحرف کردن اذهان عمومی بود )
از اون جایی که اقایون شام دوست ندارن منو تنهایی ببرید شام
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - sasanlive - 25 آبان ۱۳۹۰ ۱۰:۴۶ ب.ظ
خانم انرژی مثبت من که نفهمیدم چی گفتین.
یه خط مینوشتین شام چیه. منم بهتون میگفتم خورشت بادمجون با نون اضافه. دیگه این همه نوشتن نداشت .
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - mamat - 25 آبان ۱۳۹۰ ۱۰:۴۹ ب.ظ
(۲۵ آبان ۱۳۹۰ ۱۰:۴۵ ب.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط: (25 آبان ۱۳۹۰ ۱۰:۳۹ ب.ظ)mamat نوشته شده توسط: (25 آبان ۱۳۹۰ ۱۰:۳۳ ب.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط: من از همین الان قول شام بگیرم
ماشاءالله فقط به فکر شکم هستین یا قول شام میگیرین یا قول شیرینی
(۲۵ آبان ۱۳۹۰ ۱۰:۳۳ ب.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط: خوب مادر از بس که حرف زدم دندون مصنوعیام درد گرفت
واسه یه شام اینقدر حرف زدین؟
خانم maryami مراقب باشین خانم انرژی مثبت واسه شام شما رو به زور به خونه بخت نفرسته.
ناراحت نشین فقط جهت مزاح بود.
ای بابا من فقط می گم شد یکی به من شام یا شیرینی بده نشد دیگه (عید هم هیشکی شام نداد بخوریم البته جای همه خالی دیشب رهتیم مهمونی خونه مامان بزرگم شام خوردیم خیلی هم چسبید )
فقط اسمم بد در رفته واسه خودتون گفتم من که دندون ندارم چیزی بخورم (حالا خودم تنهایی ازشون شام گرفتم می بینید ) مسئله شام خوردن نیست شرکت در شادیه (فقط جهت منحرف کردن اذهان عمومی بود )
از اون جایی که اقایون شام دوست ندارن منو تنهایی ببرید شام
فکر کنم ۱۰ تا ارسال هم واسه این موضوع داسته باشین توش باز درخواست شام و شیرینی موجود هست
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - انرژی مثبت - ۲۵ آبان ۱۳۹۰ ۱۰:۵۳ ب.ظ
(۲۵ آبان ۱۳۹۰ ۱۰:۴۶ ب.ظ)sasanlive نوشته شده توسط: خانم انرژی مثبت من که نفهمیدم چی گفتین.
یه خط مینوشتین شام چی. منم بهتون میگفتم خورشت بادمجون با نون اضافه. دیگه این همه نوشتن نداشت .
نه دیگه مطلب رو نگرفتید اگه از اول جدی بگیم که نمی شه میگن شما مادربزرگا حرف ما جوونا رو نمی فهمین باید با شوخی شروع کرد بعد حرفای جدی زد حالا ان شالله بزرگتر شدید می فهمید
شما عروسیاتون خورشت بادمجون میدید ؟ من همه نوع خورشت بادمجونی نمی خورم زیاد دوست ندارم پس من عروسی شما نمیام بعدش میام خونتون شام می خورم نون اضافه هم نمی خوام همون هم زیاده
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - sasanlive - 25 آبان ۱۳۹۰ ۱۰:۵۶ ب.ظ
(۲۵ آبان ۱۳۹۰ ۱۰:۴۵ ب.ظ)maryami نوشته شده توسط: دوستان کنکوری شما پای سیستم درس می خونید؟
می خواستم برم درس بخونم دیدم هستین دوباره برگشتم. بد آموزی داره هااااااااا. بچه می خواست بره سر درسش
واقعا راست میگید. این مانشتو دارو دستش با این کشتی پرندشون مارو از درس خوندن میندازن . خدا از سر تقصیراتشون بگذره .
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - maryami - 25 آبان ۱۳۹۰ ۱۱:۰۲ ب.ظ
بذارید یه تبلیغی هم اینجا بکنم حالا که جمعمون جمعه. یه تاپیک زدم تو قسمت مشاوره ارشد ۹۱ راجع به ترتیب تست زدن سر جلسه. می شه یه کم راهنماییم کنین لطفا؟ یه کم گیج شدم. باز داره اتفاقات تروریستی می افته. انفجار و اینا.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - sasanlive - 25 آبان ۱۳۹۰ ۱۱:۰۲ ب.ظ
(۲۵ آبان ۱۳۹۰ ۱۰:۵۳ ب.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط: شما عروسیاتون خورشت بادمجون میدید ؟ من همه نوع خورشت بادمجونی نمی خورم زیاد دوست ندارم پس من عروسی شما نمیام بعدش میام خونتون شام می خورم نون اضافه هم نمی خوام همون هم زیاده
نه بابا ما سخاوتمندتر از این حرفاییم شب عروسی به هرکی یه بادمجون خام میدم. حالا بره هر خورشتی دوست داره باهاش درست کنه. .
(۲۵ آبان ۱۳۹۰ ۱۱:۰۲ ب.ظ)maryami نوشته شده توسط: بذارید یه تبلیغی هم اینجا بکنم حالا که جمعمون جمعه. یه تاپیک زدم تو قسمت مشاوره ارشد ۹۱ راجع به ترتیب تست زدن سر جلسه. می شه یه کم راهنماییم کنین لطفا؟ یه کم گیج شدم. باز داره اتفاقات تروریستی می افته. انفجار و اینا.
من نظرم رو همین جا میگم. اول مشترک. بعد زبانو بزن چون زبانت قویه. بعد برو سر ریاضیات. چون اگه بعد از مشترک بری سر ریاضیات فکرت همش درگیره زبانه(البته اینو واسه تو گفتم که زبانت قویه) چون هر دو تا تست زبان میشه یه تست ریاضی. ولی خوب یه تست ریاضی به اندازه ۵ یا شش تست زبان وقت میبره. موقع تست ریاضی زدن خیالتم راحته که زبانو زدی .
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - انرژی مثبت - ۲۵ آبان ۱۳۹۰ ۱۱:۱۰ ب.ظ
خوب ادامه این بحث از طرف من بزرگتر جایز نیست (الانه که از مدیریت خلع بشم از س که نمیذارم بچهها برن سر درساشون)
من از تمامی دوستان عذر می خوام اگه شوخی هم کردم ببخشید البته همش شوخی نبودا حالا همه برن سر درسشون
|