سلام
میخواستم بپرسم من که هدفم علوم کامپیوتر هست به نظرتون لازمه که موقع تست زدن تستهای IT , مهندسی کامپیوتر رو بزنم یا توی درسهای عمومی مثل آمار و ریاضی تستهای مربوط به همه رشتهها رو ؟؟؟
البته من وقت کم دارم ولی وقتی میرم سر تستها حواسم میره به تستهای بقیه رشتهها !!
از یه طرف میگم هر چی بیشتر تست بزنم بهتره و از یه طرف میگم چون طراحای سوالهای هر رشته متفاوته پس تاثیری نداره ....
از یه طرف میخوام برم یه دور دیگه جزوه هامو بخونم (بعضی هاشو هنوز یه دورم نخوندم )چون حس میکنم خیلی مباحث یادم رفته که توی تستها هم بهش برنخوردم از یه طرف میگم دیگه دیره ....
اصلا نمیدونم چیکار کنم چی بخونم حوصله تست زدن توی درسهای مثل ریاضی و آمار رو هم ندارم از بس طولانیه!!!
یه مشکل دیگه هم دارم اینکه صبحها تقریبا تا ظهر هیج جوره نمیتونم درس بخونم چون احساس خواب آلودگی شدید دارم البته اگه برم سر درس خوابم میگیره‌ها اگه درس نداشتم اصلا خوابم نمیومد میگن چون علاقه ای به درس خوندن نداری اینجوریه ولی امتحان کردم که درسهایی که خیلی علاقه دارم رو اونموقع بخونم اما فایده نداشت حداکثر میتونم ۱ ساعت بخونم و بعد دوباره میگیرم میخوابم ....پارسال اینجوری نبودم یادمه وقتی ۱۰ کلاس داشتم ۶ صبح پا میشدم درس میخوندم اما امسال اصلا نمیتونم ....
قهوه،نسکافه،چای،آبمیوه هر چی هم که گفتن خوردم ولی فایده نداشت .....
به نظرم تستهای سایر رشتهها رو نزنید. طراح‍های سوال شما فرق دارند و نوع سوالات مهندسی و علوم کامپیوتر هم متفاوت هست. توی مهندسی رویکرد مهندسی رو هم در نظر می‍گیرند در حالی که سوالات شما علمی‍تر و دقیق‍تر مطرح میشه. مثلاً ممکنه توی مهندسی چنین سوالی مطرح بشه: به نظر شما کدام جواب بهینه‍تر است؟ و یا کدامیک درست‍تر است؟ اما توی علوم کامپیوتر این سوال طرح نمیشه بلکه میگه: کدام یک از جواب‍ها بهینه است؟ کدام جواب تنها جواب درست است؟ و ...
سوالات مهندسی نیاز به سبک سنگین کردن داره در حالی که سوالات علوم کامپیوتر این ویژگی رو نداره ۲ ۲ تا ۴ تاست.
ممنون از راهنماییتون اینجوری تست کمتری هم باید بزنم و استرسم کم میشه (چون کمبود وقت دارم)
(۰۳ بهمن ۱۳۸۹ ۰۲:۱۰ ق.ظ)afagh1389 نوشته شده توسط: سلام
میخواستم بپرسم من که هدفم علوم کامپیوتر هست به نظرتون لازمه که موقع تست زدن تستهای IT , مهندسی کامپیوتر رو بزنم یا توی درسهای عمومی مثل آمار و ریاضی تستهای مربوط به همه رشتهها رو ؟؟؟
البته من وقت کم دارم ولی وقتی میرم سر تستها حواسم میره به تستهای بقیه رشتهها !!
از یه طرف میگم هر چی بیشتر تست بزنم بهتره و از یه طرف میگم چون طراحای سوالهای هر رشته متفاوته پس تاثیری نداره ....
از یه طرف میخوام برم یه دور دیگه جزوه هامو بخونم (بعضی هاشو هنوز یه دورم نخوندم )چون حس میکنم خیلی مباحث یادم رفته که توی تستها هم بهش برنخوردم از یه طرف میگم دیگه دیره ....
اصلا نمیدونم چیکار کنم چی بخونم حوصله تست زدن توی درسهای مثل ریاضی و آمار رو هم ندارم از بس طولانیه!!!
یه مشکل دیگه هم دارم اینکه صبحها تقریبا تا ظهر هیج جوره نمیتونم درس بخونم چون احساس خواب آلودگی شدید دارم البته اگه برم سر درس خوابم میگیره‌ها اگه درس نداشتم اصلا خوابم نمیومد میگن چون علاقه ای به درس خوندن نداری اینجوریه ولی امتحان کردم که درسهایی که خیلی علاقه دارم رو اونموقع بخونم اما فایده نداشت حداکثر میتونم ۱ ساعت بخونم و بعد دوباره میگیرم میخوابم ....پارسال اینجوری نبودم یادمه وقتی ۱۰ کلاس داشتم ۶ صبح پا میشدم درس میخوندم اما امسال اصلا نمیتونم ....
قهوه،نسکافه،چای،آبمیوه هر چی هم که گفتن خوردم ولی فایده نداشت .....
در مور نحوه تست زدنتون نظر خاصی ندارم ، ولی در مورد خواب آلودگی شدیدی که دارین به نظرم به مسایل روحی این روزها مربوط میشه یا شاید تغذیه و خواب نامناسب
پیشنهاد میکنم بجای اینکه همش خودخوری کنین و استرس بیخودی برای خودتون بتراشین ، بیشتر روی مباحثی که تا حالا خوندین و بلدین تمرکز کنین
اینجوری اعتماد به نفستون هم تقویت میشه و استرستون خودبخود کم میشه
(۰۳ بهمن ۱۳۸۹ ۰۲:۱۰ ق.ظ)afagh1389 نوشته شده توسط: یه مشکل دیگه هم دارم اینکه صبحها تقریبا تا ظهر هیج جوره نمیتونم درس بخونم چون احساس خواب آلودگی شدید دارم البته اگه برم سر درس خوابم میگیره‌ها اگه درس نداشتم اصلا خوابم نمیومد میگن چون علاقه ای به درس خوندن نداری اینجوریه ولی امتحان کردم که درسهایی که خیلی علاقه دارم رو اونموقع بخونم اما فایده نداشت حداکثر میتونم ۱ ساعت بخونم و بعد دوباره میگیرم میخوابم ....پارسال اینجوری نبودم یادمه وقتی ۱۰ کلاس داشتم ۶ صبح پا میشدم درس میخوندم اما امسال اصلا نمیتونم ....
قهوه،نسکافه،چای،آبمیوه هر چی هم که گفتن خوردم ولی فایده نداشت .....
من برعکس! صبحها یه چند ساعتی میخونم، اما از ظهر که میگذره اونقدر احساس خستگی میکنم که انگار کوه کندم! ۲ ساعت میشینم زل میزنم به کتاب دریغ از یه کلمه که بخونم! اصلاً بدن درد میگیرم و احساس سرماخوردگی هم میکنم! اما همین که از سر درس بلند میشم، سر حال میشم
اما فکر کنم طبیعی باشه! یه خستگی کلی ای بهمون غلبه کرده!
من هم صبحها نمی تونستم درس بخونم ولی یک ماهی مرتب ۷ صبح میرفتم کتابخونه تا ۱ ظهر، . حالا دیگه عادت کردم صبحها حداقل سه تا ۲ ساعت بشینم پای کتاب و تقریبا از ۵ صبح بیدارم .
یه ضرب المثل انگلیسی هست که میگه:
Early to bed, early to rise makes a man healthy, wealthy and wise
منم یه مدت میرفتم کتابخونه ولی خوب اونجا هم یکمی درس میخوندم و بعد میرفتم توی نمازخونه میگرفتم میخوابیدم به خاطر همین دیگه نرفتم گفتم توی خونه بمونم بهتره.یه مدت هندزفری میگذاشتم و توی کتابخونه رادیو گوش میدادم ولی اونم جواب نداد چون حواسم میرفت به بحثهای توی رادیو (نیست خیلی جالبن!!)
دیگه الان که فصل امتخانات اصلا توی کتابخونه جای سوزن انداختن نیست منم از شلوغی خوشم نمیاد توی خونه تا ظهر تقریبا خونه ساکته ولی نمیدونم
چرا درس نمیخونم!
البته امروز دیگه ۷ که بیدار شدم نخوابیدم ولی فکر کنم بیشتر این مدت رو توی مانشت بودم و فقط ۱ ساعت درس خوندم!
حتی چند سال یادمه ساعت ۳ بامداد بیدار میشدم و تا ۷ صبح درس میخوندم بعد کمی میخوابیدم و دوباره بیدار میشدم و درس میخوندم خیلی بازدهی خوبی داشت چون هم بین اذان صبح و طلوع آفتاب بود هم اینکه من به اون ساعت عادت کرده بودم اما امسال نمیدونم چرا هیج جوره جور نمیشه که صبح درس بخونم!
(۰۳ بهمن ۱۳۸۹ ۱۲:۴۸ ب.ظ)afagh1389 نوشته شده توسط: منم یه مدت میرفتم کتابخونه ولی خوب اونجا هم یکمی درس میخوندم و بعد میرفتم توی نمازخونه میگرفتم میخوابیدم به خاطر همین دیگه نرفتم گفتم توی خونه بمونم بهتره.یه مدت هندزفری میگذاشتم و توی کتابخونه رادیو گوش میدادم ولی اونم جواب نداد چون حواسم میرفت به بحثهای توی رادیو (نیست خیلی جالبن!!)کتابخونه ای که من میرفتم نمازخونه نداشت اگه داشت شاید منم میگرفتم می خوابیدم . تصور کن توی سرما بری کنار شوفاژ یا بخاری نمازخونه بگیری بخوابی کتاب ارشد ساختمان داده مقسمی هم که از همه قطورتر هست را هم به عنوان بالشت بزاری زیر سرت .
البته امروز دیگه ۷ که بیدار شدم نخوابیدم ولی فکر کنم بیشتر این مدت رو توی مانشت بودم و فقط ۱ ساعت درس خوندم!
در مورد مانشت هم طبق توصیه دکتر بنده قبل از ترک سم زدایی کردم و الان تقریبا مانشت خونم تنظیم شده .
البته این سری که با دوستم کار داشتم و رفتم کتابخونه دیدم که یه کاغذ به در نمازخونه چسبوندن که نوشته این مکان فقط برای خواندن نماز است و محل استراحت نیست , ... گفتم خوب من که عادت ندارم قوانین رو زیر پا بگذارم و دیگه نمیرم اونجا استراحت کنم اما اونقدر کتابخونه شلوغ بود که من یه لحظه در رو باز کردم که ببینم دوستم اونجاست یا نه حالم داشت بد میشد
آخه کتابخونش نه محل خوردن غذا داره نه هیچ ،تازه گفتن توی محوطه اطراف کتابخونه هم نباید بشیند خوردن تنقلات هم که ممنوعه نمیدونم واقعا چه جوری آدم باید دووم بیاره. یه محوطه خوبی هم داره .... من قبل از اینکه کتابخونه عضو بشم میرفتیم با دوستان توی محوطه مینشستیم و حتی با فامیل میرفتیم ناهاری شامی میخوردیم ولی احتمالا الان منو اونجا ببینن عضویتم لغو میشه (طبق قانون کتابخونه )
امان از دست این خواب که دشمن درس خوندن ماست...
منم همین مشکل رو دارم
آفاق خانم اونطور که من از صحبت های شما برداشت کردم گویا اون مکان یه جای گردشگری به همراه سلف سرویس بوده که گوشه ای از اون را تبدیل به کتابخونه کردن .
از اونجایی که کمتر از ۱ ماه دیگر سرباز هستم و تقریبا خواب خوش بر من حرام میشه همین بهتر که خودم را به کم خوابی عادت بدم .
نه یه باغ خیلی خیلی بزرگه که اکثر مسافرهایی هم که میان اصفهان (و میخوان در هتل پارک
اقامت کنن )میشناسن که در قسمتی از اون یک کتابخونه کوچیک برپا کردن!!
(۰۳ بهمن ۱۳۸۹ ۰۲:۱۵ ب.ظ)afagh1389 نوشته شده توسط: نه یه باغ خیلی خیلی بزرگه که اکثر مسافرهایی هم که میان اصفهان (و میخوان در هتل پارک
پارک میخک؟ شایدم باغ زیار یا یه باغ دیگه...
فکر کنم از بحث زیادی خارج شدیم
یکی از راهکارها برای پریدن خواب نرمش کردنه!
یه کم حرکت کششی و ۴۰-۵۰ تا درازنشست و ۱۰-۲۰ تا شنا سوئدی خیلی آدم رو سرحال میاره!
من که وقتی درسم نمیاد!کتابای مرجع وتست و.... بر میدارم پشت بازو میزنم!