زمان کنونی: ۱۰ فروردین ۱۴۰۳, ۰۲:۳۵ ب.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

Fardad-A
(مدیرکل بازنشسته(شروع:آبان۸۹خاتمه:بهمن۹۲))
مدیرکل بازنشسته(شروع:آبان89خاتمه:بهمن92)
*****

میزان هدیه: ۳۰۰۰۰ تومان
پاسخ درست: ۲۰ سوال
تاریخ ثبت نام: ۰۹ تیر ۱۳۸۹
تاریخ تولد: ۱۸ تیر -۶۱۷ (۲۰۲۰ ساله)
زمان محلی: ۲۹ March 2024 , 02:35 PM
وضعیت: آفلاین

مقبولیت: ۳۵۷/۵+
۶۴۷۸
۱۰۵۴

اطلاعات انجمن Fardad-A
تاریخ عضویت: ۰۹ تیر ۱۳۸۹
آخرین بازدید: ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۱۲:۴۹ ق.ظ
کل ارسال‌ها: ۲,۸۸۹ (۰/۵۸ ارسال در روز | ۰/۷۸ درصد از کل ارسال‌ها)
(یافتن تمامی موضوع‌هایافتن تمامی ارسال‌ها - )
مدت زمان آنلاین بودن: ۱ ماه, ۳ هفته, ۲ روز, ۱۱ ساعت, ۱۶ دقیقه, ۲۷ ثانیه
اعتبار: ۱۷۸ [جزییات]

اطلاعات تماسِ Fardad-A
وب‌ سایت:
ایمیل: ارسال یک ایمیل به Fardad-A.
پیام خصوصی: ارسال یک پیام خصوصی به Fardad-A.
شماره‌ی ICQ:
شناسه‌ی AIM:
شناسه‌ی Yahoo: alikhani_fardad
شناسه‌ی MSN:
اطلاعات اضافی درباره‌ی Fardad-A
جنسیت: آقا
مکان زندگی شما: تهران
رتبه کنکور ارشد؟:
دانشگاه کارشناسی: دانشگاه صنعتی اصفهان
وضعیت: فارغ التحصیل کارشناسی ارشد
دانشگاه کارشناسی ارشد:
دانشگاه دکتری:
گرایش: تعیین نشده
لینک مصاحبه با مانشت:

امضای Fardad-A

از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر ............ یادگاری که در این گنبد دوار بماند..
.

نظرهای کاربران
 Fardad-A (17 شهریور ۱۳۹۴ در ۱۰:۰۳ ب.ظ)
"آنهایی که گذشته را بیاد نمی سپارند محکوم به تکرار بیهوده آن هستند".....جرج سانتایانا شاعر و فیلسوف اسپانیایی
 Maryam-X (17 شهریور ۱۳۹۴ در ۰۲:۲۱ ق.ظ)
سلاااااااام.
خوشحالم دوباره نام کاربری و نوشته هاتون رو تو مانشت می بینم...( هرچند من هم دیگه خیلی کم اینطرفا سر و کله ام پیدا میشه)
به قول خودتون یه جور تجدید خاطرات اون سالهاست.....
یاد آن روزهای سرد و گرم مانشتی....آن روزگار سبز گرامی......
 fatima1537 (13 شهریور ۱۳۹۴ در ۰۳:۵۵ ق.ظ)
سلام . امیدوارم که خوب باشید . خوشحالم بعد مدتها که اومدم مانشت دیدم شما هم هستید و پست گذاشتید . شعرهایی که تو پروفایلتون گذاشتید قشنگه .
 Fardad-A (12 شهریور ۱۳۹۴ در ۰۱:۰۲ ب.ظ)
بیاد مادر
(۱۹ دى ۱۳۹۰ ۰۴:۲۹ ب.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط:  ماهایی که سالهاست از خانواده دوریم گاهی وقتا نمیدونیم دلتنگیهامون را باید برای کی بگیم .قدر نزدیکی و دیدن هر روزه مادراتون را بدونید.

مگه می شه ماه تو خواب من بیاد
مث چشمای تو مهربون باشه
مگه می شه عمری از تو بگذره
زندگی هنوز برام جوون باشه

مگه می شه زیر بارونای تند
چتر شونه های خیسم نباشی
مگه می شه تو شبای بی کسی
واسه این گمشده محرم نباشی

گاهی یه خاطره، یه عکس قشنگ
از تو‌، دنیامُ به غارت می بره
گاهی وقتا خیلی دلتنگ توام
این روزای لعنتی که می گذره

همه از عطر تو مهربون می شیم
رد پات رنگ گلای قالیه

ته چشم تو یه عکس گم شده س
ته قلب ما یه قاب خالیه
(عبدالجبار کاکایی)
 Fardad-A (10 شهریور ۱۳۹۴ در ۱۲:۴۱ ب.ظ)
(۰۶ آذر ۱۳۹۰ ۱۱:۵۷ ق.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط:  به قلم راست نیاید صفت مشتاقی
سادتی احترق القلب من الاشواقی

نشود دفتر درد دل مجروح تمام
لو اضافوا صحف الدهر الی اوراقی

به دو چشم تو که گر بی تو برندم به بهشت
نکنم میل به حوران و نظر با ساقی
 Fardad-A (10 شهریور ۱۳۹۴ در ۱۲:۳۵ ب.ظ)
(۳۰ آذر ۱۳۹۰ ۱۱:۵۸ ق.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط:  آن همه عشوه که در پیش نهادند و غرور
عاقبت روز جدایی پس پشت افکندند

طمع از دوست نه این بود و توقع نه چنین
مکن ای دوست که از دوست جفا را نپسندند

ما همانیم که بودیم و محبت باقیست
ترک صحبت نکند دل که به مهر آکندند
(سعدی)
 Fardad-A (10 شهریور ۱۳۹۴ در ۱۲:۳۵ ب.ظ)
(۳۰ آذر ۱۳۹۰ ۰۹:۱۰ ب.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط:  تو را من دوست می‌دارم خلاف هر که در عالم
اگر طعنه است در عقلم اگر رخنه است در دینم

من اول روز دانستم که با شیرین درافتادم
که چون فرهاد باید شست دست از جان شیرینم
 Fardad-A (10 شهریور ۱۳۹۴ در ۱۲:۲۸ ب.ظ)
(۲۴ بهمن ۱۳۹۰ ۰۹:۱۷ ق.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط:  یک روز رسد غمی به اندازه کوه
یک روز رسد نشاط اندازه دشت

افسانه زندگی چنین است گلم
در سایه کوه باید از دشت گذشت!!
 Fardad-A (10 شهریور ۱۳۹۴ در ۱۲:۲۸ ب.ظ)
(۲۵ بهمن ۱۳۹۰ ۰۱:۳۷ ب.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط:  تو از این برف فرو آمده دلگیر مشو
تو از این وادی سرما زده نومید مباش
«دی» زمانی دارد
و زمستان اجلش نزدیک است
من صدای نفس باغچه را میشنوم ...

بامید موفقیت همه شما و طی کردن پیروزمندانه یه مرحله دیگه از زندگی تحصیلی تون!!
 Fardad-A (02 شهریور ۱۳۹۴ در ۰۹:۴۳ ق.ظ)
(۱۱ اسفند ۱۳۹۰ ۰۸:۱۰ ب.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط:  اللّهُمَّ بِعِزَّتِکَ لى فى کُلِّ الاْحْوالِ رَؤُفاً وَ عَلَىَّ فى جَمیعِ الاُْمُورِ عَطُوفاً اِلهى وَرَبّى مَنْ لى غَیْرُکَ اَسْئَلُهُ کَشْفَ ضُرّى وَالنَّظَرَ فى اَمْرى.

خدایا!با من در همه احوال مهرورز و بر من در هر کارم به دیده لطف‏ بنگر،خدایا،پروردگارا،جز تو که را دارم؟تا برطرف شدن ناراحتى و نظر لطف در کارم را از او درخواست کنم.
 Fardad-A (02 شهریور ۱۳۹۴ در ۰۹:۳۸ ق.ظ)
دوست دارم، زبان گل سرخ را بدانم
خرزهره را از نامش رهائی بخشم
هندسه پرواز را از کتف کبوتر بیرون کشم
و در کف خود ببندم.
 Fardad-A (02 شهریور ۱۳۹۴ در ۰۹:۲۷ ق.ظ)
تجدید خاطرات
(۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۱ ۱۲:۳۷ ق.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط:  ما اجنبی ز قاعده ی کار عالمیم
بیگانه گرد کوچه و بازار عالمیم.

دیوانه طینتیم ، زر و سنگ ما یکیست
اینیم ، گر عزیز و اگر خوار عالمیم

ما مردمان خانه به دوشیم و خوش نشین
نی زان گروه خانه نگهدار عالمیم

وحشی رسوم راحت و ازار با هم است
زین عادت بد است ... که ازار عالمیم
(وحشی بافقی)
 Fardad-A (01 شهریور ۱۳۹۴ در ۰۶:۰۲ ب.ظ)
وقتی ردپای خدا را در زندگی پیدا کردم...
فهمیدم می توانم پاهایم را از گلیمم درازتر کنم!!
و خواسته هایم از قد خودم بزرگتر باشند!!
و حتی آرزوهایم محال!!

وقتی لبخند خدا را درمیان دعاهایم دیدم...
"ترس" برایم معنایش را از دست داد...
و جایش را "ایمان" پر کرد...

هنوز از یاد نبرده ام...
چه گله هایی کردم برای سختی راه...
و خدا چگونه مرا به بالای کوه هدایت کرد...
و فراموش نکرده ام که چه ناامیدانه...
درپی جرعه ای آب بودم...
و خداوند چگونه سیرابم کرد...
وعده ی خدا این است:
دستانت را به من بده...
تا فتح کنی دنیا را...
و ممکن کنی، ناممکن ها را...
و بدست بیاوری...
دست نیافتنیها را...

پس خود را به خدا بسپار...
تا بیداری ات آرام شود، همچون خواب...
خوابت شیرین شود، چون رویا...
رویاهایت قابل لمس شوند، چون واقعیت...
و واقیعتهای زندگی ات زیبا شوند، چون آرامش...
و آرامشت از جنس عشق شود، چون خدا...

و خدا همراهت شود، مثل همیشه...
از همیشه...
تا همیشه...
خداوندا انتهای این قصه دیدنیست...
 Somayeh_Y (30 مرداد ۱۳۹۴ در ۰۵:۵۳ ب.ظ)
سلام.
فکر کنم قدری دیره ولی باید بابت اعتبار تشکر کنم. واقعا برام دور از انتظار بود و غافلگیر کننده!!!
معنای این بیتی که توی پروفایل تون نوشتید رو هم دوست داشتم بفهمم که هر چی خوندم نشد که نشد. غلط نکنم باید مال حافظ باشه.

کلک مشکین تو روزی که زما یاد کند
ببرد اجر دو صد بنده که آزاد کند
 Fardad-A (26 مرداد ۱۳۹۴ در ۰۴:۵۳ ب.ظ)
بیاد گذشته :

(۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۱ ۰۸:۲۸ ب.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط:  عشق سوزان است بسم الله الرحمن الرحیم
هرکه خواهان است بسم الله الرحمن الرحیم

نامه ای را هُد هُد آورده ست آغازش تویی
از سلیمان است بسم الله الرحمن الرحیم

سوره ی والیل من برخیز و والفجری بخوان
دل شبستان است بسم الله الرحمن الرحیم

قل هو الله احد قل عشق الله الصمد
راز پنهان است بسم الله الرحمن الرحیم

گیسویت را بازکن انا فتحنایی بگو
دل پریشان است بسم الله الرحمن الرحیم

میزبان عشق است و وای از عشق! غوغا می کند
هر که مهمان است بسم الله الرحمن الرحیم
 Fardad-A (19 مرداد ۱۳۹۴ در ۰۲:۲۷ ب.ظ)
کلک مشکین تو روزی که زما یاد کند
ببرد اجر دو صد بنده که آزاد کند
 Fardad-A (10 مرداد ۱۳۹۴ در ۱۰:۵۵ ب.ظ)
قلْبُ الْمؤمِن ِ بَیْنَ ٳصْبَعَیْن ِ مِنْ أصٰابِع ِ الرَّحْمٰن ِ یُقَلّبُهٰا کَیْفَ یَشٰاءُ
"قلب مومن بین دو انگشت از انگشتان خداوند رحمان است. بدانگونه که میخواهد آنرا میگرداند"
 Fardad-A (10 مرداد ۱۳۹۴ در ۱۰:۵۱ ب.ظ)
موسی علیه السّلام بخداوند گفت : « خداوندا تو از جا و مکان منزّهی . تو را خانه کجا باشد و کدام خانه لایق تو باشد ؟ »
خداوند فرمود :

« لا یسعنی ارضی و لاسمای و انّما یسعنی قلب عبدی المؤمن . »
« لایَسَعُنی اَرضی و لاسَمائی وَلکِن یَسَعُنی قَلْبُ عَبدی التَّقی ِ النَّقی ِ الوَادع ِ . »(هر دو عبارت نقل شده است)

یعنی مرا از غایت عظمت و کبریا گنجایی در ارض و سما نیست ، ولیکن جای گنجایی این گنج ،کنج دل بنده ای است که دل از همه عالم برداشته باشد ؛ و تعلّق ماسویٰ را از خاطر فروگذاشته بُوَد ؛ و خانه ی‌یار را از خیال اغیار خالی ساخته و به قصر ِ قیصر از قصور ِ همّت نپرداخته باشد .
"پیامبر اکرم(ص)"
 Fardad-A (01 مرداد ۱۳۹۴ در ۰۱:۰۲ ب.ظ)
من در این خانه به گم نامی نمناک علف نزدیکم .
من صدای نفس باغچه را می شنوم
و صدای ظلمت را ، وقتی از برگی می ریزد .
و صدای ، سرفه ی روشنی از پشت درخت ،
عطسه ی آب از هر رخنه ی سنگ ،
چکچک چلچله از سقف بهار.
و صدای صاف ، باز و بسته شدن پنجره ی تنهایی .
و صدای پاک ، پوست انداختن مبهم عشق،
متراکم شدن ذوق پریدن در بال
و ترک خوردن خودداری روح .

من صدای قدم خواهش را می شنوم
و صدای ، پای قانونی خون را در رگ .
ضربان سحر چاه کبوترها ،
تپش قلب شب آدینه ،
جریان گل میخک در فکر،
شیهه ی پاک حقیقت از دور.
من صدای وزش ماده را می شنوم

من صدای ، کفش ایمان را در کوچه ی شوق.
و صدای باران را ، روی پلک تر عشق،
روی موسیقی غمناک بلوغ،
روی آواز انارستان ها.

و صدای متلاشی شدن شیشه ی شادی در شب ،
پاره پاره شدن کاغذ زیبایی،
پرو خالی شدن کاسه ی غربت از باد.

زندگی شستن یک بشقاب است .
زندگی یافتن سکه ی دهشاهی در جوی خیابان است .
زندگی « مجذور » آینه است .
زندگی گل به « توان » ابدیت ،
زندگی « ضرب » زمین د رضربان دل ما،
زندگی « هندسه ی» ساده و یکسان نفس هاست .
(به یاد سهراب سپهری)
 Fardad-A (27 تیر ۱۳۹۴ در ۰۱:۳۴ ب.ظ)
[تصویر:  krzl3q2koxx5fjeq5mmf.jpg]

You can't send a comment to this user because your usergroup can't send comments.

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close