زمان کنونی: ۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۳, ۰۱:۴۰ ب.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

azad_ahmadi
(الهی توام پناهی ...)
الهی توام پناهی ...
*****

میزان هدیه: ۵۰۰۰ تومان
پاسخ درست: ۷۷ سوال
تاریخ ثبت نام: ۱۱ فروردین ۱۳۹۱
تاریخ تولد: تعیین نشده
زمان محلی: ۲۳ April 2024 , 01:40 PM
وضعیت: آفلاین

مقبولیت: ۲۱۱/۶+
۶۷۲
۴۲

اطلاعات انجمن azad_ahmadi
تاریخ عضویت: ۱۱ فروردین ۱۳۹۱
آخرین بازدید: ۱۶ شهریور ۱۳۹۸ ۰۵:۵۴ ب.ظ
کل ارسال‌ها: ۱,۵۰۷ (۰/۳۴ ارسال در روز | ۰/۴۱ درصد از کل ارسال‌ها)
(یافتن تمامی موضوع‌هایافتن تمامی ارسال‌ها - )
مدت زمان آنلاین بودن: ۳ هفته, ۳ روز, ۱۱ ساعت, ۴۷ دقیقه, ۳۵ ثانیه
اعتبار: ۶۲ [جزییات]

اطلاعات تماسِ azad_ahmadi
وب‌ سایت:
ایمیل: ارسال یک ایمیل به azad_ahmadi.
پیام خصوصی: ارسال یک پیام خصوصی به azad_ahmadi.
شماره‌ی ICQ:
شناسه‌ی AIM:
شناسه‌ی Yahoo:
شناسه‌ی MSN:
اطلاعات اضافی درباره‌ی azad_ahmadi
جنسیت: تعیین نشده
مکان زندگی شما:
رتبه کنکور ارشد؟:
دانشگاه کارشناسی:
وضعیت: تعیین نشده
دانشگاه کارشناسی ارشد:
دانشگاه دکتری:
گرایش: مهندسی نرم‌افزار
لینک مصاحبه با مانشت:

امضای azad_ahmadi
ای درد توام درمان در بستر ناکامی .... ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم ... لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی

نظرهای کاربران
 azad_ahmadi (07 آذر ۱۳۹۲ در ۰۲:۵۴ ب.ظ)
من چه دانستم که عشق این رنگ داشت ..... وز جهان با جان من آهنگ داشت

دستهٔ گل بود کز دورم نمود ..... چون بدیدم آتش اندر چنگ داشت

عافیترا خانه همچون سیم رفت ..... زآنکه دست عقل زیر سنگ داشت

صبر بیرون تاخت از میدان عشق ..... در سر آمد زانکه میدان تنگ داشت

از جفا تا او چهار انگشت بود ..... از وفا تا عهد صد فرسنگ داشت

دل بماند از کاروان وصل او ..... زآنکه منزل دور و مرکل لنگ داشت

نالهٔ خاقانی از گردون گذشت ..... کار غنون عشق تیز آهنگ داشت
 SaMiRa.e (04 آذر ۱۳۹۲ در ۰۵:۰۹ ب.ظ)
سلام ، ممنون بابت تبریکتون .
امیدوارم بتونم مفید باشم . Smile
 azad_ahmadi (04 آذر ۱۳۹۲ در ۰۲:۴۱ ب.ظ)
خبرت خرابتر کرد جراحت جدایی *** چو خیال آب روشن که به تشنگان نمایی

تو چه ارمغانی آری که به دوستان فرستی *** چه از این به ارمغانی که تو خویشتن بیایی

بشدی و دل ببردی و به دست غم سپردی *** شب و روز در خیالی و ندانمت کجایی

دل خویش را بگفتم چو تو دوست می‌گرفتم *** نه عجب که خوبرویان بکنند بی‌وفایی

تو جفای خود بکردی و نه من نمی‌توانم *** که جفا کنم ولیکن نه تو لایق جفایی

چه کنند اگر تحمل نکنند زیردستان *** تو هر آن ستم که خواهی بکنی که پادشاهی

سخنی که با تو دارم به نسیم صبح گفتم *** دگری نمی‌شناسم تو ببر که آشنایی

من از آن گذشتم ای یار که بشنوم نصیحت *** برو ای فقیه و با ما مفروش پارسایی

تو که گفته‌ای تأمل نکنم جمال خوبان *** بکنی اگر چو سعدی نظری بیازمایی

در چشم بامدادان به بهشت برگشودن *** نه چنان لطیف باشد که به دوست برگشایی
 mhd3 (25 آبان ۱۳۹۲ در ۰۲:۱۷ ب.ظ)
سلام. ببخشید آقای احمدی میشه یه سر به اینجا بزنید؟!

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.

ممنون
 Avicenna (23 آبان ۱۳۹۲ در ۰۶:۲۵ ب.ظ)
سلام آقای آزاد، سلام دوست خوب من؛
خیلی گذشته از اون زمان، ممنون که نگران من بودید...
 good-wishes (18 آبان ۱۳۹۲ در ۰۱:۵۱ ق.ظ)
در نبـرد روزهای سخـت و مـردان سخـت
این مردان سخت هستند که می مانند
نه روزهای سخت
 sahar121 (17 آبان ۱۳۹۲ در ۰۲:۵۸ ب.ظ)
اِنّ اَعفَی النّاسِ مَن عَفا عِندَ قُدرَتِهِ
بخشنده ترین مردم کسی است که در هنگام قدرت می بخشند
(امام حسین (ع))
 azad_ahmadi (14 آبان ۱۳۹۲ در ۰۱:۲۱ ب.ظ)
بگذار تا مقابل روی تو بگذریم ...... دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
شوقست در جدایی و جورست در نظر ...... هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم
روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست ...... بازآ که روی در قدمانت بگستریم
ما را سریست با تو که گر خلق روزگار ...... دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم
گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من ...... از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم
ما با توایم و با تو نه‌ایم اینت بلعجب ...... در حلقه‌ایم با تو و چون حلقه بر دریم
نه بوی مهر می‌شنویم از تو ای عجب ...... نه روی آن که مهر دگر کس بپروریم
از دشمنان برند شکایت به دوستان ...... چون دوست دشمنست شکایت کجا بریم
ما خود نمی‌رویم دوان در قفای کس ...... آن می‌برد که ما به کمند وی اندریم
سعدی تو کیستی که در این حلقه کمند ...... چندان فتاده‌اند که ما صید لاغریم
 Jooybari (11 آبان ۱۳۹۲ در ۰۱:۱۶ ق.ظ)
سلام. ما کوچیکتیم جناب احمدی. عکس یکی از کاراکترهای بازی مرتال کمباته.
 azad_ahmadi (10 آبان ۱۳۹۲ در ۰۴:۱۶ ب.ظ)
ای ساربان آهسته رو کآرام جانم می‌رود ..... وآن دل که با خود داشتم با دلستانم می‌رود
من مانده‌ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او ..... گویی که نیشی دور از او در استخوانم می‌رود
گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون ..... پنهان نمی‌ماند که خون بر آستانم می‌رود
محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان ..... کز عشق آن سرو روان گویی روانم می‌رود
او می‌رود دامن کشان من زهر تنهایی چشان ..... دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم می‌رود
برگشت یار سرکشم بگذاشت عیش ناخوشم ..... چون مجمری پرآتشم کز سر دخانم می‌رود
با آن همه بیداد او وین عهد بی‌بنیاد او ..... در سینه دارم یاد او یا بر زبانم می‌رود
بازآی و بر چشمم نشین ای دلستان نازنین ..... کآشوب و فریاد از زمین بر آسمانم می‌رود
شب تا سحر می‌نغنوم و اندرز کس می‌نشنوم ..... وین ره نه قاصد می‌روم کز کف عنانم می‌رود
گفتم بگریم تا ابل چون خر فروماند به گل ..... وین نیز نتوانم که دل با کاروانم می‌رود
صبر از وصال یار من برگشتن از دلدار من ..... گر چه نباشد کار من هم کار از آنم می‌رود
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن ..... من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود
سعدی فغان از دست ما لایق نبود ای بی‌وفا ..... طاقت نمیارم جفا کار از فغانم می‌رود
 Eternal (07 آبان ۱۳۹۲ در ۰۴:۱۵ ب.ظ)
وظیفه ام بود . موفق باشید
 good-wishes (30 مهر ۱۳۹۲ در ۰۵:۳۳ ب.ظ)
شنیده اید که آسایش بزرگان چیست
برای خاطر بیچارگان نیاسودن
به کاخ دهر که آلایش است بنیادش
مقیم گشتن و دامان خون نیالودن
همی ز عادت و کردار زشت کم کردن
هماره بر صفت و خوی نیک افزودن
ز بهر بیهده، از راستی بری نشدن
برای خدمت تن روح را نفرسودن
رهی که گمرهیش در پی است نسپردن
دری که فتنه اش اندر پس است نگشودن

پروین اعتصامی
 alim93 (30 مهر ۱۳۹۲ در ۰۱:۵۹ ق.ظ)
ممنون. از آشنایی با شما خوشبختم.
 alim93 (30 مهر ۱۳۹۲ در ۰۱:۴۷ ق.ظ)
در بیکرانه زندگی دو چیز افسونم می کند:آبی آسمانی که می بینم و می دانم که نیست و خدایی که نمی بینم و می دانم که هست.دکتر شریعتی
 انرژی مثبت (۲۶ مهر ۱۳۹۲ در ۰۲:۴۵ ب.ظ)
برای آینده تان هدف تعیین کنید. هرگز به کمتر از آن هدف رضایت ندهید. درک کنید که افراد دیگری در دنیا وجود دارند، با مشکلاتی بسیار بزرگتر از مشکلات شما. قدر چیزهای خوب را در زندگیتان بدانید. و بخاطر اوقاتی که با عزیزانتان دارید سپاسگزار باشید. زمان بیشتری را با خانواده و دوستانتان سپری کنید. ارزش چیزهای ساده را در زندگی بفهمید و گرفتار مادیات نشوید. ساده زندگی کنید، خودتان باشید و خوشبخت.
 azad_ahmadi (25 مهر ۱۳۹۲ در ۰۱:۳۴ ق.ظ)
زندگی سخت آسان است و پیچیده نیز هم
...
ساده است نوازش سگی ولگرد
شاهد آن بودن
که چگونه زیر غلتکی میرود و گفتن
که سگ من نبود
...
ساده است ستایش گلی
چیدنش و از یاد بردن
که گلدان را آب باید داد
...
ساده است بهره جویی از انسانی
دوست داشتنش، بی احساس عشقی
او را به خود وانمودن و گفتن
که دیگر نمی شناسمش
...
ساده است لغزش های خود را شناختن
با دیگران زیستن به حساب ایشان وگفتن
که من این چنینم
...
ساده است که چگونه میزیم
زندگی سخت ساده است وپیچیده نیز هم
 موج (۱۹ مهر ۱۳۹۲ در ۱۰:۲۱ ب.ظ)
azad_ahmadi,
بزرگواری دوست عزیز
واقعا درگیری زیاد نمیذاره
من موندم دوستان ارشدی چطور بعضی شون تا این حد فعالن هنوز
غالبا پیام خصوصی دوستان منو اینجا میکشونه
ولی خوب به یاد رفقا هستم Smile
 hiva60 (18 مهر ۱۳۹۲ در ۰۲:۴۶ ب.ظ)
سلام کاک آزاد عزیز
ممنون از لطف و محبتت
بالاخره یه هم استانی پیدا کردیم!
امیدوارم بتونم این راه سخت رو با کمک شما و دوستان دیگه ادامه بدم
آرزوی بهترینهارو برات دارم
سپاس
 good-wishes (16 مهر ۱۳۹۲ در ۰۶:۲۱ ب.ظ)
آدمها وقتی که پیر می شوند رویاهایشان تمام نمی شود
بلکه وقتی که رویاهایشان تمام می شود پیر می شوند
 SaMiRa.e (15 مهر ۱۳۹۲ در ۰۱:۰۶ ق.ظ)
خیلی ممنون ، شما لطف دارید . Smile

You can't send a comment to this user because your usergroup can't send comments.

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close