01 مهر 1390, 12:11 ق.ظ
01 مهر 1390, 12:40 ق.ظ
برای من که کنکورم گذشته بود
تابستون بدی نبود
هرچند که پروسه کنکور تو نتایج برام خوب نبود
ولی خدارا شکر امسال تابستون تونستم
یه قدم به جلو بردارم!
امیدوارم تابستون را دوستان مانشتی به خوبی سپری کرده باشند
وفصول بعدی هم سرشار از خیر براتون باشه مخصوصا برای بچه های کنکوری !
تابستون بدی نبود
هرچند که پروسه کنکور تو نتایج برام خوب نبود
ولی خدارا شکر امسال تابستون تونستم
یه قدم به جلو بردارم!
امیدوارم تابستون را دوستان مانشتی به خوبی سپری کرده باشند
وفصول بعدی هم سرشار از خیر براتون باشه مخصوصا برای بچه های کنکوری !
01 مهر 1390, 12:44 ق.ظ
جدا از نتایج کنکور که خوب بود ،تابستان خیلی بیخود و کسل کننده ای بود.
01 مهر 1390, 02:25 ق.ظ
(01 مهر 1390 12:44 ق.ظ)Br2011 نوشته شده توسط: [ -> ]جدا از نتایج کنکور که خوب بود ،تابستان خیلی بیخود و کسل کننده ای بود.کاملا موافقم. من یکی که احساس پوچی محض دارم! البته خوب خوش گذشت اما به بطالت گذشت
01 مهر 1390, 10:13 ق.ظ
مگه تموم شد؟ ای وای من میخواستم برم تعطیلات؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
همه مرخصیها را دکتر رفت!!!
همه مرخصیها را دکتر رفت!!!
01 مهر 1390, 10:45 ق.ظ
(01 مهر 1390 12:44 ق.ظ)Br2011 نوشته شده توسط: [ -> ]جدا از نتایج کنکور که خوب بود ،تابستان خیلی بیخود و کسل کننده ای بود.دقیقا شرح حال منه.یه سری کار می خواستم تو تابستون انجام بدم و متاسفانه هیچ کدوم رو به طور کامل نتونستم تموم کنم.به شدت از دست خودم عصبانی هستم.
01 مهر 1390, 03:34 ب.ظ
به نام خدا
موضوع انشا:تابستان خود را چگونه گذراندید؟
آقا اجازه ما امسال همهی تابستانمان را در خانه گذراندیم!با یک مشت کتاب که انقدر تعدادشان زیاد بود که حتی از انگشتان دستمان هم بیشتر بود!یک بار که می خواستم آنها را بشمارم از انگشت های پایم هم کمک گرفتم اما باز هم انگشت کم آمد!
ما امسال تابستان حتی به یک مسافرت فسقلی هم نرفتیم و ما هر وقت خسته می شدیم و اعتراض می کردیم اهل خانه که انگار حسابی داشت بهشان خوش می گذشت می کفتند مگر تو کنکور نداری؟؟؟
خلاصه به زور این تابستان گذشت!
آقا اجازه ما صبحها هم ساعت 7:5 بیدار می شدیم!
عجب تابستانی!
آقا اجازه روی خوشی رو ندیدیم!
موضوع انشا:تابستان خود را چگونه گذراندید؟
آقا اجازه ما امسال همهی تابستانمان را در خانه گذراندیم!با یک مشت کتاب که انقدر تعدادشان زیاد بود که حتی از انگشتان دستمان هم بیشتر بود!یک بار که می خواستم آنها را بشمارم از انگشت های پایم هم کمک گرفتم اما باز هم انگشت کم آمد!
ما امسال تابستان حتی به یک مسافرت فسقلی هم نرفتیم و ما هر وقت خسته می شدیم و اعتراض می کردیم اهل خانه که انگار حسابی داشت بهشان خوش می گذشت می کفتند مگر تو کنکور نداری؟؟؟
خلاصه به زور این تابستان گذشت!
آقا اجازه ما صبحها هم ساعت 7:5 بیدار می شدیم!
عجب تابستانی!
آقا اجازه روی خوشی رو ندیدیم!