هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mhd3 - 08 اسفند ۱۳۹۲۱۱:۳۶ ب.ظ
احساس میکنم خدا ازم متنفر شده.
منی که تا شب قبل کنکور واسش میمردم، هر شب کلی باهاش حرف میزدم، کیف میکردم از اینکه هست، الان دوهفتس اصلا حتی یه بارم باهاش حرف نزدم
با کوچیکترین آهنگ غمگینی اشکام میریزه، همش دوست دارم با همه دعوا کنم...
این چارتارم وقت آلبوم دادنشون بود الان؟؟ آخه کی با آهنگ هندسه گریه میکنه که من از صبح...؟؟
مدیییییییییر بیاید منو بن کنید. من خیلی غر میزنم تو خونمونم یه ریز غر میزنم. امروز فرداست که مامانم کلا بنم کنه
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Eternal - 08 اسفند ۱۳۹۲۱۱:۵۰ ب.ظ
(۰۸ اسفند ۱۳۹۲ ۱۱:۳۶ ب.ظ)mhd3 نوشته شده توسط: احساس میکنم خدا ازم متنفر شده.
منی که تا شب قبل کنکور واسش میمردم، هر شب کلی باهاش حرف میزدم، کیف میکردم از اینکه هست، الان دوهفتس اصلا حتی یه بارم باهاش حرف نزدم
با کوچیکترین آهنگ غمگینی اشکام میریزه، همش دوست دارم با همه دعوا کنم...
بعد از کنکور بعضیا اینجوری میشن ، منم بعد کنکور یه همچین حسی داشتم ، دوست نداشتم کسی باهام حرف بزنه ، دوست داشتم تنها باشم ، الکی فقط بهانه میاوردم تا گریه کنم ..... ولی وقتی آدم به خدا اعتماد داشته باشه و مطمئن باشه که خدا بهترینهارو براش میخواد ، حالا هرچه قدر هم از نظر ما زیاد خوب نباشه ولی صلاحمون همونه (فراموش نکنیم) با این طرز فکر بنظرم از این حالت میتونیم خارج بشیم.
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - SaMiRa.e - 08 اسفند ۱۳۹۲۱۱:۵۵ ب.ظ
(۰۸ اسفند ۱۳۹۲ ۱۱:۳۶ ب.ظ)mhd3 نوشته شده توسط: مدیییییییییر بیاید منو بن کنید. من خیلی غر میزنم
واقعااااااا همچین درخواستی دارید ؟
در ادامه صحبتهای دوست خوبم Eternal باید این اعتراف رو بکنیم که فقط مواقع نیاز به یاد خدا میافتیم اگر یکبار که این حس غمگین سراغتون اومد ، باهاش صحبت کنید مطمئن باشید دوباره آرامشتون رو به دست میارید
سعی کنید خودتون رو با کارهایی که دوست دارید سرگرم کنید ، مثل همین خونه تکونی که خیلی ها دوستش دارند
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mhd3 - 09 اسفند ۱۳۹۲۱۲:۴۲ ق.ظ
روز ها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت. فرشتگان سراغش را از خدا میگرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه میگفت: می آید؛ من تنها گوشی هستم که غصههایش را میشنود و یگانه قلبی ام که دردهایش را در خود نگه میدارد.
و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست. فرشتگان چشم به لب هایش دوختند، گنجشک هیج نگفت. و خدا لب به سخن گشود: با من بگو از آن چه سنگینی سینه توست. گنجشک گفت: لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگی هایم بود و سر پناه بی کسی ام. تو همان را هم از من گرفتی. این طوفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی از لانه محقرم؟ کجای دنیا را گرفته بود؟ و سنگینی بغضی راه بر کلامش بست. سکوتی در عرش طنین انداز شد. فرشتگان همه سر به زیر انداختند.
خدا گفت: ماری در راه لانه ات بود. خواب بودی. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. آن گاه تو از کمین کار پر گشودی. گنجشک خیره در خدایی خدا مانده بود.
خدا گفت: و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام برخاستی. اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چیزی در درونش فرو ریخت.
های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد.
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 09 اسفند ۱۳۹۲۰۱:۳۶ ق.ظ
کاشکی برمیگشتم ب دوران بچگی
مث قدیما بچگیا توی کوچه بازی با بچه ها
توی مدرسه شیطنت و بازیگوشی
منتظر زنگ آخر برای رفتن ب خونه
پیک نوروزی توی نوزوز
بوی بهار بوی عید
ذوق و شوق وشمردن پولای عیدی
پرشوروهیچان همه فامیل دور هم
نه مث الان دور...
دلم پیک نوروزی میخوااااااد
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sun-shine - 09 اسفند ۱۳۹۲۱۲:۴۶ ب.ظ
بچه ها لطفا برا یکی از عزیزانم دعا کنید که خوب بشه و مریضیش خطرناک نباشه.
خیلی نگرانشم.
مرسی
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - neda_Network - 09 اسفند ۱۳۹۲۰۲:۰۹ ب.ظ
نمی دانم چشـــــــمــانتـــ با مــــــن چه میکند!!!
فقط وقتی که نگـــــاهم میکنی چنان دلـــ ـــ ـــم از شیطنــتـــ نگــــاهـــتــ می لـــرزد
که حـــــــس می کنم چقدر زیبــــــاست
فـــــــــــدا شدن ...
برای چـــشـــــمـــهایی که تمام دنیــــــای مـــــن است...
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - patrick - 09 اسفند ۱۳۹۲۰۶:۰۵ ب.ظ
سلام
دوستان کسی ایمیل آکادمیک یکی از دانشگاه های خارج از کشور رو داره احیانا؟
به لایسنس یه نرم افزار احتیاج دارم که متاسفانه در ایران تحریمه و نیاز دارم یه آدرس میل خارجی بهشون بدم تا لایسنس رو به اون بفرستن برام
خواهش می کنم یکی کمکم کنهههههههههههههههههههههههههههه
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - taha_k - 09 اسفند ۱۳۹۲۰۸:۵۳ ب.ظ
(۰۷ اسفند ۱۳۹۲ ۱۰:۵۷ ب.ظ)فوژان نوشته شده توسط: من از شنبه صبح به امید فردا صبح زندم که تا ساعت ۱۰ بخوابم
مرسی
زیبا و دلنشین بود
من تازگیا خوشنویسی کار میکنمکآدم دلش میخواد بشینه پای این موسیقیت و بنویسه!!
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - fo-eng - 09 اسفند ۱۳۹۲۱۰:۵۳ ب.ظ
امروزه علم پزشکی ثابت کرده که درصد سکته های قلبی هنگام صبح به خاطر این است
که ما قبل از خواب و یا عصر روز قبل آب نخورده ایم
خوردن یک لیوان آب نیم ساعت قبل از غذا به هضم آن کمک میکند
خوردن یک لیوان آب قبل از حمام به کاهش فشار خون کمک میکند
خوردن یک لیوان آب قبل از خواب از سکته قلبی جلوگیری میکند
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - banafshe - 10 اسفند ۱۳۹۲۱۲:۰۵ ق.ظ
نمی دونم چرا امسال زیاد دلم ذوق و شوق عید رو نداره
دلم واقعا برای بچگی هام تنگ شده
این روزا دلم یه سر سوزن ذوق و شوق می خواد کلی پروژه ریخته سرم که باید بعد عید تحویل اساتید گرامی بدم
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ۰X00412E49H - 10 اسفند ۱۳۹۲۱۲:۴۷ ق.ظ
امروز دم غروب واسه منم یه نوستالژی پیش اومد، بارون اومده بود، زمینم هم خیس بود، خورشیدم داشت غروب میکرد، یه باد سردی هم میومدو بوی بارون از کنار پنجره میومد تو... همینجور یه ده دقیقه رفتم تو فکر... آی کجایی بچگی....
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 10 اسفند ۱۳۹۲۰۲:۱۰ ق.ظ
یادش بخیر اون زمانی که صندوق پیام ها تو مانشت فقط اندازه ۱۰ تا پیام ظرفیت داشت. سریــــــــــــــــــــــــــــــــــــع پر می شد.
پ.ن: قسمت آخرش تمرین کشــــــــــــــــــــــــیده بود.
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Sakura - 10 اسفند ۱۳۹۲۰۶:۵۰ ق.ظ
خدا همیشه هوامو داشتی امروزم بخیر بگذرون
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - neda_Network - 10 اسفند ۱۳۹۲۱۱:۰۲ ق.ظ
قراره هر چی تو دلمه بگم:اولش بگم که منظور من هیچ فرد خاصی نیست و این حرفا صرفا درد و دله و دوسندارم دوستای خوبم هیچ کدوم ناراحت شن
از اولین روز که امتحان دادم و هم آیتی قبول شدم هم کامپیوتر گفتن برو آیتی جدیده بازار کارش زیاده و... من بیچاره ام رفتم آیتی و یه عمر مسخره شدیم که درسا آیتی آسونه و هجوم آوردن به سمت آیتی همانا و رقابت شدید همانا میدونم هر کس به اندازه لیاقتش بدست میاره و شاید کسی تازه بعد ارشد علایقشا بدست میاره اما آرزو میکنم کاش برق میخوندم یا مواد یا هر چیزی جز آیتی تا معلوم باشه رقبام کیان و چند چندم با خودم اینجور که میبینم تمام برق و مکانیکیام آیتی میخونن من ناراحت اینم که تا بیام به جایی برسم رشتم تا حد مرگ به صورت انفجاری رشد کرده اونم توسط کسی که به عینه دیدم حتی تایپ ساده را هم میده بیرون بیچاره آیتی ها و بیچاره رشته هایی که به نظر آسونتر از بقین