RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - GAMA - 09 آبان ۱۳۹۱۰۵:۳۷ ب.ظ
(۰۹ آبان ۱۳۹۱ ۰۵:۰۷ ب.ظ)آفتاب نوشته شده توسط: بچه ها الان واقعا حالم گرفته ودلم گرفته،یکی از عزیزام حالش اصلا خوب نیست والان یک ساعته که متوجه شدم وفقط از خدا میخوام که اونا ازم نگیره،شما هم براش دعاکنید.
خدایا طاقت ندارم دیگه عزیزی را از دست بدم،دل تنگم الان دیگه خیلی تنگ وگرفته هست....
تنها خداست که میتونه کمک کنه و گره از کارمون وا کنه، خدایی که همیشه هست و حاظرو ناظره.
پس امیدتون رو از دست ندین و همه چیزو به خودش پسپارین.
اللهم اشف کل مریض
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - SaMiRa.e - 09 آبان ۱۳۹۱۰۵:۴۸ ب.ظ
(۰۹ آبان ۱۳۹۱ ۰۵:۰۷ ب.ظ)آفتاب نوشته شده توسط: ........الان یک ساعته که متوجه شدم وفقط از خدا میخوام که اونا ازم نگیره،شما هم براش دعاکنید...
هرچی صلاح و حکمت خداست همون میشه ،انشالله که هرچه زودتر خوب میشند .
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Xilinx - 09 آبان ۱۳۹۱۰۵:۵۱ ب.ظ
(۰۹ آبان ۱۳۹۱ ۰۵:۲۰ ب.ظ)Ferestadeh نوشته شده توسط:
(09 آبان ۱۳۹۱ ۰۵:۰۷ ب.ظ)آفتاب نوشته شده توسط: خدایا طاقت ندارم دیگه عزیزی را از دست بدم،دل تنگم الان دیگه خیلی تنگ وگرفته هست....
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Sunshine Off - 09 آبان ۱۳۹۱۰۶:۱۵ ب.ظ
بچه ها از همه تون بابت همدردی ممنونم،التماس دعا دارم موقع اذان.یا حق...
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - reyhaneh64 - 09 آبان ۱۳۹۱۰۷:۴۴ ب.ظ
کلی نذر کردم!!!!!!!!!!!!
امیدوارم همه چی امسال اکی باشه و مصلحت.
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - fatima1537 - 09 آبان ۱۳۹۱۰۸:۱۹ ب.ظ
(۰۹ آبان ۱۳۹۱ ۰۵:۰۷ ب.ظ)آفتاب نوشته شده توسط: الان یک ساعته که متوجه شدم وفقط از خدا میخوام که اونا ازم نگیره،شما هم براش دعاکنید.
انشاالله که از دست نمیدید و بلا دوره.دعا میکنم و امیدوارم که قبول باشه.از شما هم التماس دعا.زیاد خودتون رو نگران نکنید و توکلتون به خدا باشه
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Sunshine Off - 09 آبان ۱۳۹۱۰۸:۴۰ ب.ظ
خدایا!
به اندازه آسمانت دیروز آرزو داشتم
و میخواستم دست اتفاق رو بگیرم
تا نیفتد
اما امروز فهمیدم اتفاق هم که بیفتد
باز من زندگی خواهم کرد
چون تو میخواهی!!!!!!!!!!
.
خداجونم دلم خیلی از خودم پره،مشکل تو نیستی چون تو همیشه بهترینها را میخوای مشکل درک منه،کمکم کن ویه این دفعه بزار عزیزمن دوباره پیشم برگرده،
((دلمان خوش است که می نویسیم و دیگران می خوانند و عده ای می گویند آه چه زیبا و بعضی اشک
می ریزند و بعضی می خندند ...دلمان خوش است به لذت های کوتاه به دروغ هایی که از راست بودن
قشنگ ترند به اینکه کسی برایمان دل بسوزاند یا کسی عاشقمان شود با شاخه گلی دل می بندیم و
با جمله ای دل می کنیم دلمان خوش می شود به برآوردن خواهشی و چشیدن لذتی و وقتی چیزی
مطابق میل ما نبود چقدر راحت لگد می زنیم و چه ساده می شکنیم همه چیز را!!! ))
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - azad_ahmadi - 09 آبان ۱۳۹۱۱۱:۰۴ ب.ظ
(۰۹ آبان ۱۳۹۱ ۰۸:۴۰ ب.ظ)آفتاب نوشته شده توسط: خدایا!
به اندازه آسمانت دیروز آرزو داشتم
و میخواستم دست اتفاق رو بگیرم
تا نیفتد اما امروز فهمیدم اتفاق هم که بیفتد
باز من زندگی خواهم کرد
چون تو میخواهی!!!!!!!!!!
خداجونم دلم خیلی از خودم پره،مشکل تو نیستی چون تو همیشه بهترینها را میخوای مشکل درک منه،کمکم کن ویه این دفعه بزار عزیزمن دوباره پیشم برگرده،
صبر شاید درمان تمام مشکلات باشد. صبر داشته باش.
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - SaMiRa.e - 10 آبان ۱۳۹۱۰۳:۱۴ ب.ظ
صبورانه در انتظار زمان بمان ،
هرچیز درزمان خودش رخ می دهد ،
باغبان حتی اگر باغش را غرق آب کند ، درختان خارج ازفصل خود میوه نمی دهند .... !
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Sunshine Off - 10 آبان ۱۳۹۱۰۵:۴۷ ب.ظ
خداوند سه بار بر من خندید ...
دفعه اول:
زمانیکه می خواست مرا به اوج برساند
درحالی که تمام دنیا سعی می کردند که مرابه زمین بزنند
دفعه دوم:
زمانی که می خواست مرا به زمین بزند
در حالی که تمام دنیا می خواستند مرا به اوج برسانند
دفعه سوم:
زمانی که دست و پا زدن بیهوده مرا میدید
که چه حقیرانه به آدمها و مقامها چنگ انداخته ام.
خدایا تو را به بزرگی ات یا به من قدرتی بده که با آنچه برایم مقدر کردی کناربیایم،یا آنچه را که میخواهم بمن ارزانی دار.جز تو هیچ یاری دهنده ای نمی یابم.
(۱۰ آبان ۱۳۹۱ ۰۷:۲۶ ق.ظ)Aurora نوشته شده توسط: چقدر غمگینم این روزا...
خیلی دلم میخواد یه چیزایی اینجا بنویسم
دوست خوبم چرا غمگینی،انشاالله که مساله مهمی نباشد.اما لحظه ای از یاد خدا غافل نشو چرا که او بهترین تسکین دردهای ماست.
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Pegasus - 10 آبان ۱۳۹۱۰۹:۱۷ ب.ظ
سلام دوستان
امیدوارم حال همگی خوب باشه
میدونم اینجا جاش نیست که این مطلب رو بنویسم
اما بچه ها چند روزه منتظرم کسی من رو درباره مشکلم که در لینک زیر هست راهنمایی کنه اما هیچ کس کمک نمیکنه
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
لطفا دراین باره اگر اطلاعی دارین من رو راهنمایی کنین.
انشالا که خداوند گره از کار همه بنده هاش باز کنه.
ممنون.
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Sunshine Off - 10 آبان ۱۳۹۱۱۰:۰۷ ب.ظ
فقط توی اوج سختی وغم هست که میفهمی که چقد تنهایی وهیچگی جز خدا کنارت نیست که بهت گوش کنه وکمکت کنه،خداجونم تنهام نزار من باهرچیزی که تو صلاح بدونی کنارمیام.چه خوبه که فهمیدم فقط خداراباید توی لحظات سخت داشته باشم همین وبس.
همیشه هرکسی که با توخندید فراموش می شود ولی هیچ گاه آنکه با تو گریه کرد از یادت نمیرود،هرگز.
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - MarkLand - 10 آبان ۱۳۹۱۱۰:۱۴ ب.ظ
وقتی وجود خدا باورت بشه
خدا یه نقطه میذاره زیر باور
و یاورت میشه.........
حادثه دلخراش - Sunshine Off - 10 آبان ۱۳۹۱۱۰:۳۰ ب.ظ
امروز وقتی توی بیمارستان توی اتقاق آی سیو کنارمادربزرگم بودم شیون مادری راشنیدم که قلبم به شدت درد گرفت واحساس کردم یه عزیزی از منه،وقتی رفتم بیرون دیدم ۲تاپسربچه یکی ۳ساله ودیگری ۹ساله فوت شدن ومادرشون باصدای بلند فریاد میزنه وگریه میکنه،واقعا دلم به درد اومد وگفتم خدارا تورا به بزرگی ات شکر.از جزئیات اتفاق که پرسیدم متوجه شدم مادره پسرش را برای خرید نون فرستاد سرکوچه که داداش کوچیکه هم لج کرد واونا با دوچرخه با خودش برد که هر دوتا موقع برگشت پشت یک کامیون ایستادن وراننده کامیون هم غافل از اینکه دوتابچه پشت ماشین هستن ماسه ها را خالی کرد و درهنگام دنده عقب زد به دوتا بچه ومتوجه نشد ورفت وکمی که جلو رفت بهش گفتن زدی به دوتا بچه ،بیچاره راننده هم ایست قلبی کرد...خدا بهشون صبر بده..وقتی این صحنه را دیدم گفتم خدا چقدر بزرگه وخیلی ها شرایطشون ازمنم دشوارتره واین باعث شد که نماز شکربخونم ودیگه با تمام وجود همه چیز را به اون بسپارم وشکایت نکنم وفقط درس بخونم وبرای خودم انسان مفیدی بشم.