|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - خانه سبز - ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۵:۰۶ ق.ظ
(۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ ۱۲:۵۰ ب.ظ)RASPINA نوشته شده توسط: خیلی بده انگار همه دارن ازت جلو میزنن
بورس ی استرسی ایجاد کرده برای کسی که وارد نشده و کسی که وارد شده و پول کمی داره
خیلی رقابت شده یکی توی خونه شانس میاره
یکی ی ماه زودتر ماشین ثبت نام کرده و n میلیون سود می کنه
یکی طلا
بعضی ها هم دلار
احساس پس رفت دارم
از طرفی تا ۳الی۴ ماه دیگه نمیتونم سرکار برم و بعدش معلوم نیست کی کار گیر بیارم
تازه دو -سه تا موقعیت شغلی هم رد کردم
حسرت توی زندگی خیلی بده
هر چند من کسی نیستم که بشینم و پا میشم و شروع میکنم ولی ی شروع طوفانی میخوام ی دویدن سریع...
متاسفانه همین رو می خوان که همه رو مبتلا کنن
درگیر با پول که اعصاب و روان بهم بریزه
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - big cloud - 14 اردیبهشت ۱۳۹۹ ۱۱:۵۲ ق.ظ
یعنی تورم دیگه تسمه تایم پاره کرده لامصب!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RASPINA - 14 اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۳:۳۲ ب.ظ
(۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۳:۵۶ ب.ظ)MarkLand نوشته شده توسط: کیلو کم کردم! قبلش اینقد ورزش می کردم کلی رعایت به زور دو کیلو کم کردم الان ۹ کیلو کم کردم! واقعا بیماری خفنیه!
الان چند روز از بیماری اتون می گذره؟الان چ علایمی دارید؟
هنوز مشکل تنفسی دارید
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - MarkLand - 14 اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۶:۱۳ ب.ظ
(۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۳:۳۲ ب.ظ)RASPINA نوشته شده توسط: (13 اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۳:۵۶ ب.ظ)MarkLand نوشته شده توسط: کیلو کم کردم! قبلش اینقد ورزش می کردم کلی رعایت به زور دو کیلو کم کردم الان ۹ کیلو کم کردم! واقعا بیماری خفنیه!
الان چند روز از بیماری اتون می گذره؟الان چ علایمی دارید؟
هنوز مشکل تنفسی دارید
الان شکر خدا خیلی بهترم تنفسم خوبه اما ضعف بدنی هنوز دارم وقتی علائم اولیه اون شروع شد تقریبا ۱۰ روز بسیار وحشتناک رو پشت سر گذاشتم ارزوم اون روزا یه خواب راحت بود یه شب دیگه گفتم تمومه کارم حتی پسورد گوشی و لپ تاپمم هم برداشتم! تو اون لحظات که تجربه منحصر به فردی بود به کارایی که قرار بود انجام بدم اما نیمه کاره مونده بود فک می کردم به تلاشی که حدود دوسال انجامش دادیم و تو مراحل پایانی بود مستندات درستی هم تهیه نکرده بودم که به دوستم بگم دقیقا چه کار کردم خیلی روزهای سختی بود ولی خدا رو شکر کم کم اوضاعم بهتر شداما با ضعف شدید بدنی مواجه بودم حتی قدرت حرف زدن درست هم نداشتم تا روز به روز بهتر شدم الان می تونم بگم تا ۸۰ درصد قبل مریضی شدم هنوز یه خرده ضعف و بی حالی رو دارم البته قبلش اضاف وزن داشتم چند کیلو الان شدم ۸۰ که با توجه به قدم (۱۸۲) نسبتا مناسب هست قبلش ۸۹ ۹۰ بودم کم کم دارم پیاده روی هم می کنم فقط می تونم خدا رو شاکر باشم که دوباره خوب شدم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - khayyam - 14 اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۷:۰۰ ب.ظ
(۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۶:۱۳ ب.ظ)MarkLand نوشته شده توسط: (14 اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۳:۳۲ ب.ظ)RASPINA نوشته شده توسط: (13 اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۳:۵۶ ب.ظ)MarkLand نوشته شده توسط: کیلو کم کردم! قبلش اینقد ورزش می کردم کلی رعایت به زور دو کیلو کم کردم الان ۹ کیلو کم کردم! واقعا بیماری خفنیه!
الان چند روز از بیماری اتون می گذره؟الان چ علایمی دارید؟
هنوز مشکل تنفسی دارید
الان شکر خدا خیلی بهترم تنفسم خوبه اما ضعف بدنی هنوز دارم وقتی علائم اولیه اون شروع شد تقریبا ۱۰ روز بسیار وحشتناک رو پشت سر گذاشتم ارزوم اون روزا یه خواب راحت بود یه شب دیگه گفتم تمومه کارم حتی پسورد گوشی و لپ تاپمم هم برداشتم! تو اون لحظات که تجربه منحصر به فردی بود به کارایی که قرار بود انجام بدم اما نیمه کاره مونده بود فک می کردم به تلاشی که حدود دوسال انجامش دادیم و تو مراحل پایانی بود مستندات درستی هم تهیه نکرده بودم که به دوستم بگم دقیقا چه کار کردم خیلی روزهای سختی بود ولی خدا رو شکر کم کم اوضاعم بهتر شداما با ضعف شدید بدنی مواجه بودم حتی قدرت حرف زدن درست هم نداشتم تا روز به روز بهتر شدم الان می تونم بگم تا ۸۰ درصد قبل مریضی شدم هنوز یه خرده ضعف و بی حالی رو دارم البته قبلش اضاف وزن داشتم چند کیلو الان شدم ۸۰ که با توجه به قدم (۱۸۲) نسبتا مناسب هست قبلش ۸۹ ۹۰ بودم کم کم دارم پیاده روی هم می کنم فقط می تونم خدا رو شاکر باشم که دوباره خوب شدم
خداروشکر بهتری و ان شالله بهتر از قبل هم بشی ، در طول این مدت بیماری بخصوص اوایل چه داروهایی رو مصرف می کردی ؟ خورد و خوراکت چی بود ؟ بیمارستان بستری شدی یا نه ؟ می دونم شاید ناراحت کننده باشه یاداوری اون روزا ولی شاید خدایی نکرده برای هر کسی اتفاق بیفته اگه ناراحت نمی شی و صلاح دونستی بیشتر برای ما توضیح بده
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - MarkLand - 14 اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۸:۱۲ ب.ظ
(۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۷:۰۰ ب.ظ)khayyam نوشته شده توسط: خداروشکر بهتری و ان شالله بهتر از قبل هم بشی ، در طول این مدت بیماری بخصوص اوایل چه داروهایی رو مصرف می کردی ؟ خورد و خوراکت چی بود ؟ بیمارستان بستری شدی یا نه ؟ می دونم شاید ناراحت کننده باشه یاداوری اون روزا ولی شاید خدایی نکرده برای هر کسی اتفاق بیفته اگه ناراحت نمی شی و صلاح دونستی بیشتر برای ما توضیح بده
ممنون خیام! چیزی که دکتر واسم تجویز کرده بود انتی بیوتیک و هیدروکسی کلروکین بود این بیماری باعث عفونت در ریه میشه (البته برای کسایی که ریه شون درگیر میشه) دکتری که رفته بودم پزشک یه بیمارستان خصوصی هم بود گفت اگه احساس نفس تنگی حاد کردی بیا بیمارستان بستریت کنم که من ترجیح دادم خونه بمونم مگه دیگه اورژانسی بشه وضعیت یه قرصی هم بود اون زمان خیلی میگفتن خوبه تامی فلو بود اسمش که گیر نمیومد واسه انفولانزا درست شده ولی میگفتن واسه کرونا هم خوب بوده. تجربه یکی از اشناها که گرفته بود و رفته بود بیمارستان می گفت خونه بهتره می تونن بهتر ازت مراقبت کنن و مدام دمنوش درست کن بخور من اویشن و پونه رو زیاد خوردم و البته ویتامینا هم دی و هم آ و ای ویتامین سی هم با پرتقال و کیوی و حتی قرص جوشان در کنارش یه مدت اشتها نداشتم به همراه حالت تهوع اما باید به زور غذا می خوردم بیشتر سوپ میخوردم مایعات گرم مدام میخوردم چای کم رنگ واسم درست می کردن روزی فک کنم دو لیتر چای کم رنگ می خوردم تقریبا جای اب رو برام گرفته بود چون گرم بود ترجبح میدادم همین چای رنگ پریده رو بخورم غذاهای پروتین دار هم دکتر گفته بود بخور که من مرغ قارچ گوشت و تخم مرغ در روزهای مختلف میخوردم البته تقریبا همشون برام بی مزه بودن همون اشنامون هم مدام امید میداد البته خودش بنده خدا دیابت هم داشته بود و گرفته بود ولی بهتر شده بود حرفاش خیلی امید بهم میداد به نظرم روحیه فوق العاده مهمه ولی خوب یه وقتایی واقعا دیگه نا امید شدم و گفتم کارم تمومه شبها خیلی سخت تر بود برام تازه فهمیده بودم زندگی عادی چه نعمتیه و چقد اررشمنده وقتایی که یه کم حالم بهتر بود می نشستم جدولهای که درست کرده بودم واسشون توضیحات می نوشتم تا دوستم بدونه چی به چیه
الان شماها هم از ویتامین ها بخصوص دی غافل نشید قرص یا افتاب یا غذاهایی که ویتامین دی دارن قرص هم بهتره روزانه ۱۰۰۰ واحدی مصرف کنید یه دونه ۵۰۰۰۰ واحدی هم بود که من روزانه ۱۰۰۰ واحدی مصرف می کردم و البته هنوزم میخورم ولی خوب کمتر چون زیادیش هم خوب نیست اضافه اون دفع نمیشه و ممکنه مشکلاتی ایجاد کنه
انشاالله که به زودی واکسنش بیاد و بشریت نجات پیدا کنه
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - khayyam - 14 اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۹:۰۴ ب.ظ
امیدوارم هیچ بشری به این بیماری مبتلا نشه بخصوص اونایی که سربازن و کسایی که تو این وضعیت مملکت از خانواده دور شدن برای یه لقمه نان و تو غربت زندگی می کنند .
شاید تحمل گرونی و تورم خیلی سخت و وحشتناک باشه ولی مریضی کل معادلات انسان رو به هم می زنه و به نظرم بزرگترین نعمت سلامتی هست .
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RASPINA - 15 اردیبهشت ۱۳۹۹ ۱۲:۰۹ ق.ظ
آره واقعا
ی وقتایی آدم (خودم را میگم)چ قدر نا امیده و ناشکر و هیچ حواسش ب مهترین نعمت های زندگی اش نیست خدا
دوست عزیز امیدوارم هرچهزودتر خوب بشید و ب روزهای اوج زندگی اتون برگردید
با پزشک اتون مشورت کنید اگه اشکالی نداره عسل را روزانه در رژیم غذایی اتون قرار بدید واقفا مقوی هست و بادام درختی هم خیلی موقوی هست البته اگه خدای نکرده ضرر ندارن
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Milad_Hosseini - 15 اردیبهشت ۱۳۹۹ ۱۲:۴۱ ق.ظ
جناب آقای جواد یساری در آهنگ زیبای «شاخه نبات» که ترانه سرایی اون به عهدهی آقای فخاری بوده میفرمایند:
همه چی به نامِ عشقه
دل ما غلامِ عشقه
با عشق زنده بودن ختم کلامِ عشقه
پس عاشقی رو عشقه
دلدادگی رو عشقه
ما بندنگان عشقیم
این بندگی رو عشقه
از لحاظ تعداد کلمهی عشق در شعر جالب بود : )
گوش کنید و لذت ببرید:
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - khayyam - 15 اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۱:۱۴ ق.ظ
یه پیکان جوانان داشته باشی بزنی تو یه جاده ای که کلا هیچ کسی نباشه و جواد یساری گوش بدی به دور از غم دنیا
+ من یه مصاحبه قبلا از جواد یساری دیده بودم تو یوتیوب ظاهرا جنوب تهران زندگی می کنه و اصالت قدیم خودشو حفظ کرده دمش گرم خیلی مرده
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - codin - 15 اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۳:۳۵ ق.ظ
دقیقا وقتی فرق نداره دندون درد داشته باشی یا سرطان وقتی آدم درک میکشه تازه میفهمه سلامتی چقدر با ارزشه..
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - marvelous - 15 اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۱:۱۵ ب.ظ
دوستان یه بحث تخصصی
من اخیرا متوجه یه چیزی شدم، قبلا وقتی تلفن خونه زنگ میزد، اینترنت که روی این تلفن بود کابلیش قطع میشد و وای فای مشکلی نداشت. الان مدتیه متوجه شدم که کابلی دیگه قطع نمیشه و اتفاقی که می افته اینه، وقتی گوشی موبایل زنگ میخوره، وای فای بطور کل قطع میشه!
حالا جالب اینکه مشکل تلفن خونه مشخصه، احتمالا به دلیل قدیمی بودن سیم کشی های ساختمانی این مسئله پیش میاد. ولی مسئله ای که جالبه اعمال پارازیت از یه نیروی خارجیه. وقتی گوشی موبایل زنگ میخوره بلااستثنا تمام وسائلی که در منزل با وای فای کانکت بودن دیسکانکت میشن. حتی گوشی ها دیگه اینترنت ندارن. در حالیکه اینترنت کابلی داره قشنگ کار میکنه و سیستم اصلی خونه که با کابل به مودم وصله مشکلی نداره.
میخوام بدونم شما تا حالا تجربه ی مشابهی داشتین؟ چطور میشه که وقتی تلفن موبایل زنگ میخوره این سیگنالهای تماس تداخل ایجاد کنن با سیگنالهای وای فای و این اتفاق بیفته؟ شما راه حلی و یا پیشنهادی در موردش دارین؟
ممنون میشم راهنمایی کنین.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - crevice - 15 اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۱:۲۱ ب.ظ
نیم ساعت کلا نشد تا رفتم و خرید کردم و اومدم؛ ولی ۲ ساعت و نیم شستنشون طول کشید هنوزم هم دلم باهاشون صاف نشده لعنتیای کثافط :|
یه روزی واسه نوه هام قصه ی روزای نکبتی رو که مجبور بودم چیپس و پفک و ماست موسیر رو بشورم رو تعریف میکنم قبل خواب!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Amir V - 15 اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۲:۴۲ ب.ظ
(۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۱:۲۱ ب.ظ)crevice نوشته شده توسط: نیم ساعت کلا نشد تا رفتم و خرید کردم و اومدم؛ ولی ۲ ساعت و نیم شستنشون طول کشید هنوزم هم دلم باهاشون صاف نشده لعنتیای کثافط :|
یه روزی واسه نوه هام قصه ی روزای نکبتی رو که مجبور بودم چیپس و پفک و ماست موسیر رو بشورم رو تعریف میکنم قبل خواب!
اینجا از هفته پیش پوشیدن ماسک توی سوپرمارکت ها اجباری شده.
بنابراین میشه از هفته آینده (۲ هفته فاصله جهت اطمینان) وسایل رو نشست دیگه.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - crevice - 15 اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۲:۵۹ ب.ظ
(۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۲:۴۲ ب.ظ)Amir V نوشته شده توسط: اینجا از هفته پیش پوشیدن ماسک توی سوپرمارکت ها اجباری شده.
بنابراین میشه از هفته آینده (۲ هفته فاصله جهت اطمینان) وسایل رو نشست دیگه.
اینجا نه دولت و نه مردم هیچی واسشون مهم نیس. نه رعایت میکنن و نه حتی حرکتی میکنن . ماسکم از هر ده نفر شاید یه نفر زده
تنها چیزی که مهمه واس مردم؛ اینه ک سگاشونو بیارن بیرون بچرن :///
|