|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - delete4all - 13 بهمن ۱۳۹۵ ۰۶:۵۲ ب.ظ
(۱۳ بهمن ۱۳۹۵ ۰۶:۰۵ ب.ظ)Pure Liveliness نوشته شده توسط: البته من قضاوت نکردم هیچ وقت. اما این رابطه اگه تهش به محرم شدن و ازدواج ختم نشه چه هدفی داره؟ چه فایده ای داره اصلا؟ وقتی دو طرف همو میخوان و مشکلی هم ندارن چرا براشون فرقی نداره دوست بمونن یا ازدواج کنن؟ اینا صرفا سوال هست. من خودم همه کارم درست نیست که بخوام کسی رو قضاوت کنم و شدیدا به این حدیث که اگه کسی رو قضاوت کنی نمیمیری تا توی همون موقعیت قرار بگیری اعتقاد دارم.
قطعا همون تعهد کتبی که گفتید خیلی مهم تره از تعهد دوستی!
شما درست میگید ولی اینم من اضافه میکنم از طرف خودم
یه چیز ثابتی نیست که بشه گفت دلیلش اینه، افراد متفاوتن یکی از رو عوضی بودنشه که این رابطه رو انتخاب میکنه در شرایطی که هیچ مشکلی برا ازدواج نداره واقعا
خیلی ها هم به خیلی دلیلای دیگه مثلا شرایطشو نداره، جراتشو نداره، بلاتکلیفه زندگیش نمیدونه هنوز کجاست و چی میخاد و قراره چی بشه و ...
خوب ازدواجم که همش بحث تعهد نیست! بحث مسولیتش هست بحث مشکلات بعد زندگی از مالی گرفته تا بسته تر شدن آدم به نوع های مختلف ( نه صرفا جنسی ) هست بحث انتظارات و توقعات هست و..
و دقیقا طبق اون گفته دوستمون خیلی از تربیت ها افراد رو بی ارزه یا ترسو یا .. بار آورده که اونم مزید بر علت هست حتما
بعدشم لامصب هم پسر هم دختر: وقتی باهاش دوستی یه جوریه و وقتی باهاش زندگی میکنی یجور دیگه! نکه صرفا بد منظورم باشه نه
شایدم زندگی این بلارو سرش میاره شایدم خودش این بلارو سر زندگی میاره یا نه شایدم از اول همون بوده فقط رنگش فرق میکرده
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - reticent - 13 بهمن ۱۳۹۵ ۰۸:۲۵ ب.ظ
یکمرتبه دلم شدیدا برای استاد علی رهبری تنگ شد.
_____________________________
ایشون جزء معدود افرادی هستند که از صمیم قلبم شیفتۀ شخصیتشون بودم و هستم. شخصیت والا و قلب بسیار بزرگی دارند.
_____________________________
سالهای گذشته وقتی شنیدم که ایشون با وجود تمام مشکلات برگشتند و رهبری ارکستر سمفونیک تهران رو به عهده گرفتند خدا میدونه چقدر ذوق کردم...
اما حیف که قدرشون رو ندونستند... هیچوقت قدرشون رو ندونستند...
_____________________________
من ایشون رو یکمرتبه بیشتر از نزدیک ملاقات نکردم. اون یک مرتبه هم تو رسیتال پیانو ماریان لاپشانسکی بود.
یادش بخیر... ایشون تو همون یکمرتبه طوری باهام برخورد کردند که انگار دوست چند ساله شون رو دیدند. دقیقا همون برخوردی رو با من کردند که بعد از من با دوست نزدیکشون کردند.
با خوشروئی و خنده با من صحبت کردند در صورتی که هفته گذشتۀ اون شب، تازه داغدار فرزندشون شده بودند...
_____________________________
روح بزرگ و قلب رئوفی دارند استاد رهبری...
_____________________________
خدا حفظشون کنه واسه من و همه دوستدارانشون...
دوباره یاد آرزوی قدیمی اُفتادم.
چقدر دلم می خواست رشته دانشگاهیم موسیقی باشه.
اما نشد...
____________________________
فقط به یک دلیل به کامپیوتر پشت پا نمی زنم.
اگر نبود اون دلیل
همین حالا دست از کامپیوتر می کشیدم و می رفتم دنبال عشق قدیمی...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sss - 13 بهمن ۱۳۹۵ ۱۰:۰۴ ب.ظ
(۱۳ بهمن ۱۳۹۵ ۰۵:۰۹ ب.ظ)codin نوشته شده توسط: آدم خیلی همت کنه زندگی خودشو جمع و جور کنه قضاوت در مورد زندگی بقیه اونم از دور و وقتی هیچی نمیدونیم کار بی فایده ای هست به نظر من. "محرم" شدن یا در کل تعهد کتبی!! از دیدگاه خیلیا یک مفهوم خنده دار بیشتر نیست وقتی از دریچه خودمون موضوعاتو نگاه کنیم طبیعیه که خیلی چیزها از دیدمون عجیب به نظر بیاد. همه چیز نسبی هست توی این دنیا لازم نیست بقیه را درک کنیم کافیه که بپذیریمشون.
فرمایش شما صحیح. این که ما به اصولی معتقد هستیم نباید این توقع رو به وجود بیاره که دیگران هم بهشون متعهد باشن ولی با اصل حرف آقای بلک موافقم که نباید در مورد هنجار شدن ناهنجاریها بی تفاوت بود. مساله اصلی در هر بحث اخلاقی و اجتماعی اینه که از کدوم یک از این زوایا بهش نگاه کنیم. که جواب دادن بهش به این سادگیا نیست.
-----------------------------------
داره برف میباره
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - zarisa - 13 بهمن ۱۳۹۵ ۱۰:۲۲ ب.ظ
ای بابا...اون هفته سر قرار مهمم نرفتم. الان پشیمونم. یکهو خیلی ناراحت شدم بابت این موضوع
کلنجار رفتن با این احساس "ریسک از دست دادن چیزی که حتی همین الان هم نداریش" زندگی من رو داغون کرده.
من همیشه سر مسائل مهم زندگیم به عقل رجوع میکنم و بعد که میگذره میبینم حق با احساسم بوده. پس این چه عقلیه؟!!! غالب اوقات خروجی خطا میده.
عقل من درست فکر کن. دیگه حوصلتو ندارم .
------------------------------------------------------
راسپینا هم گفت برو ها. ولی من نرفتم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Innocence - 13 بهمن ۱۳۹۵ ۱۰:۳۴ ب.ظ
خبر خوب
دولت برای تجهیزات آتش نشانی صد میلیارد تومن توی سال آینده در نظر گرفته..
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - khayyam - 13 بهمن ۱۳۹۵ ۱۱:۰۰ ب.ظ
قبلا فکر می کردم مشکل اصلی عدم ازدواج می تونه پول باشه درسته هست ولی همش نبوده !
خیلی دارم می بینم که پول و شرایط اولیه ازدواج را هم داره ولی به ازدواج فکر نمی کنند ! در اصل هر کی برای خودش داره زندگی می کنه
دلیل اصلیش شاید بالا رفتن سن باشه به قول دوستمون سن که بره بالا محافظه کارتر میشه آدم منطق جلوی خیلی چیزا رو می گیره !
خود من در عرض یه سال کلی عوض شدم ! منطق جلوی خیلی از احساسات رو می گیره !
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - codin - 13 بهمن ۱۳۹۵ ۱۱:۴۸ ب.ظ
(۱۳ بهمن ۱۳۹۵ ۱۰:۰۴ ب.ظ)sss نوشته شده توسط: (13 بهمن ۱۳۹۵ ۰۵:۰۹ ب.ظ)codin نوشته شده توسط: آدم خیلی همت کنه زندگی خودشو جمع و جور کنه قضاوت در مورد زندگی بقیه اونم از دور و وقتی هیچی نمیدونیم کار بی فایده ای هست به نظر من. "محرم" شدن یا در کل تعهد کتبی!! از دیدگاه خیلیا یک مفهوم خنده دار بیشتر نیست وقتی از دریچه خودمون موضوعاتو نگاه کنیم طبیعیه که خیلی چیزها از دیدمون عجیب به نظر بیاد. همه چیز نسبی هست توی این دنیا لازم نیست بقیه را درک کنیم کافیه که بپذیریمشون.
فرمایش شما صحیح. این که ما به اصولی معتقد هستیم نباید این توقع رو به وجود بیاره که دیگران هم بهشون متعهد باشن ولی با اصل حرف آقای بلک موافقم که نباید در مورد هنجار شدن ناهنجاریها بی تفاوت بود. مساله اصلی در هر بحث اخلاقی و اجتماعی اینه که از کدوم یک از این زوایا بهش نگاه کنیم. که جواب دادن بهش به این سادگیا نیست.
-----------------------------------
داره برف میباره
درسته دوست عزیز. شما از فرد توقع نداشته باشید که منافع اجتماع را بر منافع خودش ارجح کنه. پاسخ من در واکنش به رویکرد دوستان بود. مثلا خانم پیور را من اینطور برداشت کردم که ایشون فرمایند که "من نمیدونم چرا فلانی اینجور رفتار کردن را در راستای منافع فردی اش میدونه؟". بحث زیر سوال قرار دادن کیفیت رفتار منعت گرای فرد بود و سوالشون این نبود که "من نمیدونم چرا فلانی منافع خودش را به جامعه ترجیح میده و به این شکل داره هنجارهای جامعه را قربانی میکنه و به جامعه ضرر میزنه؟"
هر چند به نظر من اون چیزی که ما را به این نقطه رسوند بی تفاوتی در برابر ناهنجاری ها نبود اعمال زور و محدود کردن حریم شخصی به نام جلوگیری از ناهنجاری است.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sss - 14 بهمن ۱۳۹۵ ۱۲:۱۴ ق.ظ
(۱۳ بهمن ۱۳۹۵ ۱۱:۴۸ ب.ظ)codin نوشته شده توسط: شما از فرد توقع نداشته باشید که منافع اجتماع را بر منافع خودش ارجح کنه.
بله خیلی ایده آل گرایانه است. افرادی که چنین انتخابی میکنن، انسان های بزرگی هستن.
(۱۳ بهمن ۱۳۹۵ ۱۱:۴۸ ب.ظ)codin نوشته شده توسط: هر چند به نظر من اون چیزی که ما را به این نقطه رسوند بی تفاوتی در برابر ناهنجاری ها نبود اعمال زور و محدود کردن حریم شخصی به نام جلوگیری از ناهنجاری است.
درسته ولی بی تفاوتی هم راهش نیست.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Pure Liveliness - 14 بهمن ۱۳۹۵ ۱۲:۳۲ ق.ظ
حرف من بحث راجع به جامعه ای هست که افرادش هر روز بی قید تر و بی مسئولیت تر و راحت طلب تر میشن.
این که کارشون خلاف عرف و شرع یا هنجار شکن هست به من و هیچ کسی ربطی نداره. اصولا اعمال و افکار آدما تا جایی که به کسی آسیب نزنه(که اینم جای بحث داره) به خودشون مربوطه.
اما احتمالا به خودشون صدمه میزنه. شاید متوجهش نباشن. دلمم نمیخواد که کامل شرح بدم که چطور صدمه میزنه. اما واقعا همین طور هست. حرفم رو عوض نمیکنم من منتقدشون نبودم، اتفاقا به عنوان یه فامیل نزدیک فکر میکردم که رابطه ی اینطوری که طولانی بشه باعث دلزدگی و خستگی میشه. خیلی با ازدواج فرق داره واقعا.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Riemann - 14 بهمن ۱۳۹۵ ۱۲:۳۲ ق.ظ
خدا پدر ایرانسل رو بیامرزه !
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mostafaheydar1370 - 14 بهمن ۱۳۹۵ ۰۳:۴۷ ق.ظ
(۱۴ بهمن ۱۳۹۵ ۱۲:۳۲ ق.ظ)Riemann نوشته شده توسط: خدا پدر ایرانسل رو بیامرزه !
آمین واقعا!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - crevice - 14 بهمن ۱۳۹۵ ۰۹:۵۸ ق.ظ
باز باران و باز...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - reticent - 14 بهمن ۱۳۹۵ ۰۲:۱۰ ب.ظ
(۱۴ بهمن ۱۳۹۵ ۰۹:۵۸ ق.ظ)crevice نوشته شده توسط: باز باران و باز...
ترافیک و لباس گِلی و دیر رسیدن و ...
_____________________
خب چیه؟
مگه همه باید عاشق باشن؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نارین - ۱۴ بهمن ۱۳۹۵ ۰۲:۴۳ ب.ظ
(۱۳ بهمن ۱۳۹۵ ۰۶:۵۲ ب.ظ)delete4all نوشته شده توسط: (13 بهمن ۱۳۹۵ ۰۶:۰۵ ب.ظ)Pure Liveliness نوشته شده توسط: البته من قضاوت نکردم هیچ وقت. اما این رابطه اگه تهش به محرم شدن و ازدواج ختم نشه چه هدفی داره؟ چه فایده ای داره اصلا؟ وقتی دو طرف همو میخوان و مشکلی هم ندارن چرا براشون فرقی نداره دوست بمونن یا ازدواج کنن؟ اینا صرفا سوال هست. من خودم همه کارم درست نیست که بخوام کسی رو قضاوت کنم و شدیدا به این حدیث که اگه کسی رو قضاوت کنی نمیمیری تا توی همون موقعیت قرار بگیری اعتقاد دارم.
قطعا همون تعهد کتبی که گفتید خیلی مهم تره از تعهد دوستی!
شما درست میگید ولی اینم من اضافه میکنم از طرف خودم
.
.
.
بعدشم لامصب هم پسر هم دختر: وقتی باهاش دوستی یه جوریه و وقتی باهاش زندگی میکنی یجور دیگه! نکه صرفا بد منظورم باشه نه
شایدم زندگی این بلارو سرش میاره شایدم خودش این بلارو سر زندگی میاره یا نه شایدم از اول همون بوده فقط رنگش فرق میکرده
با صحبت های شما دو عزیز موافقم و قبولشون دارم باور هم دارم اما بزارید من به عنوان یه مادر یه تازه مادر کسی که تا همین چند وقت پیش مثل خیلی از شماها فکر میکرده که با بقیه کاری نداشته باشه یا نه .... نظرمو بگم : وقتی تو خیابون های شهر (چه شهرهای کوچک چه شهرهای بزرگ)راه میری یا برای چند لحظه تو ماشین افراد دوروبرتو نگاه میکنی میبینی از هر ده تا زوجی که رد میشند قشنگ شش الی هفتاشون فقط با هم دوستند . اینجاست که ادم به بچه تو بغلش نگاه میکنه و با خودش میگه خدایا توی این جامعه من چجوری فرزندمو بزرگ کنم نسل بعدی ما چی میشه آیا ....!!!!! درسته که ما مسوول زندگی خودمون هستیم و خیلی هنر کنیم زندگی خودمون را درست کنیم اما این را چجوری باید به فرزندت یاد بدی که تو متفاوت باش مراقب خودت و احساست باش ...
اینکه دو تا ادم تا زیر یک سقف نرند نمیفهمی چجوریند را کاملا معتقدم بهش این گفته شما حتی در دوران نامزدی هم صدق میکنه چه برسه به دوستی ادم تا با یکی زندگی نکنه نمیفهمه حتی اگه اون طرف را ده سال باشه بشناسیش و دوستت باشه یا ....
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - nlp@2015 - 14 بهمن ۱۳۹۵ ۰۳:۰۸ ب.ظ
(۱۴ بهمن ۱۳۹۵ ۱۲:۳۲ ق.ظ)Riemann نوشته شده توسط: خدا پدر ایرانسل رو بیامرزه !
چرا؟
|