|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 11 آذر ۱۳۹۴ ۰۵:۴۳ ب.ظ
خدایا...ینی روزی میرسه که بتونم اون آدم بدجنس رو ازته دل ببخشم.....؟....
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - salam5 - 11 آذر ۱۳۹۴ ۰۶:۲۴ ب.ظ
یه مراحلی تو زندگی ، دوره ی گذاره
نه به گذشته ت تعلق داری نه به آینده
ولی بلاخره می گذره
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 11 آذر ۱۳۹۴ ۰۷:۱۷ ب.ظ
(۱۱ آذر ۱۳۹۴ ۰۶:۰۳ ب.ظ)BashirXm نوشته شده توسط: برای شرایط ما فک کنم کاملا طبیعیه، منم الان دنیام همینطوریه؛ یکی رفته ماموریت قزوین، یکی صبح تا ظهر ادارست سر کارش عصرام خوابه و استراحت میکنه، یکی مث خودمون دانشجویه که اصلا وقتش با ما مچ نمیشه، یکی زن و بچه داره که کلا دنیاش با ما متفاوت شده، و خیلیای دیگه ... دیگه تنهای تنهاییم! مگه چی بشه هر یکی دو هفته ای با یکی از دوستان بریم بیرون یه گشتی و صحبتی و ... اونم آیا بریم؟! آیا نریم؟!
هرچه جلوتر میری بدتر هم میشه، آدم های بیشتری میرن سربازی، آدمای بیشتری میرن دکتری، میرن اونور آب، ازدواج می کنن.... طوری شده که دیگه الان باید به زور یکی روپیدا کنم که چند ساعتی رو با هم بگذرونیم.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - software94 - 11 آذر ۱۳۹۴ ۰۸:۲۶ ب.ظ
Do not dwell in the past, do not dream of the future, concentrate the mind on the present moment
Buddha
Read more at
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Riemann - 11 آذر ۱۳۹۴ ۰۸:۲۸ ب.ظ
(۱۱ آذر ۱۳۹۴ ۰۷:۱۷ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: به زور یکی روپیدا کنم که چند ساعتی رو با هم بگذرونیم.
پیدا کن
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - iCanDoIt - 11 آذر ۱۳۹۴ ۰۹:۲۰ ب.ظ
خدایا کمکم کن
دیرتر برنجم،
زودتر ببخشم،
کمتر قضاوت کنم،
بیشتر فرصت دهم.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 11 آذر ۱۳۹۴ ۰۹:۳۱ ب.ظ
مسافرای کربلامون یکسریشون دیشب ساعت یک رسیدن، یکسریشونم انشالله امشب میرسن، اونوقت آش پشت پاشون رو الان خوردم
انشاالله همه زائرین کربلا صحیح و سلامت برگردن خونه شون و پیش کسایی که چشم به راهشون هستن
پ.ن: واقعا عشق به امام حسین چه میکنه با آدم. تو برنامه های تلویزیون مردی رو دیدم که وکیل بود اونوقت لب جاده صبح تا ظهر میشینه و هر کسی که چرخ کالسکه و ویلچر و ... اش خراب شده باشه رو تعمیر میکنه. واقعا تکان دهنده است. فکرشو که میکنم شاید آدم در شرایط عادی هیچ وقت نتونه اینکارو بکنه و از مقام و موقعیتش بزنه و اینطوری به بقیه خدمت کنه
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RASPINA - 11 آذر ۱۳۹۴ ۱۱:۵۳ ب.ظ
(۱۱ آذر ۱۳۹۴ ۰۶:۰۳ ب.ظ)BashirXm نوشته شده توسط: ای بابا! اگه ما زندگی رو به اصطلاح سخت گرفته بودیم که الان اینطوری کوله بار مشکلات و احساس عدم رضایت اذیتمون نمیکرد! به نظر من ما خیلی زندگی رو شل گرفتیم :دی
البته بقول شما، نقطه پرگار خود مائیم به هر حال.
بله واقعا
یه سوال ؟مانشت سرچ نداره
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - so@ - 12 آذر ۱۳۹۴ ۱۲:۰۷ ق.ظ
(۱۱ آذر ۱۳۹۴ ۱۱:۵۳ ب.ظ)RASPINA نوشته شده توسط: یه سوال ؟مانشت سرچ نداره
بالای صفحه زیر منوی انجمن >>جستجوی انجمن زده.
+جستجوش خیلی قوی نیست.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - software94 - 12 آذر ۱۳۹۴ ۱۲:۳۷ ق.ظ
یه اتاق دارم تو خوابگاه کاملا VIP
الان چند روزه تنهام
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - so@ - 12 آذر ۱۳۹۴ ۱۲:۵۵ ق.ظ
(۱۲ آذر ۱۳۹۴ ۱۲:۳۷ ق.ظ)software94 نوشته شده توسط: یه اتاق دارم تو خوابگاه کاملا VIP
الان چند روزه تنهام
آخی ،الهی ،برو پیش یکی از بچه ها ،تو اتاق تنها نمون .
من یه سری همین اتفاق برام افتاد از ترس تا خود صبح بیدار موندم نترسی ها،اتاق که ترس ندارهفقط ادم موقعی که میخواد بخوابه یهو صدای در کمد و در اتاق و صداهای مشکوک و پچ پچو ...اینا به گوشش می رسه بازم بگم ترس نداره که
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - software94 - 12 آذر ۱۳۹۴ ۱۲:۵۸ ق.ظ
(۱۲ آذر ۱۳۹۴ ۱۲:۵۵ ق.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط: (12 آذر ۱۳۹۴ ۱۲:۳۷ ق.ظ)software94 نوشته شده توسط: یه اتاق دارم تو خوابگاه کاملا VIP
الان چند روزه تنهام
آخی ،الهی ،برو پیش یکی از بچه ها ،تو اتاق تنها نمون .
من یه سری همین اتفاق برام افتاد از ترس تا خود صبح بیدار موندم نترسی ها،اتاق که ترس ندارهفقط ادم موقعی که میخواد بخوابه یهو صدای در کمد و در اتاق و صداهای مشکوک و پچ پچو ...اینا به گوشش می رسه بازم بگم ترس نداره که
نه افاق جون اهل ترس نیستمفقط جای درس خوندن هی تو نتم
تازه ظهر ماکارونی پختم رفتیم اتاق بچه های دکترا.فقط فردا صبح اب قطع
صدای باد میاد
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - so@ - 12 آذر ۱۳۹۴ ۰۱:۱۱ ق.ظ
(۱۲ آذر ۱۳۹۴ ۱۲:۵۸ ق.ظ)software94 نوشته شده توسط: نه افاق جون اهل ترس نیستمفقط جای درس خوندن هی تو نتم
تازه ظهر ماکارونی پختم رفتیم اتاق بچه های دکترا.فقط فردا صبح اب قطع
یعنی چی اهل ترس نیستم ها؟؟!!! دختر باس ترسو باشه تصور کن ارواح خبیثه داخل اتاقت درحال رفت و آمدن موقعی که میخوای بخوابی یکیشون روبروت نشسته نصف صورتش رفته و خون چکه چکه از صورتش میریزه چشماش هم قرمز
از اتاق بیرون نری ها یکیشون پشت در
صدای باد هم که میاد اوه اوه یعنی بقیه ارواح هم دعوتن به اتاق VIP شما
نه، جدی میگم تو اتاق تنها نمون ،اصن پاشو برو خونه اتون چرا موندی خوابگاه
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - software94 - 12 آذر ۱۳۹۴ ۰۱:۱۷ ق.ظ
موندم در س بخونم
بچه نترسون
من انقدر تخت میخوابم باورت نمیشه.اولش سه ثانیه میکشه بخوابم.بعدشم تا صبح یه تیکه خوابم.وقت نمیکنم بترسم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 12 آذر ۱۳۹۴ ۰۱:۲۱ ق.ظ
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت *** دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور
چقدر باحاله حافظ
اصل شعر:
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|