|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - samane .gh - 30 مرداد ۱۳۹۴ ۰۹:۰۹ ب.ظ
بدترین حس دنیاس .....
بدونی کسی که دوسش داری
همون اندازه یکی دیگه رو دوست داشته باشه ....
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ایزدی - ۳۰ مرداد ۱۳۹۴ ۰۹:۴۴ ب.ظ
(۲۸ مرداد ۱۳۹۴ ۰۹:۲۵ ق.ظ)sahar121 نوشته شده توسط: سلام
به این فکر میکنم که همیشه تا ترم ۲ ارشد درسامو میخوندم پروژمو انجام میدادم... حالا درست یا نادرست درگیرش بودم... همش سرم تو سایتای درسی و علمی و اینا بود. همش مانشت بودم...خدایی هم فقط سایت مانشت و چند تا تب دیگه از صفحات سایت باز بود و بس....
اما الان.... تقریبا یه ساله همه کارامو امروز فردا میکنم... ذهنم همش نگرانه .اما باز دل شورشو دارم و شبا بهش فکر میکنم.اما خودمو به اون ره میزنم. همه دوستان دفاع کردند.دلم شور میزنه اما سمت پایان نامم نمیرم..نمیدونم شاید زیادی بی خیالم....
الانم با اینکه ترم ۴ تموم شد و باید تا شهریور دفاع میکردم.... هنوز در مرحله پروپوزالم..... دلم گرفته... دلم برای اون روزای پرتلاش تنگ شده... نمیدونم زیادی درگیر زندگی شدم.... استارت نزدم....
سلام دوست عزیز
شاید بد نباشه پیش مشاور برید
با توجه به این تغییر خلقیات شاید خدای نکرده افسرده شده باشید
البته افسردگی سرماخوردگی قرنه
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - شفق قطبی - ۳۰ مرداد ۱۳۹۴ ۱۰:۱۷ ب.ظ
میگن اونروز که ادم به دنیا هبوط کرد عصرجمعه بود و از اونروز دلتنگی ادم برای همیشه موند...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RASPINA - 30 مرداد ۱۳۹۴ ۱۰:۲۹ ب.ظ
امروز بدترین روز بود
و سعى نکن منو متقاعد کنى که
در هر روزى، یک چیز خوبى پیدا میشه.
چون اگه با دقت نگاه کنیم
این دنیا جاى وحشتناکیه.
با اینکه
بعضى وقتا یک اتفاقات خوبى هم میافته
شادى و رضایت همیشگى نیستند.
و این درست نیست که
همش به ذهن و دل ما ربط داره
چون
ما میتونیم شادى واقعى رو تجربه کنیم
فقط وقتى در یک محیط خوب باشیم.
میتونیم خوبى رو خلق کنیم
مطمئن هستم تو هم موافقى که
محیطى که توش هستیم
تأثیر مستقیم داره روى
رفتار ما
همه چیز در کنترل ما نیست.
و تو هرگز از من نخواهى شنید که
امروز روز خوبى بود.
حالا از پایین به بالا بخون.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - nadia.ft.72 - 30 مرداد ۱۳۹۴ ۱۰:۴۹ ب.ظ
دلم میخواست که یکی پیدا میشد باهم شروع کنیم به درس خوندن واسه ارشد...کاش که میشد یکی بخواد از الان شروع کنه واسه درس و هردو بهم امید بدیم و باهم شروع کنیم و تهشم موفق بشیم...نمیدونم.شایدم اینا بهانس واسه درس نخوندن.اما داشتنه یه همراه واقعا نیازه...حیف که نیست...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - fo-eng - 30 مرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۲۱ ب.ظ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sabafarhadi - 31 مرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۱۷ ق.ظ
فکر می کنی آدم کوچکی هستی
در حالیکه دنیای بزرگی در درون توست.
حضرت علی علیه السلام
----------------
چقدر این سخن زیباست دل ادم میگیره
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - salam az ma - 31 مرداد ۱۳۹۴ ۰۹:۱۶ ق.ظ
(۳۱ مرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۳۱ ق.ظ)Menrva نوشته شده توسط: (31 مرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۱۷ ق.ظ)sabafarhadi نوشته شده توسط: فکر می کنی آدم کوچکی هستی
در حالیکه دنیای بزرگی در درون توست.
حضرت علی علیه السلام
امروز داشتم به کوچک و حقیربودن خودم نگاه و فکر میکردم کلی گریه می کردم به حال وروزم...
جالب بود این سخن حضرت علی ینی درونم بزرگه؟!خودم ک اینجوری فکر نمیکنم درمورد خودم
سلام اگر منظورتون از حقارت حقیر بودن در برابر خداست که در حال گریه ما رو هم دعا کنین ولی اینی که شما دارین ازش دم میزنین و تو حدیث اومده به نظر میاد کوچک دیدن خودمون از بقیه یا مشکلات هست. در مورد کوچک دیدن خودمون در مقابل بقیه باید گفت که در اصل شما پیش خودتون میگین نگاه کن بقیه به جایی که میخواستن رسیدن من از اونا خیلی عقبترم که از این نظر مطمئنا اشتباه میکنین چون دقیقا شما هم به هر چی میخواستین رسیدینین چرا همچین ادعایی دارم با یه مثال روشن میشه خود من تو زندگی میگفتم میخواهم در حین درس خوندن تفریحاتمم داشته باشم که این تفریحات باعث شد سه سال از دزس عقب بیفتم خوب حالا من بشینم بگم نگاه کن حالا تمام هم سنهای من ارشدشونم گرفتن دارن دکترا میخونن من هنوز منتظر جواب ارشدم خوب خودم خواستم نباید گله ای هم بکنم بگذریم که من خیلی هم راضیم از وضعیتم چون اخلاق من جوری نیست بتونم تمام زندگیم رو بزارم برای درس اصلا از کجا معلوم اونایی که همه ی زندگیشون رو برای درس گذاشتن راضی باشن بعضی ها اینطوری فکر نمیکنن این دسته چه جور فکر میکنن اونا فکر میکنن سه سال از بقیه عقب افتادن چرا چی پشت این طرز تفکر هست اینکه اونا برای قبلشون برنامه ای نداشتن و فکر میکنن اگر برنامه ریزی میکردن ایطور نمیشد نه از کجا معلوم شاید از اینم بدتر میشد ما گاهی به خاطر تعریفهای غلط فکر میکنیم عقب عقب افتادیم و احساس حقارت میکنیم مثلا فکر میکنیم اونی که دکترا هست از منی که لیسانس هستم خیلی جلوتره اگر همه ی تعریفت از پیشرفت درس هست آره حرف شما درسته ولی اینو در نظر بگیر اونی که دکترا هست از خیلی چیزهاش زده تا به دکترا برسه و تویی که لیسانس هستی از خیلی چیزهات زدی تا به اینجا برسی و خودت خواستی البته تقدیر هم دخالت زیادی داره خب اینو بدون همه ی پیشرفت درس نیست هر کسی پیشرفت رو چیزی تعریف میکنه و براش تلاش میکنه ببین پیشرفت واقعی چی هست وبا اون خودت رو بسنج که اونم تقرب به خداست این نظر شخصی من نیست این عین حقیقته. و برای سنجش هم هیچ نیازی نداری خودت رو با بقیه مقایسه کنی چون تو این راه استثنایی هست که هیچ راه دیگه ای اینطوری نیست تو این تعریف پیشرفت اونی که فکر میکنه از همه جلوتره گاهی از همه عقبتره و اونی که فکر میکنه از همه عقبتره گاهی از همه جلوتره در پایان یاد آوری این داستان هم خالی از لطف نیست:
روزی خداوند به به فرشتگان و شیطان گفت فردا یکی از شما از درگاه من رانده میشوید هیاهویی بین فرشته ها افتاد که اون کی میتونه باشه همه استغفار میکردن و از شیطان که مقربترین بود میخواستن براشون دعا کنه شیطان هم برای همه دعا کرد مگر برای خودش که بقیش رو هم میدونید تو این راه حقیر بودن معنایی نمیده گاهی کسی که همه فکر میکنن حقیر ترینه عزیزترین میشه و گاهی هم اونی که همه فکر میکنن عزیزترینه حقیرترین میشه بدون بدون که این نوع از احساس حقارت که گفتم از شیطان نشات میگیره تمام عزت و ذلت دست خداست وهیچیش دست ما آدمها و حرفهای همسایه و فامیل نیست از اون بخواه عزت واقعی رو بهت بده
با آرزوی موفقیت
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - MarkLand - 31 مرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۵۵ ق.ظ
اولین بار هست که ماه ۳۱ روزه رو با تمام وجود حس میکنم! امروز اگه یکم بود شاید فردا نتیجه ها میومد ولی حالا یه روز بیشتر باید صبر کرد. یه روز.......
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Parisa-SH - 31 مرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۲۳ ب.ظ
. دیالوگهای ماندگار:
توی یکی از فیلم های جیمز باند (skyfall ) یک دیالوگ جالب بود!
هنرپیشه نقش منفی به جیمز باند گفت:
"وقتی بچه بودم موش های صحرائی به مزرعمون حمله کردند و تمام محصول هامون را خوردند...
پدر بزرگم چند تاشون را انداخت توی یک قفس و بهشون غذا نداد تا از گشنگی شروع کردند هم دیگه را بخورند...
دو سه تا موشی که آخر سر موندند را آزاد کرد...
بهش گفتم، پدر بزرگ چرا آزادشون میکنی؟
گفت:"این ها دیگه موش خور شدند و هر موشی وارد مزرعه بشه تیکه تیکه اش میکنند!"
(حکایتی تلخ از جامعه ما)
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - dr.a_AI - 31 مرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۵۶ ب.ظ
(۳۱ مرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۳۱ ق.ظ)Menrva نوشته شده توسط: امروز داشتم به کوچک و حقیربودن خودم نگاه و فکر میکردم کلی گریه می کردم به حال وروزم...
جالب بود این سخن حضرت علی ینی درونم بزرگه؟!خودم ک اینجوری فکر نمیکنم درمورد خودم
به این فکر کنید که خیلی از آدم ها که داستانشون رو کم نشنیدیم توی یک لحظه و شرایط خاص یهو از پستی به بلندی رسیدن. برای هر کسی فرصت هایی برای اوج گرفتنش هست و برای شما هم قطعا. همونطور که شما منتظر فرصت ها هستید خیلی از فرصت ها هم منتظر عملی از سمت شمان. با ناراحتی فقط فکر آدم بسته میشه
به کوچیکی خودتون فکر نکنید. به این فکر کنید که دلیل اونهمه تحویل گرفتن انسان از طرف خدا چی بوده.
به قول ماتریکس : باورش کن
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - maryam.raz - 31 مرداد ۱۳۹۴ ۰۲:۵۲ ب.ظ
نظری راجع به سنجش ندارید؟!!! خفش کنیم چطوره؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - pezhman.m-AI - 31 مرداد ۱۳۹۴ ۰۴:۳۶ ب.ظ
جوابا اووووووووووووووووووووووووووووووووووووومد
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - didar - 31 مرداد ۱۳۹۴ ۰۴:۵۰ ب.ظ
بچه ها لطفا اگه میشه برا یه بنده خدایی دعا کنید .........
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - codin - 31 مرداد ۱۳۹۴ ۰۵:۴۵ ب.ظ
این مانشت هم دیگه داره شبیه گوگل میشه فقط ملت کوئریشون رو توی عنوان تاپیک می نویسن...این سایت های stack exchange خیلی خوبن کافیه یکی سوال چرت و پرت بپرسه در لحظه فاتحه سوال خوندست.
|