ترم ۶ بودیم و ۱سری هم کلاسیه باحال داشتیم
تو کلاس همیشه بین دخترا و پسرا درگیری وجود داشت ؛ ما میگفتیم خانوما بهترن ؛آقایون میگفتن نخیر ما بهتریم D:
خلاصه ۱بار یکی از پسرا که قبلا منو پشت فرمون دیده بود وقتی داشت رد میشد تیکه انداخت که ضعیفه رو چه به رانندگی!! D:
قاعدتا منم غیرتی شدم گفتم سعی کن پیش ما نمونی گرد و خاکه چرخای ماشینم خفت نکنه
اون گفتش که هه با سرعت ۲۰کیلومتر در ساعت گرد و خاکم میکنی؟ مردشی بیا کورس بذاریم!گفتم برو بابا تو که بیشتر از ۲۰کیلومتر در ساعت إرور میدی رو چه ب کورس!!
خلاصه بعد از کلی کل کل قرار شد که بعد از کلاس معادلات با هم کورس ببندیم!
بعد از کلاس تو مسیر تا پارکینک شروع کرده بود به کری خوندن که نقطت میکنم تو آیینه؛لوله ای و این حرفا
دیدم همش بچه های کلاس میان؛ من ب دخترا گفتم که خطرناکه کسی با من نیاد
اون ب پسرا گفته بود که آقا سوژه خندس اون دیوونه ها هم ۷نفری ریختن تو ماشینش که مثلا ب من بخندن D
:اون زودتر از من از پارکینگ زد بیرونو من وقتی از پارکینگ زدم بیرون پامو گذاشتم رو گازو جا گذاشتمش...
کلی رفتم دیدم خبری نیس! اصن تو آیینه نمی دیدمشون
بعد گفتم شاید چیزیشون شده زدم بغله اتوبان پیاده شدم یکم منتظر شدم دیدم یواش یواش داره از دور میاد
بعد که رسیدن ب من دیدم کف ماشینش رو زمین بود از بس سنگین بود هر چی میگازیید ماشینه سرعت نمیگرفت
منو جا گذاشتن ب مسیرشون ادامه دادن خیلی هم خودشونو طبیعی گرفته بودن که مثلا هیچی نشده
منو بگو زمینو گاز میزدم از خنده
خلاصه اونا کلی رفتن بعد من بازم نشستمو گاااازشوو گرفتم و ویییژژ از کنارشون رد شدم ۱بار دیگه سرعتو کم کردم که برسن یهو دیدم رسیدن ۷تاشون شیشه هارو داده بودن پایین هاار هاار میخندیدن
من فک کردم ب خودشون میخندن!
بعد دیگه من جدا شدم پیچیدم که بیام خونه ۱ماشینه اومد گفت آبجی اون چادرت لای در مونده درستش کن |:
تازه فهمیدم به چی میخندیدن
آخ که چقد ضایع بود
باید با اون ۷ تا صحبت کنیم تا پی به حقیقت ببریم
اکثرا پسرا جوری ضعیفه هارو سرکار می ذارن که طرف هنوز کله اش گرم می مونه فکر می کنه برده یا گازشو گرفته در حالی که سوژه کرکر خنده شده
))شاید بعد چند روز دوزاریت بیوفته که چه ضایعی شدی و پشیمون میشی که سند مکتوبش هم کردی
(۱۲ اسفند ۱۳۹۲ ۰۳:۵۸ ق.ظ)sinaaaaa نوشته شده توسط: باید با اون ۷ تا صحبت کنیم تا پی به حقیقت ببریم
اکثرا پسرا جوری ضعیفه هارو سرکار می ذارن که طرف هنوز کله اش گرم می مونه فکر می کنه برده یا گازشو گرفته در حالی که سوژه کرکر خنده شده
حالا شوما نمخواد آبروی بر باد رفتشونو بخری؛ به نقل از یکی ازون ۷تا راننده حسابی تو سری میخوره ((:
خوبه، از منفی اومدید بیرون
[quote='Riemann' pid='259946' dateline='1393826635']
خوبه، از منفی اومدید بیرون
الان نوبت توئه بری منفی
(۱۲ اسفند ۱۳۹۲ ۱۰:۳۳ ق.ظ)Riemann نوشته شده توسط: خوبه، از منفی اومدید بیرون
حالا باز ۱چیزی بگو که بعد من ۱چیزی بگم این دف بن شم
(۱۲ اسفند ۱۳۹۲ ۱۲:۲۱ ب.ظ)Elena_71 نوشته شده توسط:(12 اسفند ۱۳۹۲ ۱۰:۳۳ ق.ظ)Riemann نوشته شده توسط: خوبه، از منفی اومدید بیرون
حالا باز ۱چیزی بگو که بعد من ۱چیزی بگم این دف بن شم
با هم دوست باشین ، دعوا نکنین!
خیلی جالب بود Elena خانوم منکه تصور کردم چه صحنه ایی بوده کلی خندیدم
(۱۲ اسفند ۱۳۹۲ ۱۲:۱۳ ق.ظ)Elena_71 نوشته شده توسط: بعد دیگه من جدا شدم پیچیدم که بیام خونه ۱ماشینه اومد گفت آبجی اون چادرت لای در مونده درستش کن |:ولی من هنوز نفهمیدم که چی شد!!!!!!!!!
تازه فهمیدم به چی میخندیدن
آخ که چقد ضایع بود
نخیرم دلم واسه الباقی ضعیفه های دانشگاهتون می سوزه با این ضایعگی که براشون به بار اوردی حتما روشون نمیشه از جلو پسرا رد بشن همه ی اعتماد به نفسشونو بر باد دادی
(۱۲ اسفند ۱۳۹۲ ۱۲:۳۰ ب.ظ)Amoojan نوشته شده توسط:(12 اسفند ۱۳۹۲ ۱۲:۲۱ ب.ظ)Elena_71 نوشته شده توسط:(12 اسفند ۱۳۹۲ ۱۰:۳۳ ق.ظ)Riemann نوشته شده توسط: خوبه، از منفی اومدید بیرون
حالا باز ۱چیزی بگو که بعد من ۱چیزی بگم این دف بن شم
با هم دوست باشین ، دعوا نکنین!
این سربازیه یا جنگ ستارگان؟!!!!!!!!!!!!
اگه سربازی اینقدر هیجانی و باحاله منم دوست دارم برم سربازی
الان شما دقیقا داری کیا رو میکشی و واسه چی اینقدر اون بدبختا رو میکشی؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
(۱۲ اسفند ۱۳۹۲ ۰۱:۰۴ ب.ظ)ec_a_j نوشته شده توسط: این سربازیه یا جنگ ستارگان؟!!!!!!!!!!!!
اگه سربازی اینقدر هیجانی و باحاله منم دوست دارم برم سربازی
الان شما دقیقا داری کیا رو میکشی و واسه چی اینقدر اون بدبختا رو میکشی؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اولا که من نمیدونم چرا خانوما اینو میبینن به سربازی علاقه مند میشن! شما نفر اول نیستی!
دوما الان لب مرزه داره مرزبانی میکنه!
سوما نکته اصلیش اون سیگار برگشه!
(۱۲ اسفند ۱۳۹۲ ۱۲:۵۲ ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط:(12 اسفند ۱۳۹۲ ۱۲:۱۳ ق.ظ)Elena_71 نوشته شده توسط: بعد دیگه من جدا شدم پیچیدم که بیام خونه ۱ماشینه اومد گفت آبجی اون چادرت لای در مونده درستش کن |:ولی من هنوز نفهمیدم که چی شد!!!!!!!!!
تازه فهمیدم به چی میخندیدن
آخ که چقد ضایع بود
حدود ۳۰سانت از چادرم لای در ماشین مونده بود منم درو بسته بودم؛حالا تصور کن من میگازیدم باد میخورده بهش عین پرچم یزید D
(۱۲ اسفند ۱۳۹۲ ۱۲:۵۴ ب.ظ)sinaaaaa نوشته شده توسط: نخیرم دلم واسه الباقی ضعیفه های دانشگاهتون می سوزه با این ضایعگی که براشون به بار اوردی حتما روشون نمیشه از جلو پسرا رد بشن همه ی اعتماد به نفسشونو بر باد دادی
شوما ۱سر بیا دزفول من کارت دارم
(۱۲ اسفند ۱۳۹۲ ۰۲:۲۵ ب.ظ)AI. نوشته شده توسط: در شگفتم از "جامعه ای" که نیمی از شهروندان آن "به لغتی غیر انسانی" نامیده می شوند
و برخی از اینان نه در مقام مقابله، که در مقام انتساب همان لغت بر خویش، همت می گمارند!
دوست من این چیزیه که تو جامعه هست؛و " واسه ما خانوما اصن مهم نیس " چون به خودمون و قابلییتامون "ایمان" داریم؛و "شایستگی خانوما بر هیچکی پوشیده نیس " ؛و اصولا این واژه ها برا کسی اهمیت پیدا میکنه که از فقدانش رنج میبره!
وقتی مسأله ای برای همه روشنه دلیلی وجود نداره که بیاید و واژه آرایی کنید؛چون با حرف شوما ۱جامعه عوض نمیشه! این فقط عین ۱ خاطره بود و بر تأکید هیچ کلمه ای همت نگماشتم!!!
(۱۲ اسفند ۱۳۹۲ ۰۲:۲۵ ب.ظ)AI. نوشته شده توسط: در شگفتم از "جامعه ای" که نیمی از شهروندان آن "به لغتی غیر انسانی" نامیده می شوند
و برخی از اینان نه در مقام مقابله، که در مقام انتساب همان لغت بر خویش، همت می گمارند!
شما از وقتی فهمیدی ۱ ایتی میشی یه پست هایی میزنیا!
زدی تو فاز جمله های فلسفی و اینا... مواظب خودت باش!