|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Pakzad - 27 خرداد ۱۳۹۲ ۰۷:۵۰ ب.ظ
خطاب به آقای arcsin
در مورد مشکلتون برید در سایت
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
،مشکلتون رو مطرح کنید.وارد هر موضوع خبری که شدید یه قسمت نظرات هستش (پایین صفحه) سوالتون رو مطرح و صبر کنید تا جواب بهتون بدن به نظرم ضرر نداره.ان شالله مشکل شما حل شه.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - shokofe - 27 خرداد ۱۳۹۲ ۰۸:۲۳ ب.ظ
خسته ام!
خدایا
یه دل شکسته میخری؟
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sahar121 - 27 خرداد ۱۳۹۲ ۰۹:۱۵ ب.ظ
امیدوارم امشب به خوبی پیش بره... از همه بچه های مانشت التماس دعا دارم پر از استرس هستم...فردا روزیه که برام مهمه...... برام دعا کنید... لطف میکنید...... خدایاااااااااا
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - تینا - ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ ۰۹:۳۱ ب.ظ
(۲۶ خرداد ۱۳۹۲ ۰۳:۴۲ ب.ظ)shj نوشته شده توسط: امروز ۲۳روزه که از پیش مارفتی ...
من برادرم رو از دست دادم ...
خیلی دلم براش تنگ شده...
سربازی رفته بود بود تا برگرده وشروعی تازه برای زندگیش داشته باشه...
اما یه حادثه تلخ اون رو از ما گرفت...
و دیگه هیچی..................................
عزیزم از صمیم قلب آرزو میکنم خدا به تو و خانوادت صبر بده .روحشون شاد ایشالله خداوند ایشون رو قرین رحمت خودش قرار بده آمین
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ف.ش - ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۵۹ ق.ظ
یاد بعضی نفرات
روشنَم می دارد :
......
......
قوّتم می بخشد
ره می اندازد
و اجاقِ کهنِ سردِ سَرایم
گرم می آید از گرمیِ عالی دَمِ شان.
نام بعضی نفرات
رزقِ روحم شده است.
وقت هر دلتنگی
سویشان دارم دست
جراتم می بخشد
روشنم می دارد...
نیما یوشیج
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - maryami - 28 خرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۳۴ ق.ظ
خدایا .....
یا نوری بیفکن یا توری .....
ماهی کوچکت
از تاریکی این اقیانوس میترسد .....
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Autumn.Folio - 28 خرداد ۱۳۹۲ ۰۱:۰۳ ب.ظ
خدایا چگونه ترا بخوانم در حالی که من، من هستم!
(با این همه گناه و معصیت)
و چگونه از رحمت تو نا امید شوم در حالی که تو، تو هستی!
(با آن همه لطف و رحمت)
امام سجاد(ع)
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - nina69 - 28 خرداد ۱۳۹۲ ۰۱:۱۹ ب.ظ
هیچی دیگه خوشحالم نمیکنه
کاش میشد همیشه بچه بود
با یه بستنی،با یه پارک، با یه کارتون، خوشحال شد
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Eternal - 28 خرداد ۱۳۹۲ ۰۱:۲۳ ب.ظ
شاید باید بعضی وقتا از کسایی که دوستشون داریم دور باشیم
چون ممکنه دوست داشتنمون نتیجه عکس بده و اذیت بشیم
پس منم تنهات میذارم تنهات میذارم
تا شاید با این جدایی یا قدر دوستیمون رو بدونیم و برگردیم یا واسه همیشه هر دو راحت بشیم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - azad_ahmadi - 28 خرداد ۱۳۹۲ ۰۱:۳۴ ب.ظ
قدری نگرانم.
من هم مثل خیلی از آدم ها ظاهری خنده رو و شاداب دارم اما درونم مدتهاست که به جوش آمده.
سعی می کنم فراموش کنم، صبر کنم و تحمل داشته باشم، اما تا کی؟
همیشه سعی کردم برای دیگران تسکین دهنده باشم، اما حالا نیاز به تسکین دارم.
این روزها زندگی ام اندکی پیچیده شده،
قدری نگرانم.
التماسم به دعای شماست.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - nina69 - 28 خرداد ۱۳۹۲ ۰۱:۴۱ ب.ظ
(۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۰۱:۳۴ ب.ظ)azad_ahmadi نوشته شده توسط: همیشه سعی کردم برای دیگران تسکین دهنده باشم، اما حالا نیاز به تسکین دارم.
توکلتون به خدا باشه
شما همیشه سنگ صبور دوستان بودید
انشالله مشکلاتون حل میشه
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sellena - 28 خرداد ۱۳۹۲ ۰۱:۴۳ ب.ظ
نمیدونم چرا؟با اینهمه چرا؟باز هم ادامه میدم...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - good-wishes - 28 خرداد ۱۳۹۲ ۰۱:۵۴ ب.ظ
شادیهایم را به دیگران می بخشم و غم هایشان را هم برایشان ترجمه می کنم به شادی و به خودشان بازمی گردانم
فکر می کنی اینگونه وجودم تخلیه می شود از شادی ؟ خیر . اشتباه می کنی
شادی های من به صورت تصاعدی رشد می کنند چرا که بخشیدن شادیهایم به دیگران شادی جدیدی برایم می آفریند که آن را نیز می بخشم و شادتر می شود .
تا چیزی را نبخشی و از خودت دور نکنی جایش با چیزهای بهتر پر نخواهد شد
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - malekinasab - 28 خرداد ۱۳۹۲ ۰۱:۵۷ ب.ظ
راستش دیروز داشتم درباره زندگی فکر میکردم به این نتیجه رسیدم:
زندگی عین یه پازله وادما ولحظات اطراف ما قطعات این پازل رو میسازن ......در آخر اگه پازل رو با فکر ومنطق درستچیده باشیم یه تصویر کامل می بینیم که واضح است ولی اگه پازل رو درست نچینیم دست آخر هیچ تصویری به دست نمیاد وحالمون هم به خاطر تلاشمونگرفته میشه.....پس بیایم تیکه های پازل درست رو انتخاب کنیم واونا رو به کار ببریم که بهترین تصویر به دست بیاد ........پس نگاه کنین توی پازل ما هر قطعه ای جا نداره .....قطعه ای یا کسی جای داره که تکمیل کننده نقش آفرینی ما باشه.......حالا شاید بگین یه جا اشتباه رفتیم بد چیدیم پازل رو اشکال نداره ....برگرد سریع قطعه های اشتباه رو بنداز دور.ولی این قطعه رو باید یادمون باشه تا دوباره تکرار نکنیم ......مجبور نیستیم با قطعه های ناجور که به پازل ما نمیخورن بسازیم وعمری حسرت اینو بخوریم که میتونست نقش پازل بهتر باشه.......پس هر جا اشتباه کردیم برمیگردیم تصحیح می کنیم اگر قطعه نادرست باشه نقش رو خراب میکنه اگه بزرگ باشه میفته اگه کوچیک هم باشه میفته ...............پس ما چند وظیفه داریم با تدبیر قطعات رو انتخاب کردن .......چیدن یک نقش برای تکمبل کردنش.....وجسارت تصحیح قطعات..............
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sadaf1 - 28 خرداد ۱۳۹۲ ۰۵:۱۹ ب.ظ
خستم . خیلی خسته.
تشنه چند روز تنهایی بی مسئولیت هستم..
برای اینکه به افکارم نظم بدهم. شاید به آرامش برسم.
خدایا برسان...
|