هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ali reza - 17 تیر ۱۳۹۱۰۴:۲۷ ب.ظ
نمیدونم چرا دل و دماغ خوندن واسه کنکور ازم گرفته شده!
فک کنم خودم خودمو چش زدم از بس گفتم من عاشق خوندن واسه کنکورم...من الم..من بلم..
کسی پیشنهادی واسه یه سرباز تنها تو یه شهر غریب که رفیقی هم واسه خوندن نداره...نداره!؟
وقت داره میگذره هی امروز و فردا میکنم!
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - farazin - 18 تیر ۱۳۹۱۰۱:۰۹ ق.ظ
و انـــــدکی درد پـــــــشت “ اشـــــــــکالی نداره ” ،
و یه پک عمیق از سیگار پـــــــشت " فراموشش میکنم "
وجــــــــود داره ..
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - esisonic - 18 تیر ۱۳۹۱۰۲:۲۸ ق.ظ
(۱۷ تیر ۱۳۹۱ ۰۴:۲۷ ب.ظ)ali reza نوشته شده توسط: کسی پیشنهادی واسه یه سرباز تنها تو یه شهر غریب که رفیقی هم واسه خوندن نداره...نداره!؟
وقت داره میگذره هی امروز و فردا میکنم!
مرخصی بگیر بیا شهر خودت و یه نفسی تازه کن...
بعدش سعی کن یه سر به دانشگاه مورد علاقه ات بزنی
اگرم نمیتونی سعی کن عکس دانشگاه مورد علاقه ات رو ببینی
(دیدن تصویر هدف خودش یه دنیا انگیزه میده)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - reyhaneh64 - 18 تیر ۱۳۹۱۱۲:۲۶ ب.ظ
تو یکی از سایتا یه نکته جالب دیدم که فکر کردم بد نیست اینجا بذارم:
یه بخشی از صحبتای حجت الاسلام والمسلمین قرائتی:
.......نماز خاشعانه، اولین شرط ایمان
«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ، الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ»؛ قطعا مؤمنان رستگارند ،آنها هستند که در نمازشان خشوع دارند.
به هر حال هر کسی هر نوع کار خیر و خدمتی را که به مردم انجام دهد اما نسبت به نماز کوتاهی کند رستگار نخواهد شد.....
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - naderx - 18 تیر ۱۳۹۱۱۲:۳۸ ب.ظ
سلام
از کارم معلق شدم و درگیرم که برم دنبال ارشد و یا کار جدید ؟ مجرد هستم و خودم بچه شهرستان ولی تهران زندگی میکنم، تا دو ماه دیگه هم ذخیره پولیم تموم میشه و باید خونه رو پس بدم و برم شهرستان.
واقعآ شرایط سختی دارم، چه کار کنم ؟ بسیار با استعدادم و تجربه درس دادن هم دارم ولی خانواده دارن هولم میدن ! جوری که تمام فشار ها روی منه.
شما جای من ، چه کار میکردین ؟
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - reyhaneh64 - 18 تیر ۱۳۹۱۱۲:۴۶ ب.ظ
(۱۸ تیر ۱۳۹۱ ۱۲:۳۸ ب.ظ)naderx نوشته شده توسط: سلام
از کارم معلق شدم و درگیرم که برم دنبال ارشد و یا کار جدید ؟ مجرد هستم و خودم بچه شهرستان ولی تهران زندگی میکنم، تا دو ماه دیگه هم ذخیره پولیم تموم میشه و باید خونه رو پس بدم و برم شهرستان.
واقعآ شرایط سختی دارم، چه کار کنم ؟ بسیار با استعدادم و تجربه درس دادن هم دارم ولی خانواده دارن هولم میدن ! جوری که تمام فشار ها روی منه.
شما جای من ، چه کار میکردین ؟
از شرایط شما سخت تر هم بودن
یه نگاهی به مصاحبه های مانشت بندازین.
اگر واقعا علاقه و انگیزه کافی و استقامت و تلاش به قدر نیاز برای ارشد دارین تا دیر نشده قبل از همین ۲ ماه برگردین شهرستان و با جدیت به ارشد بپردازین
حتی اگر تو بعضی دروس هم احساس ضعف میکنید ذخیره مالی دو ماهتونو بذارین واسه کلاس و رفت و آمد اونم در حد حداکثر ۲ روز در هفته
نتیجه رو هم بسپارین به خدا و بیخیالش باشین، ان شاالله در بهترین حالت ممکنه موفق میشین.
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mosaferkuchulu - 18 تیر ۱۳۹۱۰۱:۱۱ ب.ظ
بعضی وقت ها دل تنگ هم حرفی برای گفتن ندارد...سکوت می کند تا جواب تمام سکوت ها را فقط با سکوت بدهد!به امید آنکه معنای این سکوت را کسی دریابد...!
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - fo-eng - 18 تیر ۱۳۹۱۰۱:۵۱ ب.ظ
تازه حکمت بازی های کودکانه را
میفهمم
( زوووووووووووووو ) تمرین این روزهای نفس گیر بود
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - SarahArshad - 18 تیر ۱۳۹۱۰۱:۵۱ ب.ظ
(۱۸ تیر ۱۳۹۱ ۱۲:۳۸ ب.ظ)naderx نوشته شده توسط: سلام
از کارم معلق شدم و درگیرم که برم دنبال ارشد و یا کار جدید ؟ مجرد هستم و خودم بچه شهرستان ولی تهران زندگی میکنم، تا دو ماه دیگه هم ذخیره پولیم تموم میشه و باید خونه رو پس بدم و برم شهرستان.
واقعآ شرایط سختی دارم، چه کار کنم ؟ بسیار با استعدادم و تجربه درس دادن هم دارم ولی خانواده دارن هولم میدن ! جوری که تمام فشار ها روی منه.
شما جای من ، چه کار میکردین ؟
من هم مثل دستمون ریجانه شدیدا بهتون توصیه میکنم برگردید منزل پدری ولی به شزطی که شرایط درس اونجا فراهم باشه وبتونید درس بخونید حتی شده برید کتابخونه .چون اگر موندید تهران در اصل شما در تهران مجبورید برای تامین نیازهاتون کار کنید وایم مسلما وقتتان رو میگیره برگردید اما به شرطی که خانواده اصرار به کار یا احیانا موارد دیگر نداشته بشند .اونجا محکم واستوار درس بخونید وسال بعد محکم وپر قدرت برگردید تهران .تو خونه که باشید دلهره خیلی کارها وهزینه ها رو هم ندارید .واین رو برای خودتون جا بیاندازید که دارید بر میگردید شهر خودتون که تجدید قوا کنید وبا صلابت بیشتر برگزدید تهران نه به معنای شکست باشه .به نظرم این عاقلانه ترین کار هست .فقط وقت را بیشتر از این هدر ندهید.در ضمن پولتان را هم پس انداز کنید خیلی بهتر است تازه پول پیش خانه هم دارید .همه را پس انداز کنید که در دورانی که داریدبرای کنکور می خوانید اگر به پول نیاز داشتید نیاز نباشد کار کنید فقط به درستان برسید مگر چند ماه است نهایتا ۶ ماه.با این شش ماه هم هیچ اتفاق خاصی نمی افتد حتی اگر وابستگیهای گوناگون در تهران داشته باشید .برمی گردید اما قوی.
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - SaMiRa.e - 18 تیر ۱۳۹۱۰۲:۳۷ ب.ظ
اقیانوس بزرگ باشى یا برکه مهم نیست ،
ذلال که هستى آسمان در تو پیداست.......
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - fo-eng - 18 تیر ۱۳۹۱۰۴:۱۶ ب.ظ
(۱۷ تیر ۱۳۹۱ ۰۳:۰۷ ق.ظ)SarahArshad نوشته شده توسط:
(17 تیر ۱۳۹۱ ۰۳:۰۷ ق.ظ)SarahArshad نوشته شده توسط:
خیلی زیبا گفتید دوست من ..
"قشنگی عشق به انتظارشه ."
واقعا هم همین طوره ... عشق به خدا هم نمونه اش هست که برای اجابت خواسته هامون انتظار می کشیم...
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - fatima1537 - 18 تیر ۱۳۹۱۰۴:۳۸ ب.ظ
آقا Fardad تولدتون رو تبریک میگم.انشاالله عمر طولانی و با عزت داشته باشید و به همه آرزوهاتون برسید
اینم کیک تولدمجازی
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mosaferkuchulu - 18 تیر ۱۳۹۱۰۵:۱۶ ب.ظ
(۱۸ تیر ۱۳۹۱ ۰۴:۳۸ ب.ظ)fatima1537 نوشته شده توسط: آقا Fardad تولدتون رو تبریک میگم.انشاالله عمر طولانی و با عزت داشته باشید و به همه آرزوهاتون برسید
اینم کیک تولدمجازی
happy birthday to you,fardad alikhani
آقا فرداد چند ساله شدین؟
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - SaMiRa.e - 18 تیر ۱۳۹۱۰۵:۱۹ ب.ظ
من هم به آقا فرداد تبریک میگم وبراشون بهترینهارا آرزو دارم .
ولی fatima1537 جان این کیک که خیلی کمه فکر این همه کاربرکردید به هر حال مدیر کلی گفتند دیگه
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sohrablou - 18 تیر ۱۳۹۱۰۶:۳۹ ب.ظ