|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Skyrim - 30 دى ۱۳۹۶ ۰۲:۱۴ ب.ظ
(۳۰ دى ۱۳۹۶ ۱۲:۰۶ ب.ظ)Behnam نوشته شده توسط: گوگل نتایج سرچ رو
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
میکنه
جالب بود، مرسی ، مخلص همه لاتهای مجازی
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - big cloud - 30 دى ۱۳۹۶ ۰۲:۴۹ ب.ظ
بدتر از همه مشکلات دنیا اینه که دیشب بالای ۶ ساعت رانندگی کرده باشی،شب ساعت ۳ خوابیده باشی و صبح ۷ بیدار شده باشی، ساعت ۲ هنوز ناهار نخورده باشی و چند تا مشتری بد قلق و سه پیچ داشته باشی که به هیچ صراطی مستقیم نیستن
این لحظه در فرهنگ لغت به نور علی نور شهرت داره
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - pioneer01 - 30 دى ۱۳۹۶ ۰۵:۲۹ ب.ظ
معلومه اینجا منظورم برفه یا بیشتر توضیح بدم؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - reticent - 30 دى ۱۳۹۶ ۰۵:۳۳ ب.ظ
[attachment=22299]
یک برنامهریزی برای زندگی و انجام کارهای موردنظرم کردم که طبق اون انشاءاللّٰه میتونم به همه کارهام برسم.
امروز همون شنبهٔ معروف بود که قرار بود آغاز عمل به برنامهام باشه.
از صبح برنامهام رو خوب پیش بردم و از خودم راضی بودم.
برنامهریزیم هم منطقی و قابل انجام هست.
تا اینکه ساعت دو بعدازظهر که شد به خاطر اینکه مدتها بود از زندگی این مدلی (منظم و طبق برنامه) دور بودم، خستگی بر من مستولی شد ( ) و تصمیم گرفتم کمتر از یک ساعت بخوابم، بعد بیدار شم و به ادامه کارهام برسم. آلارم گوشیم که چشمامو نیمهباز کرد تو دلم شروع کردم واسه وجدانم مقدمهچینی کردن، که: فردا اول بهمنه و جون میده واسه شروع برنامه!
و تا وجدانم بخواد متوجه بشه که چی شد و چی نشد، فوری به خودم گفتم امروز خیلی خسته شدی reticent جانم. امروز رو استراحت کن و فردا با انرژی برنامه رو شروع کن.
اما، نمیدونم چی شد تو همون حال با چشمای نیمهباز تلگرام رو چک کردم و چشمم به این عکسنوشته اُفتاد...
و چنین بود که با تلنگری، وجدانم بر اوضاع مسلط شد و مرا به وداع با خواب و شتافتن به سمت کارها واداشت.
باشد که رستگار شویم.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - αɾια - ۳۰ دى ۱۳۹۶ ۰۸:۱۰ ب.ظ
(۲۹ دى ۱۳۹۶ ۰۳:۳۹ ب.ظ)RASPINA نوشته شده توسط: حتی همین کاربر کیمیا فکر کنم میشست میذاشتشون همونجا
ااا ،با اینکه این متنو ۲-۳بار خونده بودم ،ولی اسم خودمو ندیده بودم (شاید چون یادم رفته بود یه "ا" ته اسمم دارم ) مرسی کلی
(۳۰ دى ۱۳۹۶ ۱۲:۰۶ ب.ظ)Behnam نوشته شده توسط: خندهی شیطانی به اینکه اسم کاربر کیمیا رو کنار اسم پسرا آوردید
کاربر کیمیا پاش بیوفته از خیلی از پسرا پسرتر میشه
امتحانا تمـوم شد
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - reticent - 30 دى ۱۳۹۶ ۰۸:۴۳ ب.ظ
پرسیدن بعضی سؤالها و انتظار برای دریافت جواب مثل این میمونه که تو گوگل سرچ کنی رایحهٔ اسطوخودوس و بعد یک نفس عمیق بکشی!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Avril89 - 30 دى ۱۳۹۶ ۰۸:۴۴ ب.ظ
(۳۰ دى ۱۳۹۶ ۰۸:۱۰ ب.ظ)kimya_r نوشته شده توسط: امتحانا تمـوم شد
خیلی طول نکشیده یا شاید دیر شروع شدن! خسته نباشی
گاهی فراموشی کوتاه مدت میگیرم!
کاش خودِ خدا اینجا بود دو کلوم حرف حساب باش میزدم ببینم قضیه چیه! !!face to face
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - The BesT - 30 دى ۱۳۹۶ ۰۹:۵۹ ب.ظ
این عکس کجاست (خانم/آقا) pioneer01 ؟ دانشکده؟ محل کار؟ خونه ؟
بنظر میاد دانشگاه باشه؟ کدوم دانشگاس؟
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 30 دى ۱۳۹۶ ۱۰:۰۳ ب.ظ
جمله عاشقانه روز: تو گودزیلای اول و آخر منی. بزن زندگیمو زیر و رو کن.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - reticent - 30 دى ۱۳۹۶ ۱۱:۰۲ ب.ظ
حس خوبی دارم.
حس خیلی خوبی دارم.
حس خیلی خیلی خوبی دارم.
حس خیلی خیلی خیلی خوبی دارم.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RASPINA - 30 دى ۱۳۹۶ ۱۱:۳۸ ب.ظ
(۳۰ دى ۱۳۹۶ ۱۱:۰۲ ب.ظ)reticent نوشته شده توسط: حس خوبی دارم.
حس خیلی خوبی دارم.
حس خیلی خیلی خوبی دارم.
حس خیلی خیلی خیلی خوبی دارم.
خدا را شکر
فکر کنم امروز موفق شدید برنامه اتون را انجام بدید آفرین.......
آخر هفته یه جایزه به خودتون بدید جایزه آخر هفته را امتحان کردم خیلی خوبه
منم حس خوبی دارم فردا گفتن مدارس و ادارات ساعت ۹ آغاز به کار می کنن
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - reticent - 30 دى ۱۳۹۶ ۱۱:۴۹ ب.ظ
(۳۰ دى ۱۳۹۶ ۱۱:۳۸ ب.ظ)RASPINA نوشته شده توسط: (30 دى ۱۳۹۶ ۱۱:۰۲ ب.ظ)reticent نوشته شده توسط: حس خوبی دارم.
حس خیلی خوبی دارم.
حس خیلی خیلی خوبی دارم.
حس خیلی خیلی خیلی خوبی دارم.
خدا را شکر
فکر کنم امروز موفق شدید برنامه اتون را انجام بدید آفرین.......
آخر هفته یه جایزه به خودتون بدید جایزه آخر هفته را امتحان کردم خیلی خوبه
سلام دوست خیلی عزیز.
اُمیدوارم خیلی خوب باشید.
آره.
امروز یه حس خوبی پیدا کردم در حد زنده شدن.
آره. آخر هفتهها واسه خودمه. واسه خود خودمه. سینما، کتابفروشی، کافه کتاب و یک شاخه گل.
______________________________________
ممنونم از محبتتون. خیلی.
تمام حسهای خوب دنیا رو براتون آرزو میکنم. از صمیم قلبم.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - دختر مهربان - ۰۱ بهمن ۱۳۹۶ ۰۴:۱۴ ق.ظ
چه خوبه همش غر میزنم که مشکلات ریخته سرم ولی وقتی زمان آزاد گیرم میاد مانشت گردی میکنم ?
یعنی خجالت آوره با این سن باید یکی کنترلم کنه بشینم سرکتاب
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - pioneer01 - 01 بهمن ۱۳۹۶ ۰۴:۴۹ ق.ظ
(۳۰ دى ۱۳۹۶ ۰۹:۵۹ ب.ظ)The BesT نوشته شده توسط: بنظر میاد دانشگاه باشه؟ کدوم دانشگاس؟
عه معلوم نیس مگه مدیر The BesT؟ آکسفورده دیگههه
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - crevice - 01 بهمن ۱۳۹۶ ۱۱:۵۸ ق.ظ
یکم دی ماه تون بخیر. ((:
پ.ن۱: موزیک فرانسوی گوش بدید؛ اول صبحی خیـــــععلی میچسبه.
پ.ن۲:چقدر امروز مهربونم
|