|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - reticent - 09 آذر ۱۳۹۶ ۰۹:۲۷ ب.ظ
(۰۹ آذر ۱۳۹۶ ۰۹:۲۰ ب.ظ)Behnam نوشته شده توسط: (09 آذر ۱۳۹۶ ۰۴:۳۰ ب.ظ)reticent نوشته شده توسط: بعداًنوشت: یاد خانم pure liveliness و خانم clint هم زیاد میفتم.
انشاءاللّٰه هر جا هستند موفق و خوشبخت باشند.
اولی همینوراست سلام رسوند
هر دو بزرگوار سلامت باشید.
سلام من رو هم بهشون برسونید.
با آرزوی خوشبختی روزافزون
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Behnam - ۰۹ آذر ۱۳۹۶ ۰۹:۳۷ ب.ظ
(۰۹ آذر ۱۳۹۶ ۰۹:۲۷ ب.ظ)reticent نوشته شده توسط:
یه مدت نبودم یوزرتون رو هم تغییر دادید الان یادم اومد کدوم کاربر هستید شما، از دو هفته پیش تا الان فکر میکردم پسرید :دی
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - reticent - 09 آذر ۱۳۹۶ ۱۰:۱۱ ب.ظ
(۰۹ آذر ۱۳۹۶ ۰۹:۳۷ ب.ظ)Behnam نوشته شده توسط: (09 آذر ۱۳۹۶ ۰۹:۲۷ ب.ظ)reticent نوشته شده توسط:
یه مدت نبودم یوزرتون رو هم تغییر دادید الان یادم اومد کدوم کاربر هستید شما، از دو هفته پیش تا الان فکر میکردم پسرید :دی
ای آقا
چندوقت پیش تو گروه بچه های ارشد و دکتری مهندسی کامپیوتر دانشگاهمون داشتم پیام ها رو می خوندم، دیدم دارند مانشت رو بهم توصیه می کنند. مجبور شدم نام کاربریمو تغییر بدم.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RASPINA - 09 آذر ۱۳۹۶ ۱۱:۳۰ ب.ظ
(۰۹ آذر ۱۳۹۶ ۰۹:۳۷ ب.ظ)Behnam نوشته شده توسط: یه مدت نبودم یوزرتون رو هم تغییر دادید الان یادم اومد کدوم کاربر هستید شما، از دو هفته پیش تا الان فکر میکردم پسرید :دی
منم فکر کردم پسرید
لحنتون و مطالبی که می نویسید پسرونه است
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - The BesT - 09 آذر ۱۳۹۶ ۱۱:۳۵ ب.ظ
نمیدونم تا حالا زخم بستر دیدید یا نه. ولی حال و روز مادربزرگ من اینجوریه و من یکی از پرستارهاش هستم که باید نوبتم که میشه برم پیشش. آلزایمر که داره و نمیدونه چندوقت پیش زمین خورد و لگنش شکست. پرستاریش تو بیمارستان یک طرف.وقتی اوردیمش خونه هم زخم بستر گرفت. تصور کنید به اندازه یه تخم مرغ کامل گود رفته باشه و قرمزی گوشت بدنش را میشه دید. وقتی میرم پیشش و باید بلندش کنم برای دستشوییش لگن بذارم و پانسمانش عوض کنم و مواطب باشیم میکروب وارد زخمش نشه چون ممکنه گودتر بشه و به استخون و روده هاش برسه
اینقدر بغض دارم که گلویم کلا متورم شده. پرستاری از بیمار خیلی بده.امیدوارم هیچکس بیماری عزیزی را نبینه. من توی پرستاری ها توی نوه ها بهتر روم حساب میکنن.بهم میگن کلا وسیله هات جمع کن برو پیش مادربزرگ بمون فقط یه اینترنت میخوای که همونم برات تهیه میکنیم چون مدتی هم چندسال پیش تنهایی تو شهر غریب مامانم با بابام بردیم بیمارستان. از پشت در اتاق عمل تا موقع به هوش اومدن مامانم بالا سرش بودم. اون صحنه ها را هیچوقت نمیتونم یادم بره. پرستار میومد میگفت دکمه دستگاه را چندوقت یکبار بزن مورفین تزریق بشه وارد خون مامانت بشه. یکساعت یکبار هم مامانت را چک کن سوند که بهش وصل هست را تعویض کن. من نه بلد بودم نه این چیزها حالیم بود نه حیایی که داشتم اجازه میداد کاری کنم. شبها تا صبح بالای سر مامانم مینشستم و نگران بودم نفسش خدانکرده قطع بشه. الان هم برای مادربزرگم همینجور. خدا هیچوقت مریضی هیچ عزیزی را جلوی چشمتون نگذاره. باید قدر عزیزان را دونست. خیلی گلوم ورم داره
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RASPINA - 09 آذر ۱۳۹۶ ۱۱:۵۴ ب.ظ
(۰۹ آذر ۱۳۹۶ ۱۱:۳۵ ب.ظ)The BesT نوشته شده توسط: ولی حال و روز مادربزرگ من اینجوریه و من یکی از پرستارهاش هستم که باید نوبتم که میشه برم پیشش
خدا به شما صبر واجر فراوان بده
و مادر بزرگتون یا شفای کامل
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Saman - 10 آذر ۱۳۹۶ ۱۲:۱۰ ق.ظ
(۰۹ آذر ۱۳۹۶ ۱۱:۳۵ ب.ظ)The BesT نوشته شده توسط: نمیدونم تا حالا زخم بستر دیدید یا نه. ولی حال و روز مادربزرگ من اینجوریه و من یکی از پرستارهاش هستم که باید نوبتم که میشه برم پیشش. آلزایمر که داره و نمیدونه چ
سلام
تشک مواج دارن که؟
تشک استاندارد باشه احتمالا و باید این اثرات کمتر بشه.
امیدوارم شفا پیدا کنن
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - khayyam - 10 آذر ۱۳۹۶ ۱۲:۲۰ ق.ظ
(۰۹ آذر ۱۳۹۶ ۱۱:۳۰ ق.ظ)codin نوشته شده توسط: وقتی بعد یک ماه آنلاین میشی و تنها پیام شخصیت یه نفره که برات ضرب سه تا ماتریس فرستاده مشتق بگیری براش بفرستی این یعنی تنهایی
ارادت داریم codin عزیز .
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - reticent - 10 آذر ۱۳۹۶ ۱۲:۲۳ ق.ظ
(۰۹ آذر ۱۳۹۶ ۱۱:۳۰ ب.ظ)RASPINA نوشته شده توسط: (09 آذر ۱۳۹۶ ۰۹:۳۷ ب.ظ)Behnam نوشته شده توسط: یه مدت نبودم یوزرتون رو هم تغییر دادید الان یادم اومد کدوم کاربر هستید شما، از دو هفته پیش تا الان فکر میکردم پسرید :دی
منم فکر کردم پسرید
لحنتون و مطالبی که می نویسید پسرونه است
یا حضرت پروردگار!
______________________________
قبلاً از خواهرم هم شنیده بودم که من اشتباهی دختر شدم!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - The BesT - 10 آذر ۱۳۹۶ ۱۲:۴۴ ق.ظ
(۱۰ آذر ۱۳۹۶ ۱۲:۱۰ ق.ظ)Saman.B نوشته شده توسط: (09 آذر ۱۳۹۶ ۱۱:۳۵ ب.ظ)The BesT نوشته شده توسط: نمیدونم تا حالا زخم بستر دیدید یا نه. ولی حال و روز مادربزرگ من اینجوریه و من یکی از پرستارهاش هستم که باید نوبتم که میشه برم پیشش. آلزایمر که داره و نمیدونه چ
سلام
تشک مواج دارن که؟
تشک استاندارد باشه احتمالا و باید این اثرات کمتر بشه.
امیدوارم شفا پیدا کنن
سلام.بله براش تشک مواج خریدیم. ولی جناب سامان ، من فکر میکنم از همون موقع که تشک مواج گذاشتیم زخمش بیشتر شد. چون این تشکها پلاستیکی هستن و وقتی روشن هستن هم گرما دارن و هم پر و خالی میشن عرق میکنه بدنش.البته یه ملافه نخی انداختیم روی تشک که مستقیم پلاستیکش به بدنش نخوره. خودش هم که متوجه نیست که بخواد به پهلو بخوابه یا اینور اونور بخوابه باعث شد عرق کنه و زخمش شدید بشه.اول زخمش اندازه یه عدس بود که با کمی پماد ترمیمش میکردیم ولی یکباره در عرض چندروز مثل یه گودالی لجن زار شد که بوی تعنفش واقعا حال آدمو بد میکنه.دکتر بردنش توی اتاق عمل و تمام عفونتها را با تیغ تراشید . الان هم برای تعویض پانسمان دوتا باند را با انبر میگیرم و آغشته به محلول ضدعفونی میکنم و داخل زخم میکنم و با انبر هم میگیرم که باند اون داخل نمونه. اینقدر شدت گودی و جراحتش عمیقه که اشک آدم در میاد.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - big cloud - 10 آذر ۱۳۹۶ ۱۲:۵۵ ق.ظ
(۱۰ آذر ۱۳۹۶ ۱۲:۴۴ ق.ظ)The BesT نوشته شده توسط: سلام.بله براش تشک مواج خریدیم. ولی جناب سامان ، من فکر میکنم از همون موقع که تشک مواج گذاشتیم زخمش بیشتر شد. چون این تشکها پلاستیکی هستن و وقتی روشن هستن هم گرما دارن و هم پر و خالی میشن عرق میکنه بدنش.البته یه ملافه نخی انداختیم روی تشک که مستقیم پلاستیکش به بدنش نخوره. خودش هم که متوجه نیست که بخواد به پهلو بخوابه یا اینور اونور بخوابه باعث شد عرق کنه و زخمش شدید بشه.اول زخمش اندازه یه عدس بود که با کمی پماد ترمیمش میکردیم ولی یکباره در عرض چندروز مثل یه گودالی لجن زار شد که بوی تعنفش واقعا حال آدمو بد میکنه.دکتر بردنش توی اتاق عمل و تمام عفونتها را با تیغ تراشید . الان هم برای تعویض پانسمان دوتا باند را با انبر میگیرم و آغشته به محلول ضدعفونی میکنم و داخل زخم میکنم و با انبر هم میگیرم که باند اون داخل نمونه. اینقدر شدت گودی و جراحتش عمیقه که اشک آدم در میاد.
یکی از اشناهای ما این مشکل براش پیش اومده بود ، برای بهبود زخم بسترشون از سشوار سرد استفاده کنید خیلی موثر هستش، امیدوارم موثر باشه ، برای بهبود زخم هم همین سشوار سرد خیلی کمک میکنه
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - همیلا - ۱۰ آذر ۱۳۹۶ ۱۲:۵۸ ق.ظ
(۰۹ آذر ۱۳۹۶ ۱۱:۳۵ ب.ظ)The BesT نوشته شده توسط: نمیدونم تا حالا زخم بستر دیدید یا نه. ولی حال و روز مادربزرگ من اینجوریه و من یکی از پرستارهاش هستم که باید نوبتم که میشه برم پیشش. آلزایمر
خدا همه مریضا رو شفا بده سلامتی بزرگترین نعمت هستش ،عاقبت بخیر بشی انشاالله
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 10 آذر ۱۳۹۶ ۰۱:۴۲ ق.ظ
(۱۰ آذر ۱۳۹۶ ۱۲:۲۳ ق.ظ)reticent نوشته شده توسط: (09 آذر ۱۳۹۶ ۱۱:۳۰ ب.ظ)RASPINA نوشته شده توسط: (09 آذر ۱۳۹۶ ۰۹:۳۷ ب.ظ)Behnam نوشته شده توسط: یه مدت نبودم یوزرتون رو هم تغییر دادید الان یادم اومد کدوم کاربر هستید شما، از دو هفته پیش تا الان فکر میکردم پسرید :دی
منم فکر کردم پسرید
لحنتون و مطالبی که می نویسید پسرونه است
یا حضرت پروردگار!
______________________________
قبلاً از خواهرم هم شنیده بودم که من اشتباهی دختر شدم!
بنده هم کشف کردم این کاربر کیه
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Saman - 10 آذر ۱۳۹۶ ۰۱:۴۸ ق.ظ
(۱۰ آذر ۱۳۹۶ ۱۲:۴۴ ق.ظ)The BesT نوشته شده توسط: (10 آذر ۱۳۹۶ ۱۲:۱۰ ق.ظ)Saman.B نوشته شده توسط: (09 آذر ۱۳۹۶ ۱۱:۳۵ ب.ظ)The BesT نوشته شده توسط: نمیدونم تا حالا زخم بستر دیدید یا نه. ولی حال و روز مادربزرگ من اینجوریه و من یکی از پرستارهاش هستم که باید نوبتم که میشه برم پیشش. آلزایمر که داره و نمیدونه چ
سلام
تشک مواج دارن که؟
تشک استاندارد باشه احتمالا و باید این اثرات کمتر بشه.
امیدوارم شفا پیدا کنن
سلام.بله براش تشک مواج خریدیم. ولی جناب سامان ، من فکر میکنم از همون موقع که تشک مواج گذاشتیم زخمش بیشتر شد. چون این تشکها پلاستیکی هستن و وقتی روشن هستن هم گرما دارن و هم پر و خالی میشن عرق میکنه بدنش.البته یه ملافه نخی انداختیم روی تشک که مستقیم پلاستیکش به بدنش نخوره. خودش هم که متوجه نیست که بخواد به پهلو بخوابه یا اینور اونور بخوابه باعث شد عرق کنه و زخمش شدید بشه.اول زخمش اندازه یه عدس بود که با کمی پماد ترمیمش میکردیم ولی یکباره در عرض چندروز مثل یه گودالی لجن زار شد که بوی تعنفش واقعا حال آدمو بد میکنه.دکتر بردنش توی اتاق عمل و تمام عفونتها را با تیغ تراشید . الان هم برای تعویض پانسمان دوتا باند را با انبر میگیرم و آغشته به محلول ضدعفونی میکنم و داخل زخم میکنم و با انبر هم میگیرم که باند اون داخل نمونه. اینقدر شدت گودی و جراحتش عمیقه که اشک آدم در میاد.
باور کنید که با تمام وجود درکتون میکنم.(و البته تمام چیزایی که میگید رو تجربه کردم)
و چند جا هم توی مجله ی دکتر سلام گشتم(گفتم شاید چیز جدیدی اضافه شده باشه)،ظاهرا کاری که میکنید نهایت کاریه که میشه کرد و درست ترین کار ممکن.
امیدوارم از ته دل که بهبود پیدا کنن به هر شکل.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sss - 10 آذر ۱۳۹۶ ۰۳:۰۷ ق.ظ
حق تعالی با بایزید گفت که: یا بایزید چه خواهی؟
گفت: خواهم که نخواهم، اُرِیْدُ اَنْ لَا اُرِیْدُ
فیه ما فیه
|