|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 16 اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۵:۱۸ ب.ظ
(۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۵:۱۳ ب.ظ)samaneh@90 نوشته شده توسط: خب پس شما میخواین گول بزنین صادق نیستین
ساده لوحانه است که توقع داشته باشید پسر صادقانه بره جلو و پدر دخترم بیاد بگه: "من ۳۰۰ تا سکه مد نظرم بود اما الان که دیدم صادقی ۵ تا سکه". خودتون این سناریو رو باور می کنید؟!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 16 اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۵:۲۷ ب.ظ
(۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۵:۲۳ ب.ظ)samaneh@90 نوشته شده توسط: نه قرار نیس شما همون اول حرف دلتون رو نزنین. وقتی شما همون جا مطرح کنین که من مهریه رو یه هدیه میدونم و ارزش دختر شما قابل سنجش با این هدیه نیس ولی مثلا ۱۴ سکه در حد توانمه خانواده ای که همون اول صداقت و اخلاق شما براشون مهمه قبول میکنن. ببینین خیلی مهمه خانواده ای که اخلاق براشون الویته. و قبل از تعیین مهر تو شما حداقل هایی رو دیدن که اجازه مجلس مهر و نقد برون دادن.
واقعا شما اینطوری فکر می کنید؟! من که فکر می کنم پدر دختر میاد میگه: "بله حق با شماست ولی اگه زبونم لال یه موقع کار به جدایی کشید اونوقت دختر ما از این جا رونده از اونجا مونده میشه."
شما فکر کردید خانواده دختر ۲۰ سالشونه؟! بابای دختر ۶۰ سالشه. چهار تا پیرهن بیشتر پاره کرده مثلا! فکر کردید پدر دختر دفعه اولشه که این استدلال رو میشنوه؟ یا فکر کردید پدر دختر نمیدونه پسر انقدر پول نداره؟!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 16 اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۵:۵۴ ب.ظ
بازم طبق سنت سال های پیش کنکوریا میان و گلایه می کنن از سوالا و نحوه برگزاری و ...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - barca - 16 اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۶:۱۳ ب.ظ
کنکوریا بیان بگن از حال هوای سوالا البته نرم افزار هم فک کنم فرداست
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - so@ - 16 اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۶:۴۲ ب.ظ
(۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۳:۵۴ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: پس شانس آوردم فحش نخوردم.
شما که به مرحله زد و خورد و خرخره جوییدن هم رسید یادمه یکی هم شماره یکی از فامیلاتونو میخواست
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kilookiloo - 16 اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۶:۵۶ ب.ظ
بدون هیج مطالعه ای کنکور ثبت نام کردم فقط برای اینکه برای سال بعد که کنکور اصلی ( ترم ۸ ) رو باید بدم سطح خودم ر. بدونم ایشالا از تابستون یا اول مهر شروع می کنم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - afrooz-OMD - 16 اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۷:۱۷ ب.ظ
کنکوریا!
چطور بوووووود؟؟؟؟
مردیم از نگرانی که! :|
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
)))))))
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - edward71 - 16 اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۷:۱۹ ب.ظ
آی تی ، گند زدم، سوالات آسون بودن ، مدیریت که خیلی آسون بود و همینطور نرم افزار، شبکه کلا مساله ، بقیه رو هم چون بلد نبودم نفهمیدم چی به چیه
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Skyrim - 16 اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۷:۲۱ ب.ظ
اینقدر که برای بازی رئال و اتلتیکو استرس دارم برای کنکور فردا استرس ندارم !!
اتلتیکو وحشیه !!! قشنگ میاد انتقام فینال قبلی رو بگیره ...
اون فینالم اگه گل دقایق پایانی !! آقا راموس نبود که ....
--غمگینم برای آث میلان که فینال لیگ قهرمانان داره تو ورزشگاه خانگیش برگزار میشه ولی خودش چند سالی میشه از این رقابت ها که چه عرض کنم تو یوفا هم حضور نداره ... حیف شد تیمی با اون همه ستاره و اسطوره الان به این روز افتاده ...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Pure Liveliness - 16 اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۷:۵۱ ب.ظ
(۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۷:۱۷ ب.ظ)afrooz-OMD نوشته شده توسط: کنکوریا!
چطور بوووووود؟؟؟؟
مردیم از نگرانی که! :|
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
)))))))
کنکور سختی نبود، زبان و گسسته ش آسوون بود.
معماریش یه طور عجیبی بود. پایگاه داده ش هم ساده نبود. ساختمان داده هم سوالای روتین نداشت خیلی.
البته من که نرم افزارم. ولی کلا ترسم ریخت.
پی نوشت: نمی دونم با چه اعتماد به نفسی منی که نه مدیریت پاس کردم، نه حتی یه صفحه خوندم بیشتر از نصف سوالاش رو جواب دادم. :|
(۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۶:۵۶ ب.ظ)kilookiloo نوشته شده توسط: بدون هیج مطالعه ای کنکور ثبت نام کردم فقط برای اینکه برای سال بعد که کنکور اصلی ( ترم ۸ ) رو باید بدم سطح خودم ر. بدونم ایشالا از تابستون یا اول مهر شروع می کنم
من ترم هشت هستم. یه توصیه، خودتون می دونیدا، ولی جداََ کارای دانشگاه، همین رفت و آمد و ... کلیی وقت آدم رو میگیره، من خودم یک ماه و نیم از دی و بهمن هیچی کنکور نخوندم به خاطر امتحان و پروژه. حالا اونجا که قبرستونی بیش نیست، اگه دانشگاه خفن باشه و تعداد واحداتون زیاد که کارتون سخت تر میشه، تابستون بیشتر درسای سخت یا همه ش رو جمع کنید. از مهر دیره.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RASPINA - 16 اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۹:۱۳ ب.ظ
(۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۸:۲۱ ب.ظ)samanbeigmiri نوشته شده توسط: خیلی وقت کم آوردم و بی دقتی کردم،مهندسی نرم افزاز خیلی بیخود بود،کل سوالات از فصل های آخر بود و ته نامردی،من نرسیده بودم بخونم فصل های آخر رو،
ساختمان داده و الگوریتم عجیب غریب بودن،الگوریتم ۳SAT،با MST.گراف اویلری رو ترکیب کرده بودن با دایجسترا ، از تور اویلری سوال داده بودن که آخر نامردیه،گراف باید از گسسته به این شکلش رو بدن،شبکه یه تناسب از اسلوتد الوها،یک محاسبه RTTغیر
ان شالله که نتیجه دلخواه تون را بگیرید..........به هر حال تلاشتون را کردید
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - afrooz-OMD - 16 اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۹:۴۴ ب.ظ
نگران نباشین
کنکور کلا یه پروسه غیر قابل پیش بینیه
و لازمه که صبور باشین
کلیدها که بیاد عملکردتون تا حدی مشخص میشه
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kilookiloo - 16 اردیبهشت ۱۳۹۵ ۱۰:۲۳ ب.ظ
(۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۷:۰۸ ب.ظ)BashirXm نوشته شده توسط: سلام، چطور بود؟
فردا کنکور دارم
نقل قول: من ترم هشت هستم. یه توصیه، خودتون می دونیدا، ولی جداََ کارای دانشگاه، همین رفت و آمد و ... کلیی وقت آدم رو میگیره، من خودم یک ماه و نیم از دی و بهمن هیچی کنکور نخوندم به خاطر امتحان و پروژه. حالا اونجا که قبرستونی بیش نیست، اگه دانشگاه خفن باشه و تعداد واحداتون زیاد که کارتون سخت تر میشه، تابستون بیشتر درسای سخت یا همه ش رو جمع کنید. از مهر دیره.
حتما ی جور برنامه ریزی میکنم که از کار های عملی هم جا نمونم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - x86 - 16 اردیبهشت ۱۳۹۵ ۱۰:۲۶ ب.ظ
----
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - codin - 17 اردیبهشت ۱۳۹۵ ۱۲:۵۸ ق.ظ
(۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۱۰:۲۶ ب.ظ)x86 نوشته شده توسط: آرزوی امشبم اینه که کسی از دستم ناراحت و دلخور نباشه. من همیشه سعی کردم و بعد از این بیشتر سعی می کنم که کسی رو قضاوت نکنم، در موردش حکم صادر نکنم و کسی رو تحقیر نکنم. هر کدوم از ماها برای خودمون شخصیتی داریم و خیلی ها این رو نمیدونن. ما حق نداریم کسی رو چون شبیه ما نیست، چون شبیه ما فکر نمیکنه تمسخر کنیم، تحقیر کنیم، کوچیک کنیم، بهش بی احترامی کنیم. دردناکترین لحظه برای هر کدوم از ماها اون لحظه ای هست که پیش کسی کوچیک بشیم. ولی من همیشه تلاشم بر این بوده که به کسی این حس حداقل در مقابل من دست نده. مگه من کی هستم که بخوام کسی رو تحقیر کنم؟ به قول شاعر که میگه "من کمتر از سگم به در پیر می فروش، بیچاره شیخ شهر که او کمتر از من است". شیخ های کنونی هم همون ظالمان و ستمگرهایی هستن که به اسم دین و خدا دارن هر کاری می کنن. خلاصه هر کسی از دست من دلخوره امشب منو ببخشه. اگه کسی فکر می کنه کوچیکش کردم، تحقیرش کردم، بد جوابشو دادم بهم بگه تا رسما ازش عذر خواهی کنم.
التماس دعا
آفرین به این آرزوی زیبا که البته آرزوی من هم هست. تنها کسی که میتونه بگه کی از کی برتره خداوند هست. چطور یه موجود که همش گوشت و پوسته و چه ثروتمند و چه فقیر از بوی بد بعد مرگش نمیشه حتی نزدیکش شد و غذای کرم و موش و موریانه هست میتونه خودشو از آدم دیگه ای برتر بدونه ؟
|