|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 16 خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۱۰ ب.ظ
(۱۶ خرداد ۱۳۹۴ ۱۰:۱۳ ب.ظ)afrooz-OMD نوشته شده توسط: 4تا رفیقم نداریم بریم بیرون شیرینی بهشون بدم!
حالا نیاین ب زور درخواست رفاقت بدینااا
افروز قرار بود شیرینی بدی به بچه های ارس چی شددددددددد؟
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Riemann - 16 خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۱۰ ب.ظ
(۱۶ خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۰۸ ب.ظ)NP-Cσмρℓєтє نوشته شده توسط: سخنرانی های دکتر هلاکویی مثله دکتر فرهنگه
به هیچ وجه
همه بحثا عقلی هست ... نه حدیثی نه هیچی .... غربی غربی
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - shayesteNEY - 16 خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۱۱ ب.ظ
(۱۶ خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۰۸ ب.ظ)Menrva نوشته شده توسط: این هم یه موضوع دیگه ... بخاطر اینکه پسره رو از سرخودت باز کنی فرستادیش سمت دوستت؟ یا جریان یه چیزدیگس
نههههههههههههههههههههههههههههههههه
اصلا من دختر رو نمیشناختم (هم شهریم هم نبودن هیچ کدومشون)
کلا داستانش یه چیزه دیگست
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 16 خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۱۵ ب.ظ
(۱۶ خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۱۱ ب.ظ)shayesteNEY نوشته شده توسط: نههههههههههههههههههههههههههههههههه
اصلا من دختر رو نمیشناختم (هم شهریم هم نبودن هیچ کدومشون)
کلا داستانش یه چیزه دیگست
عه! ها! عا! که اینطور !!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - afrooz-OMD - 16 خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۱۵ ب.ظ
بحث زیبای کردار گودزیلایی در خوابگاه رو ب این بحثا ترجیح میدم
+غرور چیز خوبی نیس
+مینروا همینطوری یچیزی گفتم تو چرا میذاریش زیر ذره بین عزززییییززززم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - NP-Cσмρℓєтє - ۱۶ خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۱۷ ب.ظ
بالاخره من هم به خود کفایی رسیدم!
تکیه گاه صندلیم خیلی راحت نبود با اینکه مثلاً ارگونومیک بود ولی اصلاً احساس راحتی نداشتم و مدتها بود ازش رنج میبرم, تا اینکه الان یک پشتی طبی زاراد طراحی کردم براش! با یک بالشت کوچک و ۲ تا سنجاق!
خیلی حس خوبیه
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - shayesteNEY - 16 خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۱۸ ب.ظ
برید خندوانتون رو ببینید
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 16 خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۲۱ ب.ظ
عا احسنت به این مرد یزدی عجب فکر و خلاقیت و هنرییییییییییی!!!!!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - afrooz-OMD - 16 خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۲۴ ب.ظ
چایی چیه آفاق عزیزم
شربت نعنا آوردم بیاین بخورین تگری توووپ
فقط لیوان نداشتیم تو شیشه سس مایونز آوردم زندگی خوابگاهیه دیگه
آفاق هرموقع خواستی بیا راجع ب راه حل فک کنیم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 16 خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۲۶ ب.ظ
(۱۶ خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۱۷ ب.ظ)NP-Cσмρℓєтє نوشته شده توسط: بالاخره من هم به خود کفایی رسیدم! .....
Np آواتارت خیلی بامزسسسسسسس
(۱۶ خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۲۴ ب.ظ)afrooz-OMD نوشته شده توسط: چایی چیه آفاق عزیزم
شربت نعنا آوردم بیاین بخورین تگری توووپ
فقط لیوان نداشتیم تو شیشه سس مایونز آوردم زندگی خوابگاهیه دیگه
آفاق هرموقع خواستی بیا راجع ب راه حل فک کنیم
به بههههه
اما ما شیرینی میخوایم افروززز
شربت نعناع چیاداره توش؟
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - afrooz-OMD - 16 خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۳۶ ب.ظ
من ک قانع نشدم....و دلم میخواد جواب بهتری پیدا کنی جوابی که حتی ۱۰سال دیگه هم قابل اتکا باشه
مینروا خانم
اینطوری ک شما ارسی ها دارین تهدیدم میکنین باید از الان پس انداز کنم
عصاره نعنا ,برگ تازه نعنا, شکر, آب ,یخ ,لیمو هم گذاشتم واسه خوش طعم شدنش
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - NP-Cσмρℓєтє - ۱۶ خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۵۱ ب.ظ
من که میگم بلاگفا دست ما را در پوست گردو گذاشته رفته!!
بعد مدتها خواستم وبلاگمو آپ کنما؛ قسمت نبود!
+یادش بخیر وبلاگ نویسی یک زمانی چقدر دور داشت, اون موقع ها یه وبلاگ داشتم و با ۳تا وبلاگ دیگه همکاری میکردم, چقدر کارت اینترنت میخریدم.... صدای مودم کامپیوتر....چقدر قدیمیم!!! یبار نشستم ۱۵۳-۴ تا کامنت رو خوندم تازه فهمیدم جنس دغدغه هامون چقدر خنده دار بود...
آخرای ترم یک دانشگاهمون میخواستیم یه وبلاگ برای کلاسمون تاسیس کنیم ,یادمه به یکی از آقایون گفتیم تو بیا مدیر شو؛ ما کاراشو انجام میدیم , بنده خدا فک کرد چه خبره هی تاکید میکرد من هیچ مسئولیتی به عهده نمیگیرم ااااا, نه نه، من نه
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - diligent - 17 خرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۰۵ ق.ظ
نیچه میگوید :اگر انسان چرایی زندگی اش را بداند با هر چگونگی خواهد ساخت!
لحظه ای بایست .کجا میروی ؟ برای چه آمده ای ؟ این شکوه معجزه دستان خداوند آمده است تا حقوقی بگیرد و ماشینی بخرد و خانه ای و ...
رسالتت چیست ؟ اینگونه که به تاخت بر عمرت میگذری و گیسوانت را به سفیدی میرسانی و قامتت را به خاک نزدیک مینمایی ،به صیدی یا در صیدی ؟
آلیس در سرزمین عجایب به یک دوراهی میرسد و نمیداند در کدام مسیر قدم بگذارد ، گربه ای از او میپرسد به کجا میخواهی بروی ؟ میگوید : نمیدانم ! در پاسخ میشنود :
وقتی نمیدانی ، مهم نیست از کدامین راه میخواهی بروی ! هرجا میخواهی ،برو.
اکنون تو میخواهی به کجا بروی ؟ ازاطرافیانت بپرس .مقصد کجا است؟
نمیدانم در چه شرایطی روزهایت را به پایان میرسانی ، اما این را میدانم که اگر تصمیم بگیری و بخواهی ، نفسهایت فقط شکوه و عشق و عظمت را به کالبد مقدست جاری میسازند.
وقتش نرسیده است ؟ با اینهمه شکایت و گلایه در رگهایت چه نتی را به نواختن رسانده ای ؟
بس کن! برای همیشه.این کنسرت، تو را به رقص خاک میرساند و چشمهایت را به تاراج تاریکی و روحت را اسیر عمق تنهایی.
"سادات اعلایی"
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - shayesteNEY - 17 خرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۱۵ ق.ظ
(۱۶ خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۲۴ ب.ظ)afrooz-OMD نوشته شده توسط: چایی چیه آفاق عزیزم
شربت نعنا آوردم بیاین بخورین تگری توووپ
فقط لیوان نداشتیم تو شیشه سس مایونز آوردم زندگی خوابگاهیه دیگه
آفاق هرموقع خواستی بیا راجع ب راه حل فک کنیم
خوش به حالت افروز جون چه خابگاه مبله و شیکی داشتیددددددددددددد
منم از این خابگاه باکلاسا میخام
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - yagmur0022 - 17 خرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۳۷ ق.ظ
دلم گرفتنی میام اینجا یه چیزی بنویسم
فضای دوستانه اینجا باعث میشه کلا یادم بره میخاسم چی بگم
|