|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - m.teymourpour - 23 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۲:۰۴ ب.ظ
(۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۱:۵۳ ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط: (23 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۱:۵۸ ق.ظ)m.teymourpour نوشته شده توسط: هر کی میخواد واسه سال بعد بخونه دستشو بیاره بالا
من هستم ، احتمالا دکتری
این همه آدم مدرک قلابی گرفتن. نمیشه منم یه کارشناسی ارشدشو بگیرم و دیگه دانشگاه نرم تا با همدیگه سال آینده کنکور دکترا بدیم
برنامه داشتم از همون ترم اول ارشد خودمو واسه دکترا آماده کنم، چی فک میکردم و چی شد
من شنیدم داعش دانشجوی بدون کنکور میگیره و پول خوبی هم بهشون میده، بذار یه چند روز بگذره و حالم خوب شه، حتما میرم ببینم شرایطشو دارم یا نه
اگه به منه که اونا هم پذیرشم نمیکنن
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - خانه سبز - ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۲:۲۸ ب.ظ
ای روزگار لعنتی تلخه بهت هر چی بگم من به زمین و آسمون دست رفاقت نمی دم
امشب از اون شباست که من دوباره دیوونه بشم تو مستی و بیخبری اسیر میخونه بشم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - abji22 - 23 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۲:۵۰ ب.ظ
من که رفتم تایپیک ازدواج دور از جوانان
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - m.teymourpour - 23 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۳:۰۵ ب.ظ
(۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۲:۴۰ ب.ظ)Aurora نوشته شده توسط: شما چنان ناامیدانه میگید که خدای نکرده ادم فکر می کنه رتبه تون نجومی شده.
شما همین الانم جای خوبی قبول میشید.
حالا بزارید یه چند روز بگذره یکم این ناراحتی فروکش کنه اونوقت بشینید یه تصمیم درست حسابی بگیرید.
ممنونم
انشااله همیجوری بشه که شما میگین
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - NP-Cσмρℓєтє - ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۳:۰۷ ب.ظ
(۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۲:۲۳ ب.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط: این الان تهدید دیگه من میدونم تو نمیتونی منو بزنی پس در حد همون ارشاد بمون :دی
با یک کیاپ جانانه!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - abji22 - 23 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۳:۱۷ ب.ظ
بچه ها ی تایپیک بود ک زمان اعلام نتیجه بودا کجاس اون؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - abji22 - 23 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۴:۵۳ ب.ظ
(۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۴:۴۹ ب.ظ)barca نوشته شده توسط: ووی امو چند صفحه رفته جلو!
من خسمه حال خوندن ندارم یکی بگه کی قراره شیرینی بده
بچه های فعال اینجا هیچکدوم اهل شیرینی دادن نیستن،انشالله شیرینی نیمه گمشده ها رو بدن صلوات
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 23 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۶:۵۲ ب.ظ
(۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۶:۵۱ ب.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط: (23 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۵:۳۲ ب.ظ)barca نوشته شده توسط: امو هر چیم این صفحا رو می خونی خبری از شیرینی نیس! مث ای نونا هس می خوری فک می کنی وسطش پیراشکی هسا ولی نی! یه همچی حس سرخوردگی دارم!
اینجا تایپیک هرچی دلتگت میخواهد...تا کتک نخوردی از دست بچه ها پستتو حذف کن و درخواست شیرینی رو نده من هشدارامو دادم خوددانی
البته کسی هم غیر از یکی از کاربرا (که اشاره به کاربر خاصیم نباشه ) بقیه کاربرا رو کتک نمیزنه.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 23 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۶:۵۹ ب.ظ
(۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۶:۵۶ ب.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط: آخه ایناهم جز تفریحات سالم من فقط نمیدونم چرا دیگران به عنوان تفریح نمیبیننش:دی
میخواید کاربرا رو یه فصل بزنید شاید نظرشون عوض شد.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - software94 - 23 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۷:۱۰ ب.ظ
افاق هر کسی و میخوای بزنی منم پایه ام.اتفاقا حوصله منم سر رفته
بیا بریم یجا دعوا دو سه نفرو خط خطی کنیم.ادرس بده شما,زهرا توام میای؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - shayesteNEY - 23 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۷:۱۴ ب.ظ
اقا من میخام یکی رو تو این سایت پیدا کنم
خودش با زبون خوش بیاد خودشو معرفی کنه
روز کنکورم یه دختر بود با من تو یه کلاس بودیم از دخترای مانشت هم بود گفت از کاربرای فعال هستم .پاشو بیا با زبون خوش خودتو معرفی کن همش با خودم فکرمیکنم اون کیه پس.
دانشگاه فردوسی - دانشکده مهندسی - نیم طبقه کامپیوتر
مژدگانی میدم به هر کی دیدش دستشو بگیره بیارتش معرفی کنه.خخخخخخخخخ
نترس جرم و گناه خاصی نداری . فضولم دیگه میخام بدونم کی هستی
پیام خصوصی هم دادی قبوله
مسولان رسیدگی کنن لطفا . (پالتوی روز کنکورش صورتی چرک رنگ بود)
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - software94 - 23 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۷:۱۵ ب.ظ
منم که منظورم اون بازاریاب پردیس ها نیست
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - NP-Cσмρℓєтє - ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۷:۱۹ ب.ظ
(۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۷:۱۰ ب.ظ)software94 نوشته شده توسط: افاق هر کسی و میخوای بزنی منم پایه ام.اتفاقا حوصله منم سر رفته
بیا بریم یجا دعوا دو سه نفرو خط خطی کنیم.ادرس بده شما,زهرا توام میای؟
شاید باورت نشه نیم ساعت پیش داشتم فک میکردم من با چه هیجانی در دوران طفولیت دعواها رو تماشا میکردم , تازه شعار هم میدادم میگفتم : " دعواااااا , دعوا! هی هی! دعوااااااااا , دعوا! هی هی " !
خیلی دلم برای اون روزا تنگ شده... ای یادش بخیر
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - software94 - 23 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۷:۲۳ ب.ظ
جان خودم منم خیلی شر بودم,یه روز گفتن کیا پایه ان از پشت بوم بپرن,منم با کلی ژست گفتم من اول همه کشیدن کنار,من پریدم با افتخار
نیم ساعت بی هوش بودم بعدش که هوش اومدم گفتم خودم خوابیده بودم.بلند شدم شق ورق به روی خودمم نیاوردم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - NP-Cσмρℓєтє - ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۷:۲۵ ب.ظ
(۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۷:۱۶ ب.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط: مژدگانیت چقدر ؟؟نکنه میخوای بزنیش
زهرا میخوام تورو قربانی کنم بگم تو بودی بعد مژدگانی رو بگیریم ۶۰-۴۰
من بودم دیگه , همون که پالتوش صولتی چرک بود , جینگیل مینگیل بهش آویزون بود یه عالمه , از گیپورهای پرده ی خونشون اضافه اومده بود دوخته بود , فک کنم خودمم!
البته اگه طبقه ی کامپیوتر روی صندلی نشسته بود , ۲تاهم دفترچه گرفت, همووونم, خودشم! بیا ببینم شایسته جاااااااااااان دلم چقدر برات تنگ شده بود
+بچه ها من میکشونمش اینور , همینگه رسید بندازید تو گونی ببریمش , ۱, ۲, ۳
|