|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - virtual girl - 31 فروردین ۱۳۹۴ ۰۲:۰۰ ب.ظ
(۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۵۵ ب.ظ)**sara** نوشته شده توسط: (31 فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۴۹ ب.ظ)Aurora نوشته شده توسط: یاد یکی از بچه ها افتادم. همیشه می گفت پسرای رشته های دیگه رو ببین. یه پسر درست حسابی تو رشته ما نیست (از نظر قیافه می گفت ) می گفت شانس نداریم که باز بچه های کارشناسی مون بهتر بودن
حالا منو کتک نزنیدا دوستم گفتم من هیچ کارم
بله بله آقایون رشته ما بسیار متشخص و آقا منش هستند همین مهمه
پسرهای رشته عمران و مخصوصا معماری همیشه خوشتیپتر و فشن تر بودن البته
من نمیگم دوست ایشون میگن
ما اصلا ظاهرپرست نیستیم مثلاً
وااااای یه بار رفتیم دانشکده عمران البته کاری داشتیم بعد دیگه دوس نداشتیم بیایم دانشکده خودمون عاخه بادیدن بچه هاشون فهمیده بودیم که ما منطقه محرومیممم
بعدم من که نگفتم دوست ایشون گفتن البته که ظاهر اصلا مهم نیست :-)
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 31 فروردین ۱۳۹۴ ۰۲:۰۱ ب.ظ
(۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۱۳ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط: حوصله متن طولانیش رو نداشتم
انجام دادم با بیحوصلگی
isfj
دیگه یادتون بمونه هااا وگرنه میدونید که اسمتون رو به کی میگم
وستا جون من یادم میمونه
مث همیم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 31 فروردین ۱۳۹۴ ۰۲:۱۷ ب.ظ
ااااه
کلی خندیدماااا
بچه های خدایی من اصلا نمیدونم بچه ها چه تیپی بودن یبار دیگه برم سرکلاسا
یبار یکی از خانوما اومد بهم گفت فلانی رو میشناسی گفتم بابا من که میدونی زود میام ردیف اولم میشینم، آقایون هم که دیر میان و میرن ردیف آخر و زود هم میرن، من از کجا بدونم کلی خندید و گفت، آره راس میگیا
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 31 فروردین ۱۳۹۴ ۰۲:۲۰ ب.ظ
(۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ۰۲:۱۷ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط: ااااه
کلی خندیدماااا
بچه های خدایی من اصلا نمیدونم بچه ها چه تیپی بودن یبار دیگه برم سرکلاسا
یبار یکی از خانوما اومد بهم گفت فلانی رو میشناسی گفتم بابا من که میدونی زود میام ردیف اولم میشینم، آقایون هم که دیر میان و میرن ردیف آخر و زود هم میرن، من از کجا بدونم کلی خندید و گفت، آره راس میگیا
یادش بخیر سرکلاس بچه ها need for speed most wanted میزدن.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 31 فروردین ۱۳۹۴ ۰۲:۲۳ ب.ظ
اصلنم که برای خانوما تیپ و قیافه مهم نیست، اصلا، اصلا. فقط اگه یه آقایی مادرشو بفرسته بگه حجابتو بردار شاکی میشن. |:
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - m.teymourpour - 31 فروردین ۱۳۹۴ ۰۲:۲۷ ب.ظ
آقایون کسی نمیخواد از حیثیت آقایون کامپیوتری دفاع کنه؟ چه خبره اینجا
این پسرای عمران و معماری که تموم هستی شون یه دفتر نقاشی بود که
بله دیگه اگه خر ما هم از پول میگذشت همین حرفارو میزدیم
کی اون پروژه های برنامه نویسی که ازش وحشت داشتین رو انجام میداد؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - zahra_ce87 - 31 فروردین ۱۳۹۴ ۰۲:۴۴ ب.ظ
(۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ۰۲:۱۷ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط: ااااه
کلی خندیدماااا
بچه های خدایی من اصلا نمیدونم بچه ها چه تیپی بودن یبار دیگه برم سرکلاسا
یبار یکی از خانوما اومد بهم گفت فلانی رو میشناسی گفتم بابا من که میدونی زود میام ردیف اولم میشینم، آقایون هم که دیر میان و میرن ردیف آخر و زود هم میرن، من از کجا بدونم کلی خندید و گفت، آره راس میگیا
ماهم یه همکلاسی داشتیم اواخر ترم ۲ برای باراول دیدیمشون!جالب تر اینکه فکر می کردیم ترم بالاییه، درساش افتاده باماهمکلاس شده، جالب تر اینکه ترم سه دیدیمشون ،بعد یکی از دوستان محبت کردن معرفی شون کردن ما رو از جهالت درآوردن،فهمیدیم هم ورودی ماست همکلاسیمونه!!!
بعدها با دوستم مزدوج شدنهمین دوستم که باهم استنتاج کردیم این آقا ترم بالاییه.ما یه همچین بچه هایی بودیم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - shayesteNEY - 31 فروردین ۱۳۹۴ ۰۲:۴۸ ب.ظ
اقا هیشکی INTJ نبود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یعنی من اینقد خاصم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
[/align]
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - zahra_ce87 - 31 فروردین ۱۳۹۴ ۰۲:۵۴ ب.ظ
(۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ۰۲:۳۵ ب.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط: (31 فروردین ۱۳۹۴ ۰۲:۲۹ ب.ظ)**sara** نوشته شده توسط: تفاوت خانوما با آقایون سر کلاس:
ما خانوما نقاشی میکشیدیم (خودم یکبار در حالیکه یک عدد پرنده به نام جغد می کشیدم دستگیر شدم)
آقایون اسم فامیل و نقطه خط بازی می کردن
و احتمالا صندلی ها حضور مثبت داشتند و به درس و استاد گوش میدادند!
سارا جونم من هر سه کاری که گفتی رو انجام میدادممدارکشم موجود از تمامشون عکس دارم
ما یه بار سرکلاس نقاشی کشیدیم .اونم چی؟من یه سفینه کشیدم بعد داخلش یکی بود داشت میرفت فضا!!کره زمین و یقیه امحا و احشا منظومه شمسی هم بودن .این آدمکه داخلش بودٰ،بالاسرشم یه ابر بود توش نوشته بودم این ... هستش داره میره فضا پاک کن بیاره(آخه این بنده خدا همیشه پاک کن میخرید ولی به لطف دوستان هیچوقت پاک کن نداشت)آقا کاغذ دست به دست چرخید چشمتون روز بد نبینه دست یه دوست از خدا بیخبرم بود که استاد دید!!!استاد گفت شما خانوم پاشوٰبفرما بیرون!دوستم خیلی شیک و ملون گفت :کی؟من؟....باشه چشم خیلی شیک و ملون رفت...حالا ما داشتیم خون میخوردیم دیدیم از بیرون اس میدهاعتماد به سقف بالایی داشت
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 31 فروردین ۱۳۹۴ ۰۳:۰۶ ب.ظ
فکر کنم یکی اکانت سارا رو هک کرده
به جان خودم سارا دختر آرومی بود
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - zahra_ce87 - 31 فروردین ۱۳۹۴ ۰۳:۱۳ ب.ظ
(۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۴۹ ب.ظ)Aurora نوشته شده توسط: یاد یکی از بچه ها افتادم. همیشه می گفت پسرای رشته های دیگه رو ببین. یه پسر درست حسابی تو رشته ما نیست (از نظر قیافه می گفت ) می گفت شانس نداریم که باز بچه های کارشناسی مون بهتر بودن
حالا منو کتک نزنیدا دوستم گفتم من هیچ کارم
بچه های ماهم همینطورولی نمی دونم چرا پنج تا زوج داشتیم که مزدوج شدن!!! سه چهار تا زوجم به سرانجام نرسیدن
ولی جدا از شوخی انصافا بچه های خوب و آقایی بودن بودن
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 31 فروردین ۱۳۹۴ ۰۳:۲۴ ب.ظ
(۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ۰۳:۰۶ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط: فکر کنم یکی اکانت سارا رو هک کرده
به جان خودم سارا دختر آرومی بود
(۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ۰۳:۰۸ ب.ظ)**sara** نوشته شده توسط: من اعتراض دارم
من همیشه سر به راه بوده ام... همین الان اغفااااال شدم
سارا از دست رفت
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - پوونه - ۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ۰۳:۲۷ ب.ظ
(۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ۰۲:۵۴ ب.ظ)zahra_ce87 نوشته شده توسط: ما یه بار سرکلاس نقاشی کشیدیم .اونم چی؟من یه سفینه کشیدم بعد داخلش یکی بود داشت میرفت فضا!!
به جان خودم شبیه اینو منم سر کلاس کشیدم.
مدارکش موجوده
این مدرکش:
اینم روزی کشیدم که دو تا از دوستای متاهلم تو کلاس داشتن راجع به مراسم عروسیشون حرف میزدن. بحث به من ربطی نداشت نمیتونستم تو بحث شرکت کنم ولی اینا هر چی میگفتن منم نقاشیشو میکشیدم یادش بخیر
ولی سال آخر فقط درس خوندم. اینا رو قبل از سال آخر کشیدم. اون موقع ها حوصله دانشگاه رفتن رو نداشتم و درس نمیخوندم تو کلاسا یا نقاشی میکشیدم یا آهنگ گوش میدادم یا هم میخوابیدم و چن بار که خواب بودم استاده فهمیده خودش اومده بیدارم کرده کلی هم بچه ها از خوابیدن من تو کلاس عکس گرفتن
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - zahra_ce87 - 31 فروردین ۱۳۹۴ ۰۳:۳۵ ب.ظ
(۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ۰۳:۲۷ ب.ظ)پوونه نوشته شده توسط: (31 فروردین ۱۳۹۴ ۰۲:۵۴ ب.ظ)zahra_ce87 نوشته شده توسط: ما یه بار سرکلاس نقاشی کشیدیم .اونم چی؟من یه سفینه کشیدم بعد داخلش یکی بود داشت میرفت فضا!!
به جان خودم شبیه اینو منم سر کلاس کشیدم.
مدارکش موجوده...
.
.
.
نقاشی منو استاد بردفک کنم خوشش اومده بود
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Bahar_HS - 31 فروردین ۱۳۹۴ ۰۳:۳۷ ب.ظ
(۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ۰۳:۳۰ ب.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط: همه این کارن هاااااااااااااااا
یعنی مطمئن شدم من چقدر مظلومم
منم همییییشه،چه وقتی دانش آموز بودم،چه دانشجو فقط درس می خوندم!
کاش یه کم شیطنت می کردم،امروز منم یه خاطه ای برای گفتن داشته باشم.
|