تالار گفتمان مانشت

نسخه‌ی کامل: یه سوال: برا چی این همه درس می خونیم؟(لطفا جواب بدین)؟
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2
متنش زیاده ولی یه دیقه بیشتر طول نمی کشه بخونیش، شاید ارزششو داشته باشه
ایونو واسه این اضافه کردم چون دیدم تعداد مشاهده‌ها زیاد شده ولی کسی جوابی نمی ده

سلام
با اجازه مدیران محترم می خوام رک و روراست باشم و ازتون می خوام شما هم رک روراست توی این تاپیک جواب بدین... البته امیدوارم از هدفتون مایوس نشید ولی یه بار فکر کردن اساسی به این موضوع تکراری به نظر با ارزش میاد
بذارید یه راست برم سر اصل مطلب
من خودم دارم برای ارشد می خونم و قصد دارم حتما حتما هم روزانه قبول بشم. هممون می دونیم که کار سختی نیست و فقط و فقط با زحمت کشیدن می تونیم بهش برسیم ولی قبلش یه سزی سوال تو ذهنم پیش اومدهHuh
هیچ فکر کردید برای چی درس می خونیم؟
هیچ فکر کردین با مدرک بالا اصلا می تونیم جایی استخدام بشیم که خیلمون راحت باشه و حقوق خوبی هم بگیریم(همون چیزی که شاید به خاطرش داریم درس می خونیم)؟
هیچ فکر کردید چقدر هزینه درس داریم می کنیم و چقدر فشار روحی و ... داریم تحمل می کنیم و از طرفی سنمونم دیگه داره یه کم زیاد می شه و اون بچه کچولوی بابایی نیستیم که داریم برای آینده ای روشن و زندگی راحت تلاش می کنیم؟
اصلا تا کی باید درس بخونیم و نهایتش توی یه دانشگاه با یه پارتی بازی خفن دوتا درس بهمون بدن و قرارداد ترمی باهامون ببندن که اون موقع می فهمیم تازه هیچ درآمدی نداریم و خدا خدا کنیم که همین دوتا درس رو هم ازمون نگیرن، که مطمئنا به زودی گرفته می شه ...
من خودم دارم مثل شما درس می خونم و از خود مطالعه لذت می برم (که این خودش یه پوان مثبته) حالا می خواد درسی باشه یا غیر درسی، و لی به این فکر می کنم تا کی باید بخونم و از کجا مطمئن باشم که کار درست و حسابی پیدا می کنم با این احتساب که مدرک این همه زیاد شده و حتی نسل های قبل از ما هم کسانی هستن که مدرک دارن و کاری رو که می خوان رو نتونستن پیدا کنن، بگذریم از اونایشون که بی کار موندن؟
خلاصه سرتونون درد نیارم‌، ازتون مشورت می خوام به صورتی که فکر کنید دارید برای خودتون تصمیم می گیرید نه این که برای من راه حل میارید؟
به نظرتون رفتن دنبال یه مهارت و حرفه بهتر نیست به صورتی که بتونیم توی بازار کار حرفی برای گفتن داشته باشیم؟
غیر از اینه که برای اینکه دستمون توی جیب خودمون باشه (و درست و حسابی هم باشه) داریم تلاش می کنیم و این همه خرج می کنیم در حالی که این مدرک‌ها فقط یه جورایی مثل یه کالای لوکس هستن و اونقدر که باید ارزش داشته باشن واقعا ندارن... خوب می تونیم بعد از اینکه خودکفا شدیم بریم مدرکمونو توی هر دانشگاهی که دلمون خواست بگیریم (به عنوان همون کالای لوکس)...
ازتون مشورت می خوام
کمک کنید شاید مشکل خودتونم باشه
پیشا پیش از همتونم ممنونم
من به نوبه خودم قلبا میگم که به خاطر عشق و علاقه ای که به درس دارم ادامه تحصیل میدم اما تا به امروز همش روزگار بر خلاف خواسته‌ها و تمایل من بوده و همش سعی شده منو از درس دور کنه.
من عاشقه درسم و تا جایی که جون داشته باشم و بتونم‌، به یاری خدا ادامه تحصیل خواهم داد .
واقعا زندگی بدون ترس همیشه واسم یه کابوس بوده اصلا نمی تونم زندگی بدون درس رو تو آینده خودم تجسم کنم.
و همیشه هم دعام برای آینده این بوده که خدایا من پول زیاد،ماشین،خونه و ... رو نمی خوام فقط کمکم کن تا به آرزویی که در راه تحصیل دارم برسم و به آینده ای که همراه با ادامه تحصیل تصور کردم برسم.
اما تا به امروز به چیز جالبی نرسیدم‌، همش درگیر کار بودمو الان هم در حین خدمت هستم. اگه این کنکور قبول شم زندگیم زیرو رو میشه. اما به خاطر رتبه بدم امید زیادی ندارم. باز صبر می کنم تا ببینیم خدا چی میخواد. ببینیم قسمت ما امسال قبولی ارشد و ادامه تحصیل و بالارفتن روحیمه یا ادامه خدمت و انتظار برای تلاش در سال های بعد برای ارشد.
خدا بزرگه باز توکل بخدا
برای همتون آرزوی موفقیت می کنم.
دوست عزیز esi جان

منم همچین حسی نسبت به درس دارم ولی هر روز که می گذره این افکار از سرم بیشتر دور می شن و بیشتر به فکر کار و آینده شغلیم می افتم
دوست عزیز درست می گید ولی شما فقط می خواید درس بخونید و بخونید نه به فکر کار هستید خدایی نکرده و یا به این فکر می کنید که هر کاری که پیش آید خوش آید؟!!!
من فکر خرج زندگی و این که یه روز باید دیگه خودم‌، خودم باشم هستم و این شده مشغله فکریم
واقعا حرف قشنگی زدی و جای فکر داره
امیدوارم بزرگترا مخصوصا با تجربه‌ها بیان نظر بدن تا ما از تجربیاتشون استفاده کنیم .
این موضوع در این جا بحث شده‌:
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
دوست عزیز میخای عنوان تاپیک رو عوض کن و بذار => ارشد یا کار ؟؟
اینجوری با اونیم که ملیکا خانم اشاره کردن یه کم فرق میکنه .
سئوال خوب که نه میشه گفت عالیه ایه و بسیار فراگیر.یعنی چیزیه که هرکسی از خودش پرسیده و می پرسد و خواهد پرسید.من به شخصه از کودکی یادم هست که خانواده‌ام همیشه بهم می گفتن درس بخون وگرنه فردا تو جامعه تو سری خور میشی.حق هم داشتن.یادمه زمان ما کنکور قبول شدن شده بود یکی از خصلتهای یه آدم موفق که نه‌، یه آدم قدیس یه آدم با ایمان . مثل اینکه مثلا می گفتن فلانی یه فرد قدیسه.طرز فکرها اینجوری بود‌، و واااااااااااااااااااااااااااااااااااای که قبول نمی شدی طرف می شد یه آدم ضد ارزش.فکر می کنم همین الان هم باشه البته با توجه به اینکه الانه انواع و اقسام دانشگاههای سما و از این دست زیاد شده این حساسیت هم کمتر شده.چه بسا افرادی که سر این آرمان فانتزی نادرست زندگیشون تباه شد.به این میگن فرهنگ غلط.
اما در مورد خودم‌، اوایل که درس می خوندم خیلی لذت می بردم.بعبارتی ذوق مرگ می شدم ولی بعدش به خودم گفتم ای بابا من که همش دارم ماحصل کار دیگران رو مطالعه می کنم . پس کی باید من یه مطلب جدید یا بعبارتی یه علم جدید به قبلیها اضافه کنم.کم کم که عقلم رسید و بزرگتر شدم دیدم که این کار از من حقیر ساخته نیست نه امکاناتش هست نه توانایی اش و البته با بالا رفتن سن نیازهای دیگر کم کم ظهور می کردن و می کنن و نمی شد و نمیشه نادیده اشون گرفت از جمله‌: ازدواج،مسئولیتهایی که کم کم به آدمی محول میشه ،نگهداری از والدین‌، گذراندن امورات زندگی و....
حقیقتش این لیسانسکی که گرفتم برای بالا بردن کیفیت زندگیمه‌، برای اینکه راحت زندگی کنم برای اینکه واسه نون آوردن جامعه می گه باید مدرک داشته باشی.
الانم اگه انشاالله خدا یاریم کنه و کارشناسی ارشد آزاد قبول شم هدفم فقط همون کیفیته هست نه لذت بردن.مایلم خیلی چیزا بنویسم ولی ترجیحا سکوت می کنم چون جنس نوشته هام از نوع درد و رنجه و نمی خوام خواننده مایوس و دلسرد بشه.
اما میشه گفت هدف تحصیل به عوامل زیادی بستگی داره:
1- خانواده و نگرش والدین و میزان حمایت آنها از فرزند.
ببینید افکار و اندیشه حاکم بر ذهن کودک رو در واقع پدر مادر هستند که شکل می دن با حرفاشون با رفتارشون با نگرشاشون.
چند تا دسته بندی اینجا بوجود میاد:
الف - هدف بچه با هدف و آرمان والدینش همسو باشد که فبها المراد و نعمه المطلوب
ب- اهداف بچه با اهداف والدین مغایر است ولی با هم کنار می آیند و والدین همچنان از فرزند حمایت می کنند.
ج - اهداف بچه با اهداف والدین مغایر است و هیچ یک از طرفین همدیگر را درک نمی کنند و جنگ رخ می دهد و هیچ حمایتی از سوی والدین نمی شود.
2- توانایی مالی خانواده:
این بحث با موارد الف و ب و ج رابطه تنگاتنگی دارد که نتیجه گیریش بر عهده خودتون.
3- جامعه:
که ما از نوع آرمانیشو وداریممممممممممممممم.
4- امید به زندگی‌: نامساعد
5- پیش بینی آینده نزدیک:غیرممکن
6- زایش نیازهای جدید با بالا رفتن سن.
7- خصیصه های اخلاقی هر فرد‌ Sadاین خیلی مهمه)یکی سرسخته‌، یکی زود کم میاره‌، یکی صبرش زیاده‌، یکی زود خسته میشه‌، یکی مایوسه‌، یکی امیدواره‌، و................
8- داشتن plan یا برنامه واسه زندگی و درس‌: که اینم به شماره 1 و 7 بر می گرده.

و البته خیلی موارد دیگر .........................
banou عزیز خیلی قشنگ گفتی
بانو خیلی قشنگ نوشته بود ...

و همینطور دوستی که سوال رو برای بار اول مطرح کردند
بعد از 24 ساعت و 150 بازدید تعداد جواب‌ها زیر ده تاست
شاید بشه اینجوری نتیجه گرفت که این 150 نفر که بازدید کردن همچین مشغله ای ندارن که بخوان بهش فکر کنن، خوب خدا رو شکر ویا شایدم خدایی نکرده جوابی که از ته دل باشه و شخص هیچ شک و شبهه ای در اون نداشته باشه برای این قضیه وجود نداره واسه همینه که بچه‌ها پاسخی نمی دن و توی دو راهی گیر افتادن.
در هر صورت دو دیدگاه برای این بی جوابی به نظرم اومد که یکیش با دید مثبت بود و یکی با دید منفی.
سلام
در این شکی نیست که ادامه تحصیل(حالت ایده ال) خوبه، چون حد اقل مزیتش(شایدم بزرگترین) بهبود بینش انسانه.
شاید بپرسید بینش نسبت به چی؟
اما نکته قابل توجه اینکه بدون رفع نیازهای مالی قادر به ادامه تحصیل نیستیم.
بد نیست تو پرانتز این نکته رو هم بگم که یه تقسیم بندی واسه روش های ادامه تحصیل اینجوریه:
1- دانشگاه و مراکز دیگر
خوبی = اعتبار، مدرک(البته برای دانشگاه خوب)...
بدی = هزینه های مالی...
2- به صورت مطالعات شخصی
خوبی = وجود علاقه، عدم نیاز به پول زیاد...
بدی = بدون مدرک...
3- ترکیبی(ایده ال)

از نظر تضمین شغل حالت اول بهتره اما از نظر کیفیت دومی

اما درس بخونیم یا درآمد زایی کنیم (پول بهتره یا ثروت)؟
با توجه به شرایط فرد می تونه خیلی متفاوت باشه.
اما به نظر من میشه با یک برنامه ریزی خوب در هر دو زمینه (ادامه تحصیل و درآمدزایی) کار رو جلو برد.
این دوزمینه می تونه به صورت 50-50، 30-70 یا هر جوره دیگه با توجه به اولویت‌ها تقسیم بشه.
این شما هستی که تصمیم می گیری چجوری اونو تقسیم کنی.
همه نظرات بالا شخصی بود.
kaviresabze عزیز قشنگ گفتی
شاید این جز بهترین راه حل‌ها باشه
می دونید من به علاوه این صحبتا یه جورایی دارم به این سواله جدید فکر میکنم آیا واقعا من به این رشته علاقه دارم . یا از این ببعد علاقم باقی می مونه.. این شک و تردید جدیده من . منو زمین گیر کرده.. برای این باید چه فکری کنم. نمی دونم الان دیره به این موضوع رسیدن یا نه....
همه که استیو جابز نمیشن. تحصیلات دانشگاهیم نداره .
دوست عزیز به نظر من به افرادی مثل استیو جابز، بیل گیتز و ... فکر نکن‌، چون هیج معلوم نیست آدم به صورت اتفاقی توی مسیر هایی که این افراد قرار گرفتن قرار بگیره و اینا همه یه جواریی دست شانس و تقدیره
اما در مورد علاقتون به نظر خود شخص من به سمت یه رشته ای برو که علاقه داری هرچند که تغییر رشته کار سختیه و من خودم که از هنرستان به بعد یه جورایی قصد تغییر رشته داشته‌ام این کارو جرات نکرده‌ام انجام بدم چون توی اون لحظه فکر می کردم که اگه این کار رو کنم مثلا چند سال باید برم عقب‌تر و. شروع کنم و یه جورایی جا می مونم

حالا همش هم تغییر رشته نیست شاید بشه علاقه هم ایجاد کرد
دیشب پیش یکی از دوستام بودم که داره ارشد دانشگاه تهران‌، رباتیک هوش مصنوعی می خونه
می گفت اولش علاقه داشته اما الان قصد داره به خاطر سخت بودن این رشته کم کمک ازش فاصله بگیره هرچند کارشناسیشو سخت افزار خونده...
پس برای تغییر رشته هم باید خیلی هواسمون باشه
در هر صورت اینها نظرات شخصی بودن که امیدوارم هرچند کم ولی مفید واقع بشن
واقعا حق با شماست .. امروز من باخبر شدم که موسسه غیر انتفاعیه آرادان منحل شده . من 11 واحدم بیشتر نمونده ...
قصد داشتم ترم مهر رو مرخصی بگیرم و بعد بهمن 11 واحدمو پاس کنم.
الان با این وضعیت واقعان نگرانیام بیشتر شده. هم اینکه اگه بخام مهمان بگیرم( شاهرو یا سمنان )هم دور هستند هم هزینه رو باید کامل بدی . دیگه مثه یونی خودمون نیست که هی کشش داد.
بعدش چی . نمیدونم الان مهمان گرفتن تو این دانشگاها تموم شده یا نه .....
خیلی نگرانم...
صفحه‌ها: 1 2
لینک مرجع