تالار گفتمان مانشت

نسخه‌ی کامل: مادرم روزت مبارک
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3
هرگز نمیر مادر!
به ستاره‌ها نگاه کن که شب را شکسته اند .
بی تو شب من شبی بی ستاره است .
آفتاب را ببین که غول تاریکی از برابرش میگریزد .
بی تو، آسمان من آفتاب ندارد .
چمنزار را بنگر، لاله را نگاه کن، به زمزمه جویبار گوش فرا دار .
بی تو دنیای من از چمن و لاله و زمزمه خالیست .
بی تو من هیچم‌، من نیستم .
اگر میخواهی من بمانم، اگر می خواهی من نمیرم ...
هرگز نمیر مادر!
"ترجمه ای از یک شعر ژاپنی"
******************************************************
روز مادر رو (البته پیشاپیش) به همه مادرهای عزیز تبریک میگم علی الخصوص به مادر زحمتکش خودم. که اگر اون نبود من هیچ موفقیتی بدست نمی آوردم. همیشه به من روحیه و امید می داد‌، برای مشکلاتم راه حل پیدا می کرد‌، برای ادامه تحصیل تشویقم می کرد و ...
این شعر هم توصیف ناچیزی از اون هست‌، ولی زبان دل منه
چند وقت پیش که مادرم مریض بود حاضر بودم همه چیزم رو بدم‌، و حاضر بودم هیچ کدوم از آرزوهام برآورده نشه فقط مادرم خوب بشه که خدارو شکر خوب شدRolleyes
مامانم کجا می باشد؟

مادر بزرگم سرش را پایین می اندازد و می گوید: پیش خدا.

-خدا آن پایین می باشد؟

مادربزرگم سرش را می آورد بالا و می گوید: نه مادر,آن بالا می باشد.

-کدام بالا می باشد؟

مادربزرگم سرش را پایین می اندازد ومی گوید: بالا که نه, خدا همیشه همین جا پیش ما می باشد.

-خدا که خودش پیش ما می باشد , چرا مامانم را پیش خودش برد؟

مادربزرگم سرش را میاورد بالا و با چشمان پراشکش میگوید:الهی قربانت بروم و یک عدد بوسم می کند.

-آدم‌ها کی میمرند؟

بابایم میگوید: هر وقت به اندازه کافی گریه کرده باشند.

-مامانم خیلی گریه کرده بود؟

بابایم سرش را پایین می اندازد و میگوید‌: خیلی گریه کرده بود.

-چرا خیلی گریه کرده بود؟

بابایم سرش را بالا می آورد ومی گوید‌: حتما خدا خواسته بود.

-خدا که می خواست که آن قدر گریه مامانم در بیاید که بمیرد,چرا او رابه دنیا آورد؟

بابایم سرش را پایین می اندازد و میگوید: نمی دانم....خب....

-من که خیلی گریه کرده‌ام چرا نمی میرم؟

بابایم سرش را میاورد بالا و با چشمان اشک آلودش میگوید:الهی قربانت بروم و یک عدد بوسم می کند.

-من روز مادر برای کی کادو بخرم ؟

عمویم سرش را پایین می اندازد ومیگوید‌: خب برای مادربزرگت.

-روز عید ,بعد بابایم کی را بوس کنم؟

عمویم با همان سر پایین می گوید: خب مادربزرگت.

-کی کارنامه‌ام را از مدرسه بگیرد؟

عمویم سرش را بالا نمی آورد و می گوید:خب ....مادربزرگت.

-دعوایم با ممد فرنگیز خانم اینا؟ سوالای بی تربیتی که آدم رویش نمی شود ؟ خودم را برای کی لوس کنم؟ به حرف کی گوش ندهم که جیغش در بیاید؟ دیکته‌ام را کی بگوید؟ گره زدن بند کفشم؟ وقتی بزرگ شدم کی برایم دختر همساده را بگیرد؟

-عمویم با همان سر پایین می گوید:خب...خب...مادربزرگت.

-آن وقت مادربزرگم از این کارها خوشحال می شود؟

عمویم با خوشحالی سرش را بالا می آورد ومیگوید: حتما...حتما.

-پس چرا هر وقت این کارها را می کند,گریه اش میگیرد و با چشمان بغض آلود میگوید: الهی بمیرم ....قربانت بروم و یک عدد بوسم میکند؟

عمویم وقت نمی کند سرش را پایین بیندازد و با چشمان اشکی می گوید:الهی قربانت بروم و یک عدد بوسم می کند.

من خیلی خدا را دوست می دارم و دلم می خواهد این سوال های سخت سخت را که هیچ کس جوابش را نمی داند از او بپرسم ولی نمی پرسم که چشمانش اشک آلود نشود.

می پرسم که یک عدد بوسم کند......

امیر مهدی ژوله(معروف به کودک فهیم)،نویسنده
وقتی که تو ۱ ساله بودی، اون (مادرت) بِهت غذا میداد و تو رو‌تر و خشک می کرد...
تو هم با گریه کردن در تمام شب از اون تشکر می کردی!


وقتی که تو ۲ ساله بودی، اون، بهت یاد داد تا چه جوری راه بری.
تو هم این طوری ازش تشکر می کردی، که وقتی صدات می زد، فرار می کردی!


وقتی که ۳ ساله بودی، اون، با عشق، تمام غذایت را آماده می کرد.
تو هم با ریختن ظرف غذات ،کف اتاق،ازش تشکر می کردی !


وقتی ۴ساله بودی، اون برات مداد رنگی خرید.
تو هم، با رنگ کردن میز اتاق نهار خوری، ازش تشکر می کردی!


وقتی که ۵ ساله بودی، اون، لباس شیک به تنت کرد تا به مهد کودک بری.
تو هم، با انداختن (به عمد) خودت تو گِل، ازش تشکر کردی !


وقتی که ۶ ساله بودی، اون، تو رو تا مدرسه ات همراهی می کرد.
تو هم، با فریاد زدنِ‌: من نمی خوام برم!، ازش تشکر می کردی ...!


وقتی که ۷ ساله بودی، اون، برات یک توپ فوتبال خرید.
تو هم، با شکستن پنجره همسایه کناری، ازش تشکر کردی!!!


وقتی که ۸ ساله بودی،اون، برات بستنی خرید.
تو هم، با چکوندن (بستنی) به تمام لباست، ازش تشکر کردی!


وقتی که ۹ ساله بودی، اون، هزینه کلاس پیانوی تو رو پرداخت.
تو هم، بدون زحمت دادن به خودت برای یاد گیری پیانو، ازش تشکر کردی!


وقتی که ۱۰ ساله بودی، اون، تمام روز رو رانندگی کرد تا تو رو از تمرین فوتبال به کلاس ژیمناستیک و از اونجا به جشن تولد دوستانت، ببره....
تو هم با بیرون پریدن از ماشین، بدون اینکه حتی پشت سرت رو هم نگاه کنی ازش تشکر کردی !


وقتی که ۱۱ ساله بودی، اون تو و دوستت رو برای دیدن فیلم بهسینما برد.
تو هم، ازش تشکر کردی: ازش خواستی که در یه ردیف دیگه بشینه !


وقتی که ۱۲ ساله بودی، اون دلسوزانه تو رو از تماشای بعضی برنامه های تلوزِیِونی بر حذر داشت.
تو هم، ازش تشکر کردی: صبر کردی تا از خونه بیرون بره و بعد ...


وقتی که ۱۳ ساله بودی، اون بهت پیشنهاد داد که موهاتو اصلاح کنی.
تو هم، ازش تشکر کردی، با گفتن این جمله: تو اصلاً سلیقه ای نداری!


وقتی که ۱۴ ساله بودی، اون، هزینه اردو یک ماهه تابستانی تو رو پرداخت کرد.
تو هم،ازش تشکر کردی: با فراموش کردن نوشتنیک نامه ساده !!!


وقتی که ۱۵ ساله بودی، اون از سرِ کار برمی گشت و می خواست که تو رو در آغوش بگیره و ابراز محبت کنه ...
تو هم، ازش تشکر کردی: با قفل کردن درب اتاقت!


وقتی که ۱۶ ساله بودی، اون بهت رانندگی یاد داد ...
تو هم ،هر وقت که می تونستی ماشین رو بر می داشتی و می رفتی ؛ اینجوری ازش تشکر کردی!



وقتی که ۱۷ ساله بودی،و وقتیکه اون منتظر یه تماس مهم بود:
تمام شب رو با تلفن صحبت کردی و، اینطوری ازش تشکر کردی


وقتی که ۱۸ ساله بودی، اون‌، در جشن فارغ التحصیلی دبیرستانت، از خوشحالی گریه می کرد..
تو هم، ازش تشکر کردی،اینطوری که تا تموم شدن جشن، پیش مادرت نیومدی!


وقتی که ۱۹ ساله بودی، اون، شهریه دانشگاهت رو پرداخت، همچنین، تو رو تا دانشگاه رسوند و وسائلت رو هم حمل کرد.
تو هم، ازش تشکر کردی،:با گفتن خداحافظِ خشک و خالی، بیرون خوبگاه، به خاطر اینکه نمی خواستی جلوی دوستات خودتو دست و پا چلفتی و بچه ننه نشون بدی!!!


وقتی که ۲۰ ساله بودی، اون، ازت پرسید که، آیا شخص خاصی به عنوان همسر مد نظرت هست؟
تو هم، ازش تشکر کردی با گفتنِ: به تو ربطی نداره !


وقتی که ۲۱ ساله بودی، اون، بهت پیشنهاد خط مشی برای آینده ات داد.
تو هم، با گفتن این جمله ازش تشکر کردی: من نمی خوام مثل تو باشم!!!


وقتی که ۲۲ ساله بودی، اون تو رو، در جشن فارغ التحصیلی دانشگاهت در آغوش گرفت.
تو هم،ازش تشکر کردی،ازش پرسیدی که: می تونی هزینه سفر به اروپا را برام تهیه کنی؟!


وقتی که ۲۳ ساله بودی، اون، برای اولین آپارتمانت، بهت اثاثیه داد.
تو هم، ازش تشکر کردی،با گفتن این جمله، پیش دوستات،:اون اثاثیه‌ها زشت و قدیمی هستن!


وقتی که ۲۴ ساله بودی، اون دارایی های تو رو دید و در مورد اینکه، در آینده می خوای با اون‌ها چی کار کنی، ازت سئوال کرد..
تو هم با دریدگی و صدایی (که ناشی از خشم بود) فریاد زدی:مــادررر،لطفا تو کارام دخالت نکن !


وقتی که ۲۵ ساله بودی، اون، کمکت کرد تا هزینه های عروسی رو پرداخت کنی، و در حالی که گریه می کرد بهت گفت که: دلم خیلی برات تنگ می شه...
تو هم ازش تشکر کردی، اینطوری که، یه جای دور رو برای زندگیت انتخاب کردی!!!


وقتی که ۳۰ ساله بودی، اون، از طریق شخص دیگه ای فهمید که تو بچه دار شدی و به تو زنگ زد.
تو هم با گفتن این جمله ،ازش تشکر کردی، همه چیز دیگه تغییر کرده !!!


وقتی که ۴۰ ساله بودی، اون، بهت زنگ زد تا روز تولد یکی از اقوام رو یادآوری کنه.
تو هم با گفتن"من الان خیلی گرفتارم" ازش تشکرکردی!


وقتی که ۵۰ ساله بودی، اون، مریض شد و به مراقبت و کمک تو احتیاج داشت.
تو هم با سخنرانی کردن در مورد اینکه والدین، سربار فرزندانشون می شن، ازش تشکر کردی!!!


و سپس، یک روز، اون، به آرامی از دنیا میره و تمام کارهایی که در حق مادرت انجام ندادی، مثل تندر بر قلبت فرود میاد ...

------------ --------- ------ --------- --------- --------- -------

اگه مادرت،هنوز زنده هست، فراموش نکن که بیشتر از همیشه بهش محبت کنی‌: با کوچکی یک بوسه تا بزرگی گفتن‌: مادر دوستت دارم ...
اگه چند تکه نان سر سفره باشه که یکیش بیات و یا بی مزه باشه
شک نکن که اون نون جلوی مادر خانوادست

---------------------------------------------
ما بهشت زیر پایتان را نمیخاهیم
خاک زیر پایتان برایمان کافیست
مادر عزیز در برابرت کویری تشنه هستم
ودر انتظار باران محبتت غنچه ای هستم در دستان گرم تو
که با اشکهای پاکت سیراب می شوم .
در دریای بی کران چشمانت پاکی وعشق را دیده‌ام و می خواهم
چون کبوتری سبکبال در پهنه این آسمان پرواز نمایم .
و اکنون از تولد مهر صدای بلبلان ترانه ساز زمین است و
این ترانه نوایی است که قلب های آدمیان را به تپش وا می دارد.
پس مادر ای مهربان ترین پیوند‌، هستی‌ام به عشق تو زنده است
و رأفتت و شهامتت در قلب انسانیت حک شده است.
و تو را ای ُدرج بینوای مروارید خِرد
چگونه باید در این بُرهه از زمان نمایان ساخت
که قصه شجاعت و ایمانت از تمام شمع‌ها فروزان‌تر است
روزت را همواره ارج می نهیم
و رایحه ایثار و محبتت را در جانمان می ستاییم .
خداوندا زیباترین لحظه‌ها را نصیب مادرم کن
که زیباترین لحظه هایش را به خاطر من از دست داده است .
مادرم دوستت دارم‌، روزت مبارک …
عشق یعنی مادر
صبر یعنی زن
مهر یعنی دختر
نور یعنی خواهر
هر چه هستی ؛ عشق یا صبر،مهر یا نور.....روزت مبارک
وای...
چقدر جای این تاپیک توی این تاپیک های فورانی کنکوری خالی بود...
مادرم....
روزت مبارکHeartHeartHeart
وقتی محبتت را با همه وجودت به من تقدیم کردی و مرا شرمنده الطاف کریمانه ات کردی و

دل قشنگت را مالامال از عشق به من کردی بار دلدادگی را سخت بر دلم نهادی و امانت

عشق را در وجودم نهادی و عهد کردم که تکیه گاهت در همه لحظاتت باشم.

روزت مبارک مامان گلم
وقتی محبتت را با همه وجودت به من تقدیم کردی و مرا شرمنده الطاف کریمانه ات کردی و

دل قشنگت را مالامال از عشق به من کردی بار دلدادگی را سخت بر دلم نهادی و امانت

عشق را در وجودم نهادی و عهد کردم که تکیه گاهت در همه لحظاتت باشم.

روزت مبارک مامان گلم
وقتی محبتت را با همه وجودت به من تقدیم کردی و مرا شرمنده الطاف کریمانه ات کردی و

دل قشنگت را مالامال از عشق به من کردی بار دلدادگی را سخت بر دلم نهادی و امانت

عشق را در وجودم نهادی و عهد کردم که تکیه گاهت در همه لحظاتت باشم.

روزت مبارک مامان گلم
رفیق بی کلک ... مادر
گویند مرا چو زاد مادر
پستان به دهان ‌گرفتن آموخت

شب‌ها بر گاهواره من
بیدار نشست و خفتن آموخت

لبخند نهاد بر لب من
بر غنچه گل شکفتن آموخت

دستم بگرفت و پا به پا برد
تا شیوهٔ راه‌رفتن آموخت

یک حرف و دو حرف بر زبانم
الفاظ نهاد و گفتن آموخت

پس هستی من ز هستی اوست
تا هستم و هست دارمش دوست»
(03 خرداد 1390 03:20 ب.ظ)yaali نوشته شده توسط: [ -> ]رفیق بی کلک ... مادر

تو سوختی تا مرا بسازی
واقعا مادر رفیق بی کلکیه
شمس و قمر منور از نور جمال فاطمه
ارض و سماء معطر از بوی کمال فاطمه
لوح و قلم نشانی از قدر مثال فاطمه
عرش برین مزین از مجد و جلال فاطمه
مشتری و زهره خجل شد ز خصال فاطمه

از:علی محمد رهائی
تولد حضرت فاطمه زهرا (س) و روز زن و روز مادر رو به همه مادر های عزیز تبریک میگم.


تاج از فرق فلک برداشتن

جاودان آن تاج بر سر داشتن

در بهشت آرزو ره یافتن

هر نفس شهدی به ساغر داشتن

روز در انواع نعمت ها و ناز

شب بتی چون ماه دربر داشتن

صبح، از بام جهان چون آفتاب

روی گیتی را منور داشتن

شامگه ، چون ماه رویا آفرین

ناز بر افلاک و اختر داشتن

چون صبا در مزرع سبز فلک

بال در بال کبوتر داشتن

حشمت و جاه سلیمان یافتن

شوکت و فر سکندر داشتن

تا ابد در اوج قدرت زیستن

ملک هستی را مسخر داشتن

بر تو ارزانی که ما را خوشتر است

لذت یک لحظه مادر داشتن

"فریدون مشیری"

مادر مهربانم روزت مبارک Heart
همه ارسالها زیبا بودند خصوصا ارسال پروا خانوم Heart
خدا همه مادرها رو سلامت نگه داره که داشتنشون نعمت بزرگیه که قدرش رو نمی دونیم و مادرهایی هم که در این دنیا نیستند رو در جوار رحمتش قرار بده و کمک کنه که هیچ وقت سبب ناراحتی مادرهامون (و البته پدرها) نشیم.
منم پیشاپیش ولادت حضرت زهرا سلام الله علیه و روز مادر رو تبریک میگم Smile و توی این شب و روز زیبا از همه التماس دعا دارمHeart


بنــــــــــــازم همت والای مــــــــــادر
به قـــــــربان قـــــــد و بالای مـــــادر

تن جـــــان و سر و پایم فــــــدا بـــــاد
بــــــــه راه صبر جـــــــانفرسای مادر

نمی رفتم به خــــواب راحت و خوش
نبــــــود از نغمه یی لالای مـــــــــادر

فــروغش روشنایی بخش جانهــــاست
رخ همر جهـــــــــان آرای مــــــــادر

ادا نتوان کنـــــم حقش ,اگــــــــــر سر
بریزم همچــــــو زر در پـــــــای مادر

به کودک , بـــــوی مادر مـی دهد جان
نگیرد دایه هـــــرگز, جای مـــــــــادر

همه شب دیده گان من , بــــــود باز
که باشد انـــــدر آن , مـــــاوای مـــادر

لبم را بوسه ها مــــــــــــی زد شبانگاه
لب شیــــرین شکـــــــــر زای مـــــادر

می عشق و وفـــــا, درکــام من ریخت
بـــــود این مستی از صهبای مـــــــادر

مــــــرا با شیره ی جان , پرورش داد
دل پر مهــــــــــــر و پرغــوغای مادر

نخستین حـــــــرف را , او یـاد من داد
منم یک قطر ه از در پــــای مـــــــــادر

گلـم با آب مهر ش , چـون عجین گشت
بـــــــه سر باشد مرا , سودای مـــــادر

نبی فـــــــــرموده انــــــدر شــــان مادر
کــــــه جنت هست , زیـــــــر پای مادر

پ.ن : نتونستم اسم شاعر رو پیدا کنم هر کدوم از دوستان که پیدا کردند بفرمایند اضافه کنم.
همه می شناسیمش؛ همون که با شکوه مهرش عشق را معنایی دیگر می بخشد و قلبش وسعت بی انتهای صبر و مهربانی است و شانه های پرصلابتش مأمن مهر و صفا، و چشم های پرفروغش سرچشمه احساس و گذشت است.
مادر، مهر کیشی است که با شمع وجودش به محفلمان روشنی می بخشد و با گلخند محبت اش رنگ غم را از چهره مان می زداید و تبسمی از شادمانی بر دل هایمان می نشاند و با دستان پر سخاوتش، چتری سایه گستر ساخته است تا هیچ سختی را حس نکنیم. او به
را ستی تندیس همه خوبی هاست. Heart
من بدهکار توام ای مادر
همه جانی که به من بخشیدی
لحظاتی که برای امن من جنگیدی
و بدهکار توام عمرت را
روزهایی که ز من رنجیدی
اشک ها دزدیدی، و به من خندیدی
....
من بدهکار توام ای مادر!
رسول خدا صلی الله علیه وآله:
ای سلمان! هر کس دخترم فاطمه را دوست بدارد، در بهشت با من است و هر که با او کینه ورزد، در آتش است.
ای سلمان! دوستی فاطمه در صد جا به کار می آید که کمترین آنها مرگ و قبر و میزان و محشر و صراط و محاسبه است.

(بحارالانوار، ۲۷/۱۱۶)

امام کاظم علیه السلام:
غضب خداوند برای هیچ گناهی مانند غضبی که در رابطه با رعایت نکردن حق زنان و کودکان می کند نیست.
(وسائل الشیعة، ۱۵/۲۰۲)

ای فاطمه ! هر کس بر تو صلوات و درود بفرستد، خداوند از او در می گذرد و او را – در هر کجای بهشت که باشم – به من ملحق می کند.
(مستدرک الوسائل، ۱۰/۲۱۱)
(22 اردیبهشت 1391 09:46 ب.ظ)fatima1537 نوشته شده توسط: [ -> ]رسول خدا صلی الله علیه وآله:
ای سلمان! هر کس دخترم فاطمه را دوست بدارد، در بهشت با من است و هر که با او کینه ورزد، در آتش است.
ای سلمان! دوستی فاطمه در صد جا به کار می آید که کمترین آنها مرگ و قبر و میزان و محشر و صراط و محاسبه است.

(بحارالانوار، ۲۷/۱۱۶)

امام کاظم علیه السلام:
غضب خداوند برای هیچ گناهی مانند غضبی که در رابطه با رعایت نکردن حق زنان و کودکان می کند نیست.
(وسائل الشیعة، ۱۵/۲۰۲)

ای فاطمه ! هر کس بر تو صلوات و درود بفرستد، خداوند از او در می گذرد و او را – در هر کجای بهشت که باشم – به من ملحق می کند.
(مستدرک الوسائل، ۱۰/۲۱۱)
مطالبی رو که با نام مقدس فاطمه قرار میدید بسیار زیباست ممنون
صفحه‌ها: 1 2 3
لینک مرجع