تالار گفتمان مانشت

نسخه‌ی کامل: تکنیک خلاصه نویسی تکاملی
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2
سلام خدمت همه دوستان،

توی انجمن دیدم که خیلی در مورد خلاصه نویسی بحث شده ولی در عین حال تعدادی از بچه ها رو دیدم که زیاد از خلاصه نویسی هاشون استفاده نمیکنن و دلیل این هم بیشتر وسواس مطالعه درس از روی کتابه. منظورم چیه؟ منظورم اینه که بعضی دوستان مثل خود من نسبت به خوندن کامل دروس حتی در مرحله مرور وسواس دارند و ترجیح میدن حتی از روی مرجع درس رو مرور کنن که خب این باعث میشه وقت بیشتری صرف این کار بشه. اما من زمانیکه واسه ارشد میخوندم با یک تکنیک ساده تونستم در اواخر آذرماه و اواسط دیماه یه خلاصه نویسی کامل و عالی داشته باشم طوری که وسواس مطالعه از روی مرجع تقریبا به صفر رسید.

توی این روش که ساخته و پرداخته ذهن مشوش خودم است Big Grin و البته من ازش نتیجه گرفتم، روال کار به این صورته:

من عادت داشتم و دارم که زمانیکه که مشغول مطالعه هستم، حتما یه کاغذ خالی زیر دستم باشه و هر مطلب رو بنویسم برای خودم. من فکر می کنم که هر درس اعم از سیستم عامل، نظریه و غیره باید حداقل 3 دور از روی کتاب ( چه مرجع چه کتب کنکوری) خونده بشه ولی با سرعت های متفاوت که الان عرض میکنم. در دور اول من کتاب رو به طور کل و با سرعت کم میخوندم، در حین مطالعه تمام نکاتی که به نظرم مهم بود رو روی یه کاغذ A4 مینوشتم و این روال تا پایان دور اول ادامه پیدا میکرد. تا اینجا یه خلاصه نویسی اولیه داشتم و ممکن بود خیلی از نکات مهم به این خلاصه نویسی اضافه نشده باشه، وسواس به مطالعه از روی خلاصه نویسی هم دقیقا به همین دلیل بود. به فاصله چند روز از اتمام دور اول، دور دوم مطالعه درس موردنظر رو شروع میکردم ولی بالطبع تو دور دوم سرعت مطالعه بیشتر میشه چون مباحث آشناست ولی همیشه یادم بود که سرسری و بی انگیزه مطالعه نکنم. تفاوت این دور با دور اول این بود که خلاصه نویسی دور اول رو تکمیل میکردم، مثلا هر نکته جدید که یاد میگرفتم و تو خلاصه نویسی نبود رو با مداد اضافه میکردم. این دور هم به این روند ادامه پیدا میکرد. دور نهایی که دور سوم بود توام میشد با حل مفهومی تست های سال گذشته. مجددا خلاصه نویسی ای که از این درس داشتم رو مذاشتم جلوم و هر نکته که برام جدید بود بهش اضافه میکردم. معمولا نکات تست های مهم با آدرسشون رو به این خلاصه نویسی اضافه میکردم و این باعث میشد که در انتهای دور سوم از مطالعه، که تقریبا مصادف میشد با اواخر آذرماه تا اواسط دی ماه، کار من با کتب مرجع تموم بشه و دیگه رو بیارم به برگه های A4 دستنویس خودم. شاید به جرات میتونم بگم اینقدر این خلاصه نویسی ها کامل بود که هر نکته و یا تستی که بهش برخورد میکردم نکته مربوطه اش توی این خلاصه نویسی ها بود.
فکر میکنم اگه بخوام بیشتر از این بنویسم خسته کننده باشه به همین خاطر ترجیح میدم اگه نیاز به توضیح بیشتری هست در قالب پاسخ به سوالای دوستان باشه.

شاد و موفق باشید :-)
تشکر
اخه درسی مثل امار که دور اول میخونیمش پر از نکته است گاهی میبینم کل صفحه رو نوشتم تو برگه خلاصه نویسی
نکته برداری با خلاصه نویسی خیلی باهم تفاوت داره
اخه مثلا توی کتاب های کنکوری چیزی جز نکته نیست
چی رو باید نکته برداری کرد؟
نکات توی تست رو میشه نکته برداری کرد اما نکات کتاب های کنکوری میشه معادل خود کتاب بجز مثال ها
این که فایده نداره هم وقت ادمو میگیره هم بی فایده است .
اگه ممکنه در این مورد توضیح بدید
شاید من اشتباه خلاصه نویسی میکنم.
هر درسی رو به چه شکل دوره میکردید؟(منظورم اینه که الان که درس x رو مطالعه کردید و دور اولش تموم شد سریع دور دوم رو شروع میکردید یا با یه وقفه این کار رو انجام میدادید؟این وقفه چند روز بود؟)

سپاس
(11 مرداد 1392 03:02 ق.ظ)shahbazi نوشته شده توسط: [ -> ]تشکر
اخه درسی مثل امار که دور اول میخونیمش پر از نکته است گاهی میبینم کل صفحه رو نوشتم تو برگه خلاصه نویسی
نکته برداری با خلاصه نویسی خیلی باهم تفاوت داره...
فکر میکنم که خود خلاصه نویسی هم نیاز به مهارت داره، این که شما میفرمائید که در مورد درسی مثل آمار نکته خیلی زیاده کاملا حق با شماست و در مورد خود من هم خلاصه نویسی آمارم از همه دروس بیشتر بود.به نظرم خلاصه نویسی باید ترکیبی نکته برداری و خلاصه نویسی باشه، به چه صورت؟ ببینید مثلا شما در درس آمار زمانیکه به بحث توزیع هندسی یا هر چیزی میرسیدم، اطلاعاتی از قبیل فرمول، مورد مصرف، واریانس، امید و شرایط تقریب رو مینوشتم و تمام. بیشتر سعی میکردم ساختار درختی استفاده کنم چون هر مطلبی که با نظم تو ذهن ذخیره بشه یادآوری اش بهتره ( چون میشه به صورت تصویری مرورش کرد ). قبول دارم که کتب کنکوری نسبت به کتابهای مرجع خلاصه هستن ولی منظور من از خلاصه نویسی، خلاصه نویسی درختی است. یعنی اینکه من هیچ وقت توی خلاصه نویسی هام جمله کامل استفاده نمیکردم، معمولا لغات و جملات نیمه تمام جایگزین لغات جمله ای طولانی میشد. اگه نیازی در مورد خلاصه نویسی درختی و روش کارش هست بفرمائید تا توضیح بدم. نکته برداری هم دقیقا به همین صورته، من سعی میکردم نکته های مهم و مفهومی رو به خلاصه نویسی اضافه کنم. مثلا اینکه فلان تست رو فلان شخص با یه راه حل تستی خاص حل کرده که تو یهیچ نمونه مشابه دیگه ای کاربرد نداره، به درد من نمیخورد، بیشتر نکاتی رو اضافه میکردم که ججنبه تکنیکی داشته باشه و بازهم تاکید میکنم بیشتر با استفاده از خط و فلش و لغات، نه کل جمله.

بازم در خدمتم.

(11 مرداد 1392 11:04 ق.ظ)pooyaa نوشته شده توسط: [ -> ]هر درسی رو به چه شکل دوره میکردید؟(منظورم اینه که الان که درس x رو مطالعه کردید و دور اولش تموم شد سریع دور دوم رو شروع میکردید یا با یه وقفه این کار رو انجام میدادید؟این وقفه چند روز بود؟)

سپاس
با وقفه مرور بعدی رو شروع میکردم ، حقیقتش اینه که قانون خاصی نبود، من تو مصاحبه ام هم عرض کردم برنامه خاصی از لحاظ زمانی نداشتم. ولی وقفه هام معمولا بیشتر از 1 هفته نمی شد. یکی از نکته های مهمی که واسه ارشد هست اینه که کلا توی روند درس خوندتون باید پیوستگی باشه، نه در مورد یک درس خاص بلکه در مورد کل روند مطالعه. مثلا اینکه شما الان شروع کنید به درس خوندن و قصد داشته باشید 2 هفته شهریور برید سفر و هیچی نخونید این ضربه میزنه بهتون اما وقفه های چند روزه ( کمتر از یک هفته ) در مورد یک درس خاص بعضا نیاز هم هست.
چون نمیخوام حجم پست زیاد بشه که از حوصله خارج بشه اگه بازهم توضیح بیشتری نیاز هست در خدمتم.
میشه ساختار درختی رو کمی توضیح بدین؟مثلن تو درس سیستم عامل فصل اولش رو که در مورد تاریخ سیستمهای عامله چطوری خلاصه برداری کنیم؟
درمورد ساختار درختی و خلاصه نویسی ببینید درست برداشت کردم چون الانم دارم همین کارو انجام میدم
توی دور اول فقط یه ساختار کلی از مباحثو مینویسم
و نکات رو نمینویسم
مثلا درمورد درس گسسته که نکته زیاد داره
مفهوم اصلی مبحث رو مینویسم کنارش یه سری نکات اصلی یادداشت میکنم زیاد وارد جزییات نمیشم
که موقع مرور اون مبحث فقط تو ذهنم تداعی بشه
درسته؟
میشه در مورد خلاصه نویسی مبحث هایی که حالت موردی(گزینه وار) هستن و موارد هم زیاده توضیح بدین؟؟
چون تقریبا مجبور میشیم همه رو بنویسیم.
روش خیلی خوبیه
به نظر منم هر کتاب مخصوصا رفرنس وبعضی کتاب کنکوری 20% چیزه مفید دارن و باقیش داستانه!
(11 مرداد 1392 03:06 ب.ظ)fereshteh JI نوشته شده توسط: [ -> ]میشه ساختار درختی رو کمی توضیح بدین؟مثلن تو درس سیستم عامل فصل اولش رو که در مورد تاریخ سیستمهای عامله چطوری خلاصه برداری کنیم؟

ساختار درختی اصلا چیز سختی نیست. فقط دو نکته داره که یکی استفاده لغات و یا جملات نیمه تمام به جای جملات سولانی و کامل کتابها و دیگر استفاده کردن از خط و فلش برای تفکیک کردن مطالب. راستش الان حضور ذهن ندارم که بخوام مثالی بزنم. فکر میکنم بهترین کمکی که بتونم بکنم اسکن یکی از خلاصه نویسی هام و توضیح روی اونهاست. ولی تا این کار رو انجام بدم میتنید از این لینک ها استفاده کنید.

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
خیلی ممنون از راهنمایی شما
(12 مرداد 1392 11:22 ق.ظ)par par_92 نوشته شده توسط: [ -> ]میشه در مورد خلاصه نویسی مبحث هایی که حالت موردی(گزینه وار) هستن و موارد هم زیاده توضیح بدین؟؟
چون تقریبا مجبور میشیم همه رو بنویسیم.
سلام ، راستش متوجه نشدم منطور دقیقتون از مبحث های موردی و گزینه وار چیه ولی چیزی که لازمه بگم اینه که خلاصه نویسی درختی یعنی اینکه علاوه بر این که شما پیوستگی و ارتباط مطالب رو به صورت شاخه های یک درخت ( البته از منظر علوم رایانه ) روی برگه ترسیم می کنید ، از عبارات و واژه ها کلیدی برای اشاره به یک مفهوم استفاده می کنید. راستش فکر می کنم بهتر باشه یک نمونه از خلاصه نویسی های خودم رو اسکن کنم و اینجا قرار بدم، چون این تقریبا همون چیزیه که من خودم تو خلاصه نویسی هام لحاظ کردم. در مورد تعدد گزینه ها اگه منظورتون چیزی باشه که من متوجه شدم، دقیقا به همین روال کار می کنید. فقط تعداد برگ ها یا شاخه های درختتون ممکنه زیاد بشه، البته اگه بتونید این موارد زیاد رو دسته بندی کنید خیلی خیلی بهتره. مثلا شما 30 مورد رو باید یادداشت کنید. این 30 مورد به 6 دسته 5 تایی تقسیم کنید. برای گروه بندی هم راه های مختلفی وجود داره. یکی از این راه ها کشف رابطه ظاهری موارد هست. مثلا همه کلمات 8 حرفی تو یک گروه. راه دیگه کسف رابطه مفهومی بین موارد هست که مثلا میگین مواردی که بار منفی دارند اینها هستند و مواردی که بار مثبت دارند اینها. راه زیاده و اینا فقط مثالهایی بود به ذهنم رسید.

(11 مرداد 1392 08:15 ب.ظ)shahbazi نوشته شده توسط: [ -> ]درمورد ساختار درختی و خلاصه نویسی ببینید درست برداشت کردم چون الانم دارم همین کارو انجام میدم
توی دور اول فقط یه ساختار کلی از مباحثو مینویسم
و نکات رو نمینویسم
مثلا درمورد درس گسسته که نکته زیاد داره
مفهوم اصلی مبحث رو مینویسم کنارش یه سری نکات اصلی یادداشت میکنم زیاد وارد جزییات نمیشم
که موقع مرور اون مبحث فقط تو ذهنم تداعی بشه
درسته؟
نه، ببینید شما توی دور اول هرچیزی که واستون جدید هست رو خلاصه نویسی می کنید. مطمئن باشید توی این دور اول موفق نمیشید به تمام لایه های درس و مطلب دست پیدا کنید و خیلی از مطالب توی دور دوم براتون مشخص میشه. حالا توی دور دوم این مطالب که من اسمشو میذارم مطالب لایه دوم درس ها، به خلاصه نویسی ها اضافه کنید. و توی دور سوم که همزمان میشه با حل تست ها، مطالب لایه سومی که براتون مشخص میشه رو اضافه کنید.
بازم اگه نیاز به توضیح هست بفرمائید تا توضیح بدم.
موفق باشید
منظورم درس هایی مثل مدیریت یا بعضی مبحث های سیستم یا پایگاه (مزیت ها.عیب ها.ویژگی ها و...)
گاهی این گزینه ها یه عبارت چند کلمه ای که نمیشه واسش یه کلمه کلیدی در نظر گرفت وتعداد زیادی دارن(15_25) وشاید تو یه مبحث خاص تعداد این عنوان ها زیاد باشه.
اینا رو چه مدلی خلاصه کنیم که هم حجم زیاد نشه و هم کل کتاب و ننوشته باشیم؟؟؟؟
(13 مرداد 1392 11:34 ق.ظ)par par_92 نوشته شده توسط: [ -> ]منظورم درس هایی مثل مدیریت یا بعضی مبحث های سیستم یا پایگاه (مزیت ها.عیب ها.ویژگی ها و...)
گاهی این گزینه ها یه عبارت چند کلمه ای که نمیشه واسش یه کلمه کلیدی در نظر گرفت وتعداد زیادی دارن(15_25) وشاید تو یه مبحث خاص تعداد این عنوان ها زیاد باشه.
اینا رو چه مدلی خلاصه کنیم که هم حجم زیاد نشه و هم کل کتاب و ننوشته باشیم؟؟؟؟
متوجه شدم. فرض که 25 مورد هست که باید بنویسیم. اولا که طبیعتا نباید هیچ یک این 25 مورد رو حذف کرد و باید همه موارد رو توی خلاصه نویسی آورد ( البته فرض میکنیم که موارد موردنظر همگی جزء مباحث اصلی درس هست و مباحث فرعی) . من کاری که خودم میکردم این بود که این 25 مورد رو دسته بندی میکردم. مثلا بر اساس ارتباط های ظاهری یا معنایی این موارد این 25 مورد رو به 5 دسته 5 تایی تقسیم میکردم. علاوه بر این خود این موارد رو باید به صورت تک واژی بنویسیم. یعنی مثلا اگه 25 مورد جمله ای است اولا به جای این 25 جمله باید کلمات کلیدیش رو خلاصه نویسی به کار ببریم و دوما میشه با برقرای ارتباط بین موارد مشابه، این 25 مورد رو به 5 دسته 5 تایی تقسیم کرد.
سلام ، خیلی مطالب خوبی گفتید ،ممنون
لطفا اون اسکنی هم که گفتید رو بذارید تا استفاده کنیم
با تشکر
(11 مرداد 1392 01:40 ق.ظ)s.izadi نوشته شده توسط: [ -> ]سلام خدمت همه دوستان،

توی انجمن دیدم که خیلی در مورد خلاصه نویسی بحث شده ولی در عین حال تعدادی از بچه ها رو دیدم که زیاد از خلاصه نویسی هاشون استفاده نمیکنن و دلیل این هم بیشتر وسواس مطالعه درس از روی کتابه. منظورم چیه؟ منظورم اینه که بعضی دوستان مثل خود من نسبت به خوندن کامل دروس حتی در مرحله مرور وسواس دارند و ترجیح میدن حتی از روی مرجع درس رو مرور کنن که خب این باعث میشه وقت بیشتری صرف این کار بشه. اما من زمانیکه واسه ارشد میخوندم با یک تکنیک ساده تونستم در اواخر آذرماه و اواسط دیماه یه خلاصه نویسی کامل و عالی داشته باشم طوری که وسواس مطالعه از روی مرجع تقریبا به صفر رسید.

توی این روش که ساخته و پرداخته ذهن مشوش خودم است Big Grin و البته من ازش نتیجه گرفتم، روال کار به این صورته:

من عادت داشتم و دارم که زمانیکه که مشغول مطالعه هستم، حتما یه کاغذ خالی زیر دستم باشه و هر مطلب رو بنویسم برای خودم. من فکر می کنم که هر درس اعم از سیستم عامل، نظریه و غیره باید حداقل ۳ دور از روی کتاب ( چه مرجع چه کتب کنکوری) خونده بشه ولی با سرعت های متفاوت که الان عرض میکنم. در دور اول من کتاب رو به طور کل و با سرعت کم میخوندم، در حین مطالعه تمام نکاتی که به نظرم مهم بود رو روی یه کاغذ A4 مینوشتم و این روال تا پایان دور اول ادامه پیدا میکرد. تا اینجا یه خلاصه نویسی اولیه داشتم و ممکن بود خیلی از نکات مهم به این خلاصه نویسی اضافه نشده باشه، وسواس به مطالعه از روی خلاصه نویسی هم دقیقا به همین دلیل بود. به فاصله چند روز از اتمام دور اول، دور دوم مطالعه درس موردنظر رو شروع میکردم ولی بالطبع تو دور دوم سرعت مطالعه بیشتر میشه چون مباحث آشناست ولی همیشه یادم بود که سرسری و بی انگیزه مطالعه نکنم. تفاوت این دور با دور اول این بود که خلاصه نویسی دور اول رو تکمیل میکردم، مثلا هر نکته جدید که یاد میگرفتم و تو خلاصه نویسی نبود رو با مداد اضافه میکردم. این دور هم به این روند ادامه پیدا میکرد. دور نهایی که دور سوم بود توام میشد با حل مفهومی تست های سال گذشته. مجددا خلاصه نویسی ای که از این درس داشتم رو مذاشتم جلوم و هر نکته که برام جدید بود بهش اضافه میکردم. معمولا نکات تست های مهم با آدرسشون رو به این خلاصه نویسی اضافه میکردم و این باعث میشد که در انتهای دور سوم از مطالعه، که تقریبا مصادف میشد با اواخر آذرماه تا اواسط دی ماه، کار من با کتب مرجع تموم بشه و دیگه رو بیارم به برگه های A4 دستنویس خودم. شاید به جرات میتونم بگم اینقدر این خلاصه نویسی ها کامل بود که هر نکته و یا تستی که بهش برخورد میکردم نکته مربوطه اش توی این خلاصه نویسی ها بود.
فکر میکنم اگه بخوام بیشتر از این بنویسم خسته کننده باشه به همین خاطر ترجیح میدم اگه نیاز به توضیح بیشتری هست در قالب پاسخ به سوالای دوستان باشه.

شاد و موفق باشید :-)

منم به خلاصه نویسی خوب شدیدا اتقاد دارم
با این همه تعریف از خلاصه نویسی های مفیدتون. میشه اونارو در اختیار ما قرار بدین ؟
صفحه‌ها: 1 2
لینک مرجع