تالار گفتمان مانشت

نسخه‌ی کامل: تجربه شخصی در امر خلاصه نویسی و نکته برداری
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2
(07 تير 1392 11:05 ب.ظ)mgshervin نوشته شده توسط: [ -> ]جالبه چون منم تو خوندن و خلاصه کردن فصل اول نرم افزار به همین نتیجه رسیدم Big Grin
بدترین عادت ما به قول اقای جهانی از بچگی میشه که تو مدرسه میگفتن با خودکار تو کتاب ننویسید
یا کلا باید کتابتون تمیز باشه و با مداد بنویسید و از این حرفا Angry

ولی وقتی یک کتاب را دستت بگیری که هیچ رنگی غیر از سیاهی نوشته و سفیدی برگه ها توش نباشه اصلا حس خوندنش نیست مثل اعلامیه فوت میمونه (البته الان اعلامیه ها خیلی شیک تر از کتاب هستن)Angel
من خودم که الان نگاه میکنم میبینم تو دانشگاه اون درس هایی را که کتاب دست دوم گرفتم نمرات بهتری داشتم Rolleyes

منم الان از های لایت استفاده میکنم و به جای نوشتن چندباره مارک میکنم تو کتاب
و اصلا هم دیگه به کتاب تمیز و بدون رنگ و نوشتن با مداد تو کتاب اعتقادی ندارم
هرچی رنگ بیشتر دقت و حس خوندن بیشتر Wink
به شما هم همین توصیه را دارم Smile



با نظرتون کاملا موافقم ، کتابی که توش هیچ اثری از نوشتن نباشه اصلا نمیشه خوندش. من خودم چه تو کلاس چه خونه موقع خوندن و یا نکته برداری با هرچی دم دستم باشه تو کتاب می نویسم. این خودش بهم انگیزه خوندن میده و دفعه بعد میدونم که چیا رو باید بخونم.
یادمه یه بار تو عمرم از یکی از دوستام مهندسی اینترنت رو امانت گرفتم از بس که این کتاب توش هیچی نوشته نشده بود و خالی از هرگونه خط و نوشته ای بود بهش گفتم کتابتو میخوام پس بدم یا اگه میتونی اجازه بده توش بنویسم . اونم قبول کرد البته ماهم نامردی نکردیم و موقع پس دادن عین روز اول تمیزش کردیم و تحویل دادیم.
جالب اینه که تو کلاس هم همه بهم میگفتن اصلا تو کتاب سلیقه نداری!!!!!! ولی طبق معمول من از اونا جلوتر بودم.....
خیلی خوشحال شدم وقتی این تاپیک رو خوندم چون منم مثه شما می خوندم من عادت دارم نکات مهم رو یا چیزی که می فهمم روتو یه گوشه از کتاب بنویسم اینجوری وقتی دور بعدی دارم می خونم این مطالب دس نوشته خیلی تو سرعت بیاد آوردن اون مطلب بهم کمک میکنه Smile منم موقع برگشت از کتابخونه لغات زبانی رو که شب گذشته از تو کتاب در آوردم و تو دفترچه یادداشت می کنم و همه جا با خودم میبرم و مرور می کنم Smile

چن نکته :

بچه ها واقعا تو دو دور اول اصلا خلاصه برداری نکنید تو دور سوم اینکار مفید تر هستش دور تستهایی که دور اول خوندید و بلد نبودید یا نکته داشت علامت بزنید و اگه بلدی و نکته داره کنارش بنویسید نکته دار تو دور دوم همون تستهارو سعی کنید بزنید و اینبار هم اگه اشتباه کردید کنارش با یه رنگ دیگه علامت بزنید ولی هیچ وقت از تستهای نکته دار نگذرید حتی اگه بلد هستید اینا نکاتی هستن که تا روزهای آخر کنکور باید مرور بشن من در حال حاضر همین کار رو می کنم

ممنون arcsin خیلی مفید بود
یه تجربه هم از خودم بگم که واقعا حفظ کردن تعریف ها و فرمول های دروس ریاضی واقعا برام سخت بود
ولی از روزی که تصمیم گرفتم بذارم تو جعبه لایتنر و بخونمشون تقریبا همشو فول شدم
الان جعبه لایتنر من دیدنی شده
دیگه داره میترکه ایقدر که توش فیش گذاشتم
فیش های سفید واسه زبان فیش های صورتی جبر خطی فیش های سبز آنالیز ریاضی!
هر شب همه رو با هم پیش می برم
و خیلی راضیم احساس می کنم جعبه لایتنر معجزه می کنه چون خیلی از مطالیبی رو که فکر می کردم هیچ وقت نممی تونم یادشون بگیرم و فقط باید بذارم شب کنکور بخونم که تا فرداش یادم بمونه رو یاد گرفتم
الان دیگه به یقین رسیدم که هر چیزی رو می تونم به حافظه م بسپارم چه سخت باشه چه آسون چه دوسش داشته باشم چه نه
جعبه لایتنر معجزه می کنه!
البته بستگی داره که چطور خلاصه نویسی کنیم. اینکه اصلا خلاصه نویسی نکنیم که خیلی وحشتناکه مخصوصا برای کنکور.
من از الان شروع کردم یواش یواش برا کنکور سال دیگه میخونم از ریاضی و منطقی و سیستم عامل و زبان شروع کردم. تصورش رو بکنید
من طبق برنامه ریزیم پیش برم و بتونم همه ی درس ها رو در حد عالی بخونم. حالا برای اینکه مرورشون کنم باید چیکار کنم؟؟ باید برگردم ۱۵ تا کتاب رو دوره کنم ؟؟؟ حتی اگه دفعه ی دوم سرعتم تو خوندن مطالب دو برابر باشه بازم وقت کم میارم (با اینکه از الان یک سال وقت دارم) . ولی در صورتی که خلاصه نویسی رو به روش نقشه ی ذهنی انجام بدیم مرور مطالب با سرعت حداقل ۱۰ یا ۱۵ برابر انجام میشه. طبق تجربه ی این یه ماهی که دارم میخونم خوندن حدود ۱۰ تا ۱۵ صفحه از کتابی مثل مدار منطقی یک ساعت و نیم زمان می بره و مرور همون مطالب حدود ۸ دقیقه. البته بازم تاکید میکنم به شرطی که خلاصه نویسی رو با روش نقشه ی ذهنی انجام بدید. در این شرایط میشه همه ی دروس رو تو یک ماه دوره کرد.

این روش به این شکله که ما چیزی رو که تو کتاب نوشته رو منتقل نمی کنیم به خلاصه هامون بلکه چیزی رو که یادگرفتیم و برداشت کردیم از مطلب به زبون خودمون میاریم رو کاغذ و این نوشتن باعث میشه که ما خودمون رو یه محکی هم بزنیم که مطلب رو چقد متوجه شدیم و چقد روش تسلط داریم. و در واقع همون چیزی که تو مغزمون رفته رو رو کاغذ می نویسیم در قالب اشکال مختلف که نشون دهنده ی سطوح دسته بندی و سلسله مراتبی بودن مطالبه.(مثلا مستطیل برای سطح بالا، دایره برای سطوح پایین تر) مغز ما با اشکال رابطه ی بهتری بر قرار می کنه.

مغز ما مدام در حال مرتب سازی و دسته بندی اطلاعاته حتی وقتی که خوابیم. چراکه اطلاعاتی که از دنیای بیرون میگیره معمولا به صورت خام و تجزیه نشده است. ما در یک چشم به هم زدن میتونیم عکس یک منظره رو ببینیم ولی در مورد اون عکس میشه ساعت ها صحبت کرد و ازجزئیاتش و منطق و ارتباط اجزای تشکیل دهنده ش صحبت کرد. در مورد نقاشش که کی بوده و چه سبکی داشته و ... .

مطالبی که وارد مغز ما میشه به صورت فیزیکی و واقعی با اطلاعاتی که از قبل بوده ارتباط بر قرار میکنه و یک مسیر بین اونها بر قرار میشه و هر مطلبی که ارتباط بیشتری با سایر مطالب موجود داشته سریع تر جستجو میشه. ما وقتی که داریم یک کتاب رفرنس ۱۰۰۰ صفحه ای رو میخونیم در حال مطالعه ی حجم زیادی از مطالب با دسته بندی شاید نامانوس برای مغز هستیم. کاری که ما باید این وسط انجام بدیم customize کردن دسته بندی این مطالب جدید برای مغزه یعنی مطالب کتاب رو چند بار بخونیم بعد به هر شکلی که مغزمون میگه و براش راحت تره بیاریم رو کاغذ و چندین بار بعدا مرورش کنیم .
اینطوری به جای کتاب های مختلف، مغز ما و اطلاعات قبلی ما محور قرار میگیره. ما با این روش میتونیم در مورد یک مطلب چندین کتاب بخونیم برای تکمیل اطلاعاتمون درمورد اون مطلب ، مغز اون دسته بندی رو گسترش میده.
(07 تير 1392 01:56 ب.ظ)arcsin نوشته شده توسط: [ -> ]سلام دوستان من تجربه ی خودمو مینویسم هر کسی خواست عمل کنه ، کلا سه تا نکته وجود داره:


آی گل گفتی...
(داش arcsin چه چهره خندونی داریا)
چه جالبه که این تجربه ها برای همه ملموس و آشناست

منم مثل بعضی از دوستان تا بیام یه کتاب بخونم خودم یه کتاب دیگه نوشتم ! تازه خیلی هم کامل تر از کتاب اصلی . حتی بعضی وقت ها مسائل مربوط به هم رو که در چند فصل پراکنده شده به صورت یکپارچه در میارم خلاصه بگم کتاب اصلی میشه خلاصه ی کتاب من !!!!

اما این اخلاق دانشجویی رو ترک کردم و تصمیم دارم برای کنکور ارشد از لایت کردن مطالب مهم و نکته هایی که دوستان هم ذکر کردن استفاده کنم.

ممنون از بیان تجربیات تون برا من که مفید بود Smile
عالی بود البته منم با خوندن اولین کتاب متوجه شدم چقدر وحشتناکه وقتی دور اول خلاصه بنویسی

اصلا به نظرم خلاصه ننوشتم آدم رو مجبور میکنه رو کتاب تسلط داشته باشی
اگر اشکالی نداشته باشه من هم تجربه خودم رو بگم.
من به شخصه تو دور اول هر خوندنی نکته می نویسم هر چند که شاید هیچوقت نخونمش اما نوشتن تر و تمیز و رسمی باعث میشه که از مطالب ساده عبور نکنم.وقتی دقیق مطالب نوشته نشن سرعت خوندنم به طرز عجیبی بالا میره اما از خیلی از نکات ساده میگذرم.البته اسم این کار در واقع دیگه خلاصه نویسی نیست و هدف دیگه ای رو دنبال می کنه Smile
صفحه‌ها: 1 2
لینک مرجع